امام موسی صدر چه الگویی برای تحقق انسجام اسلامی و همبستگی اجتماعی ارائه کرده است؟
اشاره
این نوشته به طرح پاسخ پرسشی مهم در اندیشه و عمل سیاسی امام موسی صدر میپردازد و آن اینکه: امام موسی صدر چه الگویی برای تحقق انسجام اسلامی و همبستگی اجتماعی ارائه کرده است؟
پاسخ این پرسش از آن رو اهمیت مییابد که امام موسی صدر در طی بیست سال در جامعه متنوع قومی و طوایفی و مذهبی و دینی لبنان زیسته و به رغم مخالفان سرسخت و مخالفتهای آشکار با ایشان، محبوب همه طوایف گشت و توانست با پشتوانه نظری و عمل سیاسی، ضمن ارتقای شیعیان لبنان، موجبات وحدت ملی و انسجام اسلامی و همبستگی جامعه لبنان را فراهم آورد.
از این رو با توجه به اهمیت اندیشه سیاسی ایشان که با عمل سیاسی و اجتماعی همراه شده است، نوشته حاضر محدود به طرح و تبیین اندیشه و عمل سیاسی امام موسی صدر در زمینه انسجام اسلامی و همبستگی اجتماعی میپردازد.
شرح حال و فعالیتها
آیت الله سید موسی صدر، که بعدها در لبنان به امام موسی صدر مشهور شد، در ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد. پدرش، آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر، از مراجع بزرگ جهان تشیع بود. سید موسی پس از طی دروس معمول در حوزه علمیه و فراغت از تحصیل در دانشگاه تهران در رشته اقتصاد و حقوق و تدریس در جوزه علمیه در سال ۱۳۳۸ راهی لبنان شد و مهمترین مقطع از حیات خویش را در طی بیست سال در آنجا سپری کرد.
وی پس از فعالیتهای مختلفی که در راستای ارتقای شیعیان لبنان به انجام رساند در نهم شهریور ۱۳۵۷ در حالی که در سفری رسمی در لیبی به سر میبرد ربوده شد و تا کنون از سرنوشت ایشان خبر دقیقی در دست نیست. افزون بر تلاشهای مستمری که صدر برای ارتقای سطح عمومی شیعیان محروم لبنان به انجام رساند، یکی از اهداف اساسی وی، همزیستی مسالمتآمیز میان مسلمانان و سایر ادیان بود. در این راستا، امام موسی صدر طرح برخی مباحث را در دستور کار قرار داد و از جمله با ارسال نامهای به مفتی اهل سنت لبنان و در راستای تحقق انسجام اسلامی بر وحدت فقهی تأکید کرده و یکسان کردن اعیاد و شعایر دینی و برخی عبادات، مانند اذان و نماز جماعت، را خواستار شد. همچنین در همین نامه بر اهداف اجتماعی، همانند مبارزه با بیسوادی، آوارگی، تحت نظر گرفتن ایتام و بالا بردن سطح زندگی محرومان، به عنوان هدف مشترک در راستای تحقق انسجام اسلامی تصریح کرد.
از سوی دیگر، صدر، بر اهداف ملی تأکید کرده و خواستار تلاشهای مشترک برای تحقق آنها شد. میهن دوستی، مسأله مقاومت و مبارزه با اسرائیل، مشارکت برای آزادسازی فلسطین و وجوب حمایت از لبنان از جمله اهداف ملی مورد توجه و خواسته صدر بود. صدر، در طی بیست سال حضور مؤثر در لبنان، که گرچه کشوری کوچک اما متکثر و متنوع به لحاظ قومی، مذهبی و دینی بود، با اقدامات خود و برای زنده ساختن روح انسجام اسلامی در سطح لبنان اقدامات وسیع و همهجانبهای را به انجام رساند به گونهای که به عنوان وجدان لبنان مشهور و محبوب همه طوایف گردید. این همه، البته با تلاشهای صدر برای ارتقای همهجانبه شیعیان لبنان، که از محرومیت تاریخی مضاعفی در لبنان برخوردار بودند، همراه بود.
