سي سال از حادثه ربوده شدن امام موسي صدر در خاك ليبي مي گذرد.
اشاره : سي سال از حادثه ربوده شدن امام موسي صدر در خاك ليبي مي گذرد. طي اين مدت طولاني تلاش هاي بسياري از كانال هاي متعدد صورت گرفته تا زمينه آزادي و بازگشت وي به وطن فراهم شود. وليكن هنوز نتيجه مطلوب حاصل نشده و اين تلاش ها همچنان تداوم دارد. اگرچه حكومت ليبي و شخص معمر قذافي رهبر ليبي تاكنون از پذيرش مسئوليت ربوده شدن امام موسي صدر شانه خالي كرده و مي كند اما شواهد و قراين زيادي حكايت از آن دارد كه امام موسي صدر زنده است و در ليبي محبوس مي باشد. جمعيت هايي كه براي آزادي وي فعاليت مي كنند بر اين اعتقادند كه آزادسازي امام موسي صدر نيازمند يك عزم ملي است و بدون آن توفيق در اين راه ميسر نخواهد شد. مطلب پيش روي كه بمناسبت سالگرد ربوده شدن امام موسي صدر (پنجم شهريور 1357 ) تهيه شده ترجمه گفتگوي منتشر نشده روزنامه كويتي « اليقظه » در سال 1354 با وي است . يعني ايامي كه تازه جنبش شيعي امل با هدف برقراري عدالت در جامعه و تقويت بنيان هاي اجتماعي و اقتصادي شيعيان لبنان توسط امام موسي صدر شكل گرفته بود. با هم دنبال مي كنيم : وارد يكي از اتاق ها شديم . تخت كوچكي ديدم چونان تخت و صندلي مبارزين . تنها دو صندلي آنجا بود و نه چيز ديگري . امام را ديدم كه بر تخت نشسته و مي نويسد. بلند شد و به استقبال ما آمد; گرم و مهربان . پرسش ها و پاسخ ها آغاز شد حاصل ديدارمان اين بود : جناب امام پيش از هر چيزي چرا شما اينجا هستيد در اين خانه خالي اينجا خانه يكي از دوستان است . هنگامي كه كارهايم زياد مي شود و انجام همه كارها از توانم خارج مي شود به اينجا پناه مي آورم . در اين اتاق گوشه نشين مي شوم تا كارهايم را انجام دهم نامه ها را پاسخ و ديگر وظايفم را سامان دهم . حضورم در دفتر كار مانع انجام كارها است . در دفترم به روي همه باز است و روز و شب از مردم استقبال مي كنم . ثشما متولد چه سالي هستيد 1307 شمسي ثچرا انقلابي هستيد به نظرم پيش از آنكه پاسخ شما را به اين سئوال بدهم بايد اندكي درباره انگيزه ها و ابعاد حركتمان سخن بگويم ; حركتي كه « جنبش محرومان » خوانده مي شود نخست : چنانكه مي دانيد من عالم ديني و ملتزم به دين هستم . ايمان به خداوند بنيان اعتقاد و التزام انسان ديندار است . ايمان مفهومي تجريدي و جدا از تلاش ها و فعاليت هاي زندگي نيست . ايمان دو بعد دارد. بعدي خدايي آسماني و غيبي . اين بعد جايگاه آدمي را در هستي مشخص مي كند و اراده و آرزو و خواسته و اعتماد و اخلاص براي آدمي مي آورد. اما بعد ديگر ايمان رو به سوي انسان در زمين و حيات و واقعيت خارجي او دارد. پيوند مومن به ديگر آدميان پيوندي كاملا ارگانيك است . همه اديان از زبان انبيا تاكيد كرده اند كه جدايي ميان ايمان و اهتمام به امور مردمان ناممكن است . قرآن كريم نيز كسي را كه از اطعام يتيم بازمي دارد و بر اطعام مسكين تشويق نمي كند تكذيب كننده دين مي شمارد. به ديگر سخن اهتمام به امور محرومين جز اساسي التزام عالم دين به دين است . دوم : پابرجايي وطن و وحدت امت و سلامت اجتماع اموري اند كه تنها با عدل فراهم مي شوند چيزي كه امروزه ايجاد فرصت مساوي براي همه شهروندان خوانده مي شود . در غير اين صورت جامعه نابود مي شود . تجربه جنگ جهاني دوم كه 37 كشور در آن شركت كردند پيش روي ما است . اين دولت ها چند پاره شدند سقوط كردند و نظام هاي آنها دگرگون شد زيرا كه اختلاف شديد طبقاتي در آنها وجود داشت يا اينكه مي توان گفت علت اين مسئله نبود عدالت در اين جوامع بود. خوب است كه در اينجا اين آيه را ذكر كنم : « وانفقوا في سبيل الله و لا تلقوا