وی تقویت شیعیان را منافی تلاش برای اتحاد ملی و انسجام اسلامی نمیدانست و بر آن بود با تقویت طایفه شیعه مناسبات پرقدرت و پایداری را ایجاد کند. این گونه بود که شیعیان بعد از حضور ایشان در لبنان به شیعه بودن خویش افتخار کرده و بر خود میبالیدند. صدر برای اصلاح اوضاع نابسامان شیعیان تأسیسات و نهادهای فرهنگی و آموزشی محتلفی را پدید آورد و از همه ظرفیتها در این زمینه بهره برد. تنوع، پیچیدگی و تعدد طوایف و مذاهب و ادیان در لبنان ایجاب میکرد الگویی از همکاری به وجود آید که بدان وسیله همه گسستهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پوشش داده شود و فرقهگرایی، موجبات رکود جامعه را فراهم نیاورد. صدر در این زمینه نگاهی مثبت داشت. وی نه تنها از تنوع و تعدد مذاهب و قومیتها و ادیان هراسی نداشت، بلکه آن را نقطه مثبت انگاشته، از آن استقبال میکرد و آن را لازم و ضروری به شمار میآورد.
به باور صدر، چندفرهنگی و چندپاره بودن جامعه و حضور طوایف و سلایق مختلف در لبنان، بر تجارب معارف بشری میافزاید و زمینه بهرهگیری جامعه از همه سلایق و معارف را به همراه میآورد. از این رو تعدد به ابزاری برای رشد و تحول منجر میشود. در ادامه به دلیل اهمیت برخی عناصر در ایجاد همبستگی و انسجام اسلامی در اندیشه امام موسی صدر پیگرفته میشود.
اصل آزادی
درباره نگاه و پاسخ امام سید موسی صدر به مسأله آزادی و تعریف و جایگاه آن، آزادی، در صدرِ اندیشه و عمل اجتماعی و سیاسی ایشان جای دارد. در اهمیت آن همین بس که صدر آن را برترین ساز و کار فعال کردن همه تواناییها و ظرفیتهای انسانی شمرده است. به باور وی، هیچ کس نمیتواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، تواناییهایش را پویا سازد و موهبتهای الهی را بپروراند. «آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش گمانی نسبت به انسان.
حال آنکه فقدان آزادی، به معنای بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت و منزلت او است.» کسی میتواند آزادی را محدود کند، که به فطرت انسانی کافر باشد. شرط نخست عمل اجتماعی و همزیستی مسالمتآمیز، وجود فضای آزادی است که طرفین به نحو مساوی و برابر از آن بهره ببرند و بتوانند دیدگاهها و برداشتهای خود را آزادانه طرح سازند. به باور امام صدر، «آزادی بر خلاف آنچه که میگویند، هرگز محدود شدنی و پایان یافتنی نیست. در حقیقت، آزادی کامل، عین حق است. حقی است از جانب خدا که حدّی بر آن نیست.» اگر آزادی برابر با حق تلقی شود در این صورت، فقدان آزادی خللی عظیم در عمل اجتماعی و ارتباطی میان انسانها تلقی میشود. آزادی حقیقی در نگاه صدر، رهایی از فشار خارجی و داخلی است.
آزادی، رهایی از دیگران و رهایی از خود است. اگر آزادی این گونه تفسیر شود، دیگر معتقد به حد و مرز نامعقول و نامقبولی برای آزادی نخواهیم بود. آزادیای که با آزادی دیگران اصطکاک داشته باشد، در حقیقت بندگی نفس خویشتن و شهوت طلبی است. اگر آزادی فراهم و محقق شود، فشارها و موانع کارساز نخواهد بود و حضور آزادی مقاومتی را پدید خواهد آورد. با چنین تمهیداتی، در عین حال که جامعه منتفع شده به خود نیز خدمت کرده، نقش حقیقی خویش را ایفا میکند، و از توان جهادگران خود بهرهمند میشود. به تعبیر صدر، «آزادی والاترین شیوه برای شکوفا کردن قابلیتها، ظرفیتها و استعدادهای جامعه است و چنین حقی با آزادی ادا میشود.» البته میبایست موانع و محدودیتهای آن از سر راه انسان برداشته شود. آزادی، حال و هوای متناسب با رشد نیروها و موهبتهای انسانی را ایجاد میکند اما همواره در معرض تجاوز قرار دارد و به بهانههای مختلف از انسانها سلب میشود. به گفته امام موسی صدر، آزادی، اصل و اساس و سرچشمه همه تواناییها است.
نزاعها و برخوردها همواره به خاطر نیل به آزادی یا حفظ آن بوده است. به اعتقاد صدر، قالبهای سلب آزادی در گذر زمان تغییر یافته است. از جمله به صورتهای استبداد، استعمار، نظام ارباب و رعیتی، تروریزم فکری و ادعای قیمومت بر مردم و نابالغ انگاشتن قدرت فکری آنان، استعمار نو و تحمیل مواضع بر افراد یا ملتها رخ نموده است. فشارهای اقتصادی، فرهنگی و فکری، در شمار مظاهر تضییقات و محدودیتهای انسان از آزادی است. سیاست محروم کردن پارهای از مردم از فرصتها، نگاه داشتن مردم در جهل و بیسوادی و محروم کردن مردم از بهداشت و فرصتهای تحرک و توسعه، از شکلهای مختلف سلب آزادی و درهم کوباندن توانمندیها و خلاقیتهای انسان است. فعالیتها و اقدامات عمده امام صدر از بدو ورود به لبنان از میان بردن موانعی بود که به نوعی استعدادهای انسان را نادیده انگاشته و در نتیجه مانع بروز و ظهور این استعدادها در فقدان آزادی شده بود. به باور صدر، رفع موانع و محدودیتها و تقویت بنیه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آنها، به رهایی و آزادی انسان و در نتیجه تعالی فرد و جامعه منتهی میشود.
اصل احترام
یکی دیگر از عناصر اساسی که در ساخت انسجام اسلامی و همبستگی میتواند مساعدت نماید، اصل احترام متقابل است. به باور صدر، هر تشکیلاتی، از جمعیتی کوچک در یک روستا گرفته تا جمعیتی بزرگ، مانند سازمان ملل متحد، بر اساس اصول معینی شکل میگیرد، اما مهم همانا تحقق این اصول است و برای آنکه ما بتوانیم این اصول را تحقق بخشیم، باید بر اصولی منطبق با واقعیتهای عینی تکیه کنیم. به ویژه اگر این واقعیتها با ریشههای عمیق تاریخی، جغرافیایی، انسانی و اعتقادی در پیوند باشد، بدون تردید به زودی در جان و روح مردم ریشه میدواند و مردم بالفعل گرد آن جمع میآیند. امام موسی صدر معتقد است لبنان صاحب واقعیتی تاریخی است که تا قدیمترین اعصار امتداد دارد. تاریخ لبنان بسیاری از تمدنها و عظمتها و رسالتها و فرهنگها را در خود جای داده است.
از نظر جغرافیایی، لبنان، جزیی از جهان عرب به شمار میآید. از طرفی لبنان صاحب فرهنگ و تمدنی است که از تمدنهای متنوع و فرهنگهای مختلف و اندیشههای گوناگون بهره گرفته است. در آینه تمدن لبنان میتوان تجربههای میلیونها و میلیاردها تن از افراد بشر را دید. در پرتو این واقعیات است که در لبنان مجموعههای متعدد و اندیشههای متنوع مشاهده میشود. از این رو میتوان از این رنگارنگی و تنوع هم در جهت تفرقه و پراکندگی جامعه سود برد و هم میتوان از آن به عنوان پایگاههایی برای تعاون و همیاری سود جست، زیرا هر گروهی برای خود تجربهای دارد و صاحب افکاری است. این تنوعات میتواند وسیلهای برای تضارب آرا و تبادل اطلاعات و افزایش تجربهها و در نتیجه تکوین تمدنی انسانی باشد و تحقق نقش و رسالت لبنانی را امکانپذیر سازد. زیرا این رسالت ثمره تجارب بشری است و میتواند به جهان عرضه شود و ارمغان لبنان و رسالت تاریخی این کشور نیز باشد. با توجه به این واقعیتهای تاریخی و تنوع موجود در کشوری همانند لبنان به نظر میرسد باید بر عناصری تکیه و اعتماد کرد که بتواند این تنوع را در جهات مثبت فعال سازد و به رشد و تعالی جامعه مساعدت نماید.