بيديكم الي التهلكه » : اين آيه به روشني بر خطر پنهان در پس ترك انفاق اشاره دارد. سوم : مي دانيم كه تنها ثروت لبنان سرمايه انساني آن است . انساني كه در طول تاريخ با توانايي ها و خواسته ها و اقدامات بي باكانه اش سبب مجد لبنان و شكوفايي زمين و ميوه هاي تمدني اش بوده است . بنابراين هر تلاشي براي از ميان بردن اين توانمندي ها و هر كوششي براي احتكار فعاليت هاي سياسي و اجتماعي و تمدني تا چه رسد به احتكار اقتصادي مي گويم هر تلاشي از اين دست و هر نوع حكومت كردني كه به اين نتايج بينجامد خطري سرنوشت ساز براي لبنان است . چهارم : نيازي نمي بينم تا از تفاوت سطح زندگي ميان مناطق مختلف لبنان سخن بگويم . بررسي ها و مشاهدات موج هاي مهاجرت به سوي كشورهاي دور و نزديك اين حقيقت تلخ و آشكار را نشان مي دهد. تنها كافي است بگويم كه سطح زندگي در مناطق مختلف لبنان از 800 ليره براي يك فرد در ماه تا 80 يا 40 ليره در مناطق ديگر مثلا در هر مل يا عكار در نوسان است . وضعيت فرصت هاي پزشكي و تحصيلي هم بهتر از وضعيت درآمد سرانه نيست . اما اين همه در برابر مشكل امنيت و مسئله دفاع از وطن و زمين مان چيزي نيست . بايد با درد و تلخي بگويم كه منطقه وسيعي در جنوب در حالت اشغال به سر مي برد. دشمن هر زمان كه بخواهد وارد خاك لبنان مي شود ويران مي كند مي كشد مي دزدد و خوار و ذليل مي كند سپس بي هيچ ترس و دلهره و خسارتي بازمي گردد. پنجم : با همه اين مسائل معتقدم آنچه با دوستان انجام مي دهيم و تلاش هاي مستمر و فزاينده ما براي درمان اين مصيبت ها از ژرفاي ايمانم به خدا و دوستي ام به وطن و انسانيت سرچشمه مي گيرد. با ده ها هزار نفر ديگر هم قسم شده ايم كه تا وقتي يك محروم و يا يك منطقه محروم در لبنان باشد سكوت نكنيم . اينها التزامات ديني من را افزايش داد. ششم : امكانات من اطمينان مردم و پاسخ هاي مثبت آنان است كه بر احساسات ديني و اطمينان قلبي و محبت آنان استوار است . از همين رو بايد مستقيما مشكلات را از ميان بردارم و رفع محروميت را بي آنكه در خطوط سياسي و ايدئولوژيك غرق شوم به عهده گيرم . به ويژه اينكه موسسات گوناگوني در لبنان به اين امور مي پردازند. افزون بر اينها تجربه به من نشان داده است كه اهداف بلند و طرح استراتژي هاي طولاني مدت اختلافات بي شماري درست مي كند مردم را جذب نمي كند و اجازه حل سريع مشكلات حياتي را نمي دهد. از همين رو جنبش محرومان بيست خواسته عمراني در عرصه هاي گوناگون مطرح كرد : عدالت در فرصت هاي شغلي ساختن سد طرح هاي آبرساني و راه اندازي و حل مشكل كشاورزي و سياحتي . جنبش اين مطالبات را بدون در نظر گرفتن ابعاد سياسي و يا رابطه سلبي و يا ايجابي با دولت و نظام مطرح كرده است . هفتم : با روشن شدن اين شرايط با در نظر آوردن خاستگاه ها و انگيزه ها و ابعاد جنبش درمي يابيم كه اهداف و تحقق آن اهداف وسيله رسيدن به هدف هم پيمانان و دشمنان و نرمش ها و تندي ها و زمان فعاليت را مشخص مي كند. از همين رو نمي توانم در مضمون اين جنبش مبالغه كنم و آن را انقلاب بنامم . البته من بعيد نمي دانم كه در برخي شرايط اين جنبش حتي از پاره اي ويژگي هاي يك انقلاب هم بگذرد. هشتم : اين جنبش را از زماني آغاز كردم كه فعاليتم را در صور و پس از آن در بيروت به عنوان عالم ديني شروع كردم . در اين برهه واقعيت وضعيت محرومين را دريافتم و پس از آن با دوستان شروع كرديم به نصيحت و اصرار و خواهش و سخنراني و تهديد. همه وسايل را به كار گرفتيم . از سياست نيز بهره برديم و از برخي وزراي ذيربط در ضمن طرحي خواستيم كه استعفا دهند. آنان نيز با طرح و استعفا موافقت كردند. وقتي اين طرح با شكست مواجه شد و طرف هاي ديگر بر مواضع خود پافشاري كردند به ناچار فعاليت هاي جنبش را افزايش داديم و اجتماعات و تظاهرات و گردهمايي هاي صورت داديم . چه بسا كه مي دانيد دولت نخست وزير تقي الدين الصلح زير فشارهاي مردمي بود كه سقوط كرد. جنبش ما اين افتخار را داشت كه سهم بسزايي در اين حركت داشته باشد. پس از آن بحران سياسي به مدت سه ماه ادامه يافت و سرانجام رشيدالصلح به نخست وزيري رسيد و در بيانيه وزارتي اعلام داشت كه به تحقق اين خواسته ها پايبند است . از آنجا كه تحقق اين اهداف وظيفه ما و امانتي در دستان ما است تنها در پرتو موضع حكومت براي تحقق اين اهداف يا ناديده انگاشتن آن است كه ميتوانيم موضعي مثبت يا منفي يا نرم و يا تند بگيريم . ما با توجه به شرايط داخلي و جهان غرب هر روزه مواضع دولت را دنبال مي كنيم . ثميان شما و كامل اسعد رئيس (وقت ) پارلمان لبنان اختلاف يا اختلافاتي هست به نظر مي رسد حل اين اختلاف بسيار دشوار مي نمايد. علت اين اختلافات چيست و آيا اميدي براي حل آنها وجود دارد دارد بايد به همه تاكيد كنم من با هيچ كسي دشمني ندارم و هيچ كينه و كدورتي هم از كسي بر دل ندارم . رقابتي هم با شخصي ندارم . به تعبير دقيق تر من به دليل طبيعت فعاليت ها و التزامات و توانايي هايم كه امانت خداوند هستند نمي توانم تعهدات و توانايي هايم را در راه احساسات شخصي به كار گيرم حتي اگر اين احساسات در درون خود من باشد . 14 سال و نيم است كه در لبنان در حال انجام وظيفه ديني ام هستم . همه گواهند كه من امين رسالتم بوده ام و با نهايت دقت متعهد به امانت الهي و وظيفه ام هستم . اما درباره موضع گيري هاي سياسي و رويكردهاي اهل سياست به طور كلي بايد بگويم كه نظرم اين بود و هنوز هم هست كه مسئوليت من تصحيح جو سياسي و تلاش براي اصلاح رفتار عمومي و وارد كردن اخلاق و اصول در نزاع هاي سياسي موجود در لبنان است و اينكه تاكيد كنم كه سياست وسيله است و شغلي نيست كه انسان از طريق آن ارتزاق كند. طبيعي است در اين راه من مورد قبول يا رد گروه ها و اشخاص بودم و در پاره اي ايام آنان با من دوستي و يا دشمني مي كردند و چند سال پيش كار به اتهام زدن و حتي توطئه عليه جانم كشيده شد. شش سال پيش نيز فرزندم را با تير زدند و صورت او را مجروح ساختند اما كسي را كه به جگر گوشه ام تيراندازي كرده بود بخشيدم . در برابر اين مواضع تلاش بسياري كردم تا قصدم و حقيقت موضعم را براي برخي سياستمداران و گروه هاي سياسي روشن كنم . اما موفق نشدم و برخي مرا دشمن شخصي خود شمردند و چون دشمن با من رفتار كردند. از اينجا بود كه اختلافات گوناگوني ايجاد شد. اميدوارم گذشت ايام نشان دهد كه من طرف درگير نبودم و نيت شخصي هم نداشتم . من با همراهانم در جنبش و با حاميان بسيار در لبنان مبارزه با محروميت و اسباب آن را ادامه خواهيم داد. مهم ترين اسباب محروميت فئوداليته و تهديدها و گمراه سازي است . اين عوامل تفكر و استقلال را از شهروندان مي گيرد و موضع گيري و صدا و حمايتش را در خدمت اين عوامل قرار مي دهد و در نتيجه اين مسئله به ضرر وطن است . به طور طبيعي اين شرايط شهروندان را از فعاليت بازمي دارد و آنها را از حوادث دور مي سازد. اين شهروندان مسئوليت نمي پذيرند و در سازندگي و بالا بردن سطح اجتماع مشاركت نمي كنند. اين چارچوب كلي روابط من با همه سياستمداران است . ثاگر وطن تان اسير و اشغال شده بود چه مي كرديد پاسخ روشن است . من هم مانند هر كسي مي دانم كه اسرائيل دشمن عرب مسلمين مسيحيان و انسانيت و سرانجام دشمن خداوند سبحان است . فكر نمي كنم در طول تاريخ انساني بتواند موضعي روشن تر از موضعي كه بايد در برابر اسرائيل بگيرد