به باور صدر، شرط اساسی برای آنکه این افکار و تجارب متنوع را در کنار هم جمع کرد و از آن به عنوان پایگاهی برای همفکری و تعاون و همیاری بهره برد، توجه به اصل احترام متقابل در میان مردم است. کشوری که از چنین امکان سازنده و مثبتی بهره نگیرد، فریادها و اعتراضهای محلی و اقلیمی و قبیلهای در آن بروز خواهد کرد و افراد مغرض یا نادان میتوانند از آن در جهت آشفتگی و جدایی و نابودی آنجامعه بهره برداری کنند. در نتیجه تکیه بر اصل اختلاف و تأکید بر احترام متقابل است که موجبات همبستگی را در میان تنوعات موجود رقم میزند و موجب همبستگی جامعه میشود. از این رو به نظر میرسد بتوان با پذیرش تنوع و اختلاف، که امری طبیعی است و تقویت اصل احترام متقابل و عمل بر اساس آن، جامعه را از پراکندگی و آشفتگی رهایی بخشید و با ایجاد همبستگی شرایط پیشرفت جامعه را فراهم ساخت.
اصل اطمینان
اصل دیگری که نقش مکمل اصل احترام متقابل را بر عهده دارد، اصل اطمینان است. به باور صدر، اگر در جامعه اطمینان متقابل حاکم باشد، تفرقه و پراکندگی به وجود نمیآید. اما باید توجه داشت که اطمینان متقابل، جز با احترام متقابل حاصل نمیشود. در هر جامعهای هر یک از افراد و گروهها و احزاب میبایست به دیگری احترام گذارد. اگر یکی از طرفین دیگری را تحقیر کند، دیگر اطمینانی باقی نمیماند و جامعه و همه کشور به گروهها و دستههایی غیر مفید و ضعیف تقسیم میشود. از این رو صدر معتقد است تبادل تجربه و همکاری ملی و رشد و اقتدار یک جامعه و یک کشور در گرو آن است که الزامات اصل احترام در رفتار متقابل لحاظ شود و هر یک به دیگری اطمینان داشته باشد. این اصل به نوعی تقویت کننده اصل آزادی نیز میباشد؛ زیرا اطمینان به رقیب به معنای محدود نساختن آزادی او و بسط و گسترش فضای آزاد در جامعه است.
از این رو است که صدر دست به آسیبشناسی زده و تصریح میکند که چهره این حقیقت در لبنان مسخ شده است و برخی بر آن هستند که آن را با تحمیل سازش بر دیگری و سکوت و انزوای طرف مقابل درمان کنند؛ مسألهای که مشکلات را افزون میکند. اما این سازش اگر بالفعل باشد دارای خطراتی است. زیرا روند سازش طبعاً موجب غلبه یک طرف بر طرف دیگر میشود و برای آنکه بخواهند زیاده طلبی طرف غالب را تأمین کنند باید حق و حقوق بیشتری نسبت به مغلوب به او بدهند و این سازشپذیریها نادرست و خطرناک است. خطر دوم آن است که سازش دائماً میان سران انجام میپذیرد و به حساب مردم و جامعه گذاشته میشود. این دو خطر در تحمیل سازش نهفته است. اما اگر پذیرفته شود که گوناگونی تفکرات و فرهنگها، تعاون میان مردم را آسان میکند، بیتردید این تنوع وسیلهای برای تحکیم ارتباط مفید میان افراد کشور خواهد شد.
زیرا هر کس احساس میکند که از دیگری بینیاز نیست. بر این اساس میتوان اصولی را تعیین کرد تا افراد و گروهها گرد هم آیند. به عبارتی کوتاه به رسمیت شناختن یکدیگر و احترام متقابل و اطمینان به یکدیگر اساسیترین شرط بقا و استمرار هر اقدام و فعالیتی در هر جامعهای است. صدر به نکته بسیار مهم دیگری اشاره میکند و مشکلات جوامع اسلامی را مشکلات درون ساختاری و داخلی این جوامع ذکر میکند و نه دشمن بیرونی: «من برای لبنان و حتی کشورها و امتها، خطر خارجی قابل ذکری سراغ ندارم، بلکه خطر اساسی که هر کشور و هر امتی را تهدید میکند همان خطر داخلی است. حتی دشمن همواره تلاش میکند تا با ایجاد تفرقهها به گستردگی خطر داخلی، دامن بزند و به وسیله آن به کشور ضربه بزند. خطر خارجی صهیونیسم را که اینک گریبانگیر کشور شده، نمیتوان نادیده انگاشت و چه بسا که این خطر خود بزرگترین خطر در جهان باشد. اما مقصود من آن است که خطری که کیان یک امت یا کیان یک کشور و یا مردم را تهدید میکند، همان خطر داخلی است که مهلک است.»
از این رو صدر به این واقعیت آشکار تصریح میکند که امکان ندارد یک ملت بر اثر خطر خارجی از میان برود و تاریخ، هرگز هیچ ملت و امتی را نشان نداده که به خاطر زور و اجبار یا در نتیجه غلبه دشمن خارجی از بین رفته باشد، تا هنگامی که آن مردم در کنار یکدیگر بوده و وحدت کلمه داشته و به مسئولیتهای خود آگاه بودهاند. مهم، خطر داخلی است: خطر تفرقه. این خطر نتیجه تحقیر و فقدان احترام متقابل و اطمینان به یکدیگر و گروه گروه کردن مردم و مشکلاتی است که جامعه با آن مواجه است. در نگاه ایشان، خطر اساسی و داخلی، خطر بیمسؤولیتی و خطر بیبند و باری و فساد است. این خطر، ناهمبستگی اجتماعی را موجب میشود و در چنین وضعیتی با توجه به تکثر و تنوع موجود، جامعه، بیشتر دارای استعداد پذیرش گسست است.
اصل ایمان
به باور صدر افراد موظفند در مقابل خطرها از خود مقاومت نشان داده و جو جامعه را برای ایستادگی و مقاومت آماده نمایند. صدر، ضمن توجه دادن به عنصر عبادت، برترین راه برای تقویت و تحکیم روحیه انسجام و همبستگی ملی را تقویت ایمان به خدا و ایمان به ارزشها میداند. ایمان به اینکه حق، همیشه در جهان پیروز است، هر چند که موقعیتها دگرگون شود و روزها و سالها به درازا کشد. جامعه در برابر خطرهای داخلی، نیازمند احترام و اطمینان متقابل است تا بتواند قدرت و همبستگی خود را تقویت کرده و به مبارزه با فساد بپردازد. در نگاه صدر امروزه فساد تنها به کاری اطلاق نمیشود که خلاف دین یا اخلاق است، بلکه فساد، امروزه، هر عمل نادرستی است که در جامعه صورت میگیرد. نیز هر گونه تبعیض، تعدی، بیتوجهی، بیبند و باری و سستی و اهمال است. به باور صدر هر خانهای که در آن چنین فسادهایی وجود دارد و انجام میگیرد در حقیقت خانه امنی است برای دشمن در این کشور. امام صدر در گفتوگویی به بررسی ایمان پرداخته و معتقد است انسان نسبت به خداوند در سه حالت به سر میبرد: یقین، ایمان و صورت ایمان.
یقین همان تصدیق خداوند و وجود اوست و از راه مطالعه در پدیدههای هستی و پژوهش و استدلال علمی به دست میآید. اما ایمان در مرحلهای پس از اینجای دارد. یعنی وقتی که انسان بر مبنای یقینش زندگی کند و در فعالیتها و عواطف و احساساتش آن را به کار گیرد، آنگاه ایمان را احساس میکند و ایمان هم در اثر عمل به مناسک دینی رشد و پیشرفت میکند. بنابراین ایمان به معنای صحیح آن در افکار و عواطف و فعالیتهای انسانی منعکس میشود و میتوانیم بگوییم، ایمان همان یقین انسان در مراحل و ساحتهای مختلف وجودی اوست. اما صورت ایمان همان است که نزد بسیاری از مردم وجود دارد. آنان میگویند مؤمن هستند، ولی ایمانشان در اعمال و افکار و عواطفشان انعکاسی ندارد. پس این شکل ایمان است نه حقیقت ایمان و ما میتوانیم آن را به واژه مسلمان یا مسیحی که در شناسنامه فرد نوشته میشود، تشبیه کنیم. بنابراین ایمان به معنای درست کلمه نقشی زنده و مؤثر و فعال در روح انسان دارد؛ و از این رومیتواند نقش بسیار با اهمیتی در پیدایش و تحقق انسجام اسلامی ایفا کند.
نفی فرقهگرایی
امام موسی صدر نه تنها به جامعه طایفی لبنان به عنوان یک خطر و تهدید نمینگرد، بلکه از آن به عنوان یک ظرفیت و توانایی یاد میکند که با بهرهگیری از چنین توانی و با استفاده از تجارب همه طوایف، جامعه لبنان را به سمت پیشرفت و تعالی سوق دهد. به باور صدر، تعدّد طوایف، هنگامی خطری برای کشور و جامعه لبنان ایجاد میکند که باعث سستی و ضعف در حرکت جامعه گردد. «اما اگر این تعدّد در نهایت منجر به تبادل معارف و تجارب و تمدّنها شود، به منزله نیرویی برای رشد کشور به شمار میآید. بنابراین، خطر در تعدّد طوایف نیست، بلکه خطر در جایی است که تعدّد طوایف، سمت و سویی منفی و سلبی پیدا میکند.» از نظر صدر، آنچه میتواند خطرساز باشد، فرقهگرایی است و بر این باور است که در ادیان از فرقهگرایی تقدیر نشده است؛ زیرا پیام ادیان، منفیگرایی و توجه به پدیدههای سلبی نیست.
با این وصف آنچه که میتواند موجبات ضعف و سستی را در جامعه فراهم آورد فرقهگرایی است، که بزرگترین مشکل است و نه تعدد طوایف. فرقهگرایی، منفی گرایی را در کشور بسط داده و موجب میشود تعصب و منفی گرایی در جامعه رشد کند. از همین منظر ایشان احزاب را نیز به دلیل اینکه جامعه را گرفتار فرقهگرایی و تعصب میکنند و موجبات منفیگرایی را در جامعه پدید میآورند نفی میکند؛ زیرا اگر کشور به احزاب گوناگونی تقسیم شود و هر حزبی نسبت به افکارش تعصّب به خرج دهد، تعصّب منفیگرایی و تردید ایجاد میکند و از این لحاظ بین فرقههای مذهبی و احزاب تفاوتی وجود ندارد. آنچه امام صدر درصدد نفی آن است نه تعدد طوایف، بلکه فرقهگرایی است که همراه با منفیگرایی و رشد تعصبات خودمحورانه در افراد و احزاب است و نه نهادهای سالم و طوایف متعدد. از همین زاویه ایشان حتی نظام سیاسی طایفهای را نیز برنمیتابد و در اندیشه آن است که با تغییرات کمهزینه، نظام سیاسی به سمتی پیش برود که در آن طایفه و طوایف به معنای منفی آن و اینکه هر طایفهای دارای امتیازات خاصی باشد رنگ ببازد.
از این رو آنچه صدر در لبنان در پی تأسیس آن است ایجاد یک نظام سیاسی دموکراتیک سالم و صالح است که در آن هر یک از طوایف و احزاب در حد و اندازه خود و با روشهای سالم دموکراتیک بهرهای از قدرت داشته باشد و جامعه را به پیش ببرد. بدین ترتیب، حکومت مطلوب امام موسی صدر برخاسته از نگاهی فرا طایفهای و فراحزبی حکایت میکند که در اندیشه همه جامعه و نه اقلیتی یا اکثریتی خاص است. تعبیری که امام صدر برای فراحزبی بودن و فراطایفهای بودن حکومت به کار میگیرد نشان از عمق نگاه ایشان دارد. به باور وی حکومت بایستی به آسمان نزدیک شود و آنگاه به همه نگاهی آسمانی داشته باشد. جز این، در فرایند نگاههای زمینی، که به تعبیر امام صدر، چیزی جز فرقهگرایی، در هر شکل آن نیست، مصالح جامعه و کشور برآورده نمیشود. برخی از فعالیتهای عمده صدر در لبنان معطوف به نشر چنین نگاهی به حکومت بود.
فعالیتها و تلاشهای صدر برای آنکه حکومت لبنان به جامعه شیعی و محروم جنوب هم بپردازد از نگاه کسی پنهان نبود. این فعالیتها با تأسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان به اوج خود رسید. در این مجلس، از همه صنفهای شیعی موجود در جامعه لبنان حضور داشتند و مجلسی صنفی نبود. در واقع همان نگاهی که امام موسی صدر در حکومت پیگیر بود، که با فراغت و بیهیچ علقهای به طایفه و حزبی خاص به امور جامعه بپردازد، در مجلس هم وجود داشت و صدر با نگاهی فرافرقهای همه نخبگان شیعه را در آن گرد هم آورد و به هویتبخشی و ارتقای شیعیان در لبنان مساعدت فراوانی کرد.
کلام آخر
امام موسی صدر با این نگاه و اندیشه و تلاش برای تحقق آن در عمل، به الگویی برای همبستگی و انسجام اسلامی در لبنان درآمد. وی در همین راستا به تأسیس سازمان حرکت المحرومین مبادرت ورزید که در آن اقشار متنوع و متکثر لبنانی با هر قومیت، مذهب و دینی حضور داشتند.
به هر حال به اعتقاد امام صدر، عناصر اساسی و ضروری برای تحقق انسجام اسلامی، افزون بر تحقق برخی اهداف مشترک شرعی، اجتماعی و ملی، عبارتند از: اصل آزادی، اصل احترام متقابل، اصل اعتماد و اطمینان متقابل، اصل ایمان و نفی فرقهگرایی. با توجه به اهمیت زیادی که صدر برای انسان قائل است، آزادی را به عنصری غیر قابل تفکیک از انسان ارتقا بخشیده و بر این باور است که برای تحقق بخشی به انسجام اسلامی، تأمین و تضمین آزادی ضرورتی انکارناپذیر است. آزادی، با عناصری همانند احترام متقابل و اعتماد و اطمینان به یکدیگر همراه میشود و شرایطی را فراهم میسازد که گفت و شنود و همزیستی مسالمتآمیز و در نتیجه انسجام اسلامی محقق شود. افزون بر اینکه این مباحث در اندیشه امام موسی صدر از عمق و غنای کافی برخوردار است در عمل نیز وی به این آموزهها جامه عمل پوشاند و طایفه شیعیان لبنان را در جامعهای چند فرهنگی و چند قومیتی ارتقا بخشید.
از خاطر نبریم که این نوع نگاه محصول آزاداندیشی در نظر و آزادمنشی در عمل است که به نظر میرسد امام صدر از هر دو به اندازه کافی برخوردار است. افزون بر نگاه آزاداندیشانه و آزادمنشانه، از تأکید صدر بر آزادی انسان در مناسبات با خداوند، ملائکه و شیطان و فرد و جامعه و تأثیر و تأثر این دو از یکدیگر نباید غفلت کرد. به باور صدر آزادی انسان با حضور شیطان، به عنوان نقطه شر و رقیب خیر، معنا و مفهوم مییابد. چنان که از مباحث گذشته ملاحظه میشود اندیشه امام موسی صدر از آزادی مشروب میشود. تأکید بر عنصر آزادی به سبب تأثیر بسیار زیاد آن در زیست فردی و اجتماعی است به گونهای که آموزههای دینی با این عنصر کلیدی در زندگی معنا و مفهوم مییابد. اساساً به باور صدر، زندگی صحنه آزادی و رقابت خیر و شر است و انسان در این مسیر میبایست با آزادی دست به گزینش زند و راه خویش را برگزیند.
همین نگاه است که انسان را از درافتادن در دام فرقهگرایی نجات میبخشد و انسان در پرتو آزادی و آزاداندیشی تنها در پی مصالح انسانی است خواه با او اشتراکی در باورها داشته باشد یا نداشته و از طایفهای دیگر باشد. فعالیتهای صدر در لبنان و محبوبیت او در نزد طوایف و ادیان و مذاهب مختلف گویای آن است که وی از این اندیشه در راه پیشبرد جامعه به خوبی بهره برده و جامعه را بر اساس آن سامان داده است.