داشته باشد. چه بسا كساني كه شهادت در راه خدا را آرزو مي كنند نمي توانند ميداني شريف تر از اين ميدان بيابند. از همين رو من در لبنان و در كرانه باختري بر خود لازم مي بينم كه همه آنچه دارم از جمله جان خود را براي مبارزه با اسرائيل به كار گيرم . اين جنگ خدمت بزرگي حتي به يهوديان است زيرا صهيونيسم و نظام نژادپرست آن يكي از مهم ترين خطرها براي آنان است و ضربات جبران ناپذيري به آنان وارد مي كند. ثاگر اسرائيل حملات گسترده اي براي اشغال لبنان آغاز كند شما چه مي كنيد بدون شك به مبارزان مي پيوندم . پيش از اين و از سال ها پيش به رهبران فلسطيني گفته ام كه شما از جانب خودتان و ما اين واجب را به جاي مي آوريد. اگر آنان نبودند اين واجب بر عهده ما بود كه آن را به جاي آوريم . ثمبارز مي شوي ... و لباس روحانيت اگر اين لباس مانع فعاليت مبارزاتي من براي دفاع از وطن شود به سرعت آن را از تن درمي آورم . ثبه عنوان يك انسان چگونه زندگي مي كنيد با تاسف بايد بگويم زندگي خصوصي ندارم . اظهار تاسف كردم زيرا با اين روشم به همسر و چهار فرزندم و خانواده ام ستم مي كنم . پذيرفتن اين وضع از جانب آنان از عذاب وجدانم مي كاهد. ثسرگرمي شما چيست نمي توانم بگويم سرگرمي مشخصي دارم . ورزش مرا به خود مي كشد به ويژه فوتبال . همچنين ديدن تابلوهاي رنگ روغن را دوست دارم . ثاز چه چيزي بيش از همه مي ترسي من از كسي ترس ندارم . اما از خداوند بسيار مي ترسم . همچنين از كوتاهي در وظيفه ام هراسانم . ثچند بار در زندگيت گريه كرده اي من بسيار گريه مي كنم . گريه براي من امر غريبي نيست . اگر اين لباس مانع فعاليت مبارزاتي من براي دفاع از وطن شود به سرعت آن را از تن درمي آورم . ثاز كي عالم ديني شدي پدرم روحاني بزرگي بود همچنين اجدادم من در محيطي ديني رشد كردم . ثدر چه رشته اي تخصص داريد فارغ التحصيل دانشكده حقوق دانشگاه تهران هستم . ثبا كدام رئيس جمهور بيشترين دوستي را داشتيد در دوران فعاليتم با سه رئيس جمهور هم دوره بودم : سليمان فرنجيه شارل حلو و فواد شهاب . با همه آنها روابط خوبي داشتم . ثاگر عالم دين نبوديد چه كاره مي شديد اگر اين سئوال در جامعه متكامل كه هر فردي وظايفش را انجام مي دهد مطرح مي شد پاسخي متفاوت نسبت به جامعه شرقي ما داشت ; جامعه اي كه بيشتر فعاليت هاي عمومي آن بر زمين مانده است . گمان مي كنم هر كار شريفي را كه بر زمين مانده است مي توانم بپذيرم و انجام دهم . ثآيا شما ثروتمند هستيد من نه اموالي دارم و نه مالك يك متر زمين هستم و نه پس اندازي در بانك دارم به عكس من بدهكارم . ثبدهي شما چقدر است اگر روزنامه نگار روزنامه اي غيركويتي بودي جوابت را مي دادم . ثبه چه كساني بدهكاري بانك ها. ثآيا بانك ها از شما ضامن مي خواهند مي خندد و مي گويد : نه . ثحقوق ماهيانه شما چقدر است حدود دو هزار و چهار صد ليره لبناني اما باور كن بيش از اينكه اين پول به دستم برسد حسابدار خودش آن را خرج بدهي مي كند. ثبا اين موج گراني و درآمد محدود چه مي كنيد بار ديگر خنديد و گفت : واقعا همين طور است گراني وجود دارد. ثكدام رهبر عربي را بيش از همه پسنديدي بدون شك جمال عبدالناصر با اينكه تنها يك بار او را ديدم . ثآيا از كويت ديدار مي كنيد پيش از اين دو بار به كويت آمده ام . چه بسا به زودي و در ضمن مسافرتم به كشورهاي عربي براي طرح قضيه جنوب و ابعاد و خطرهاي آن به كويت بيايم . ثشما ياري دهنده محرومين در لبنان هستيد آيا انقلاب شما محرومين همه جهان را دربرمي گيرد به اندازه امكاناتم كاش مي توانستم همه محرومين را نجات دهم . در اين لحظه امام برخاست و گفت : اي واي هيچي ننوشيدي نه چاي نه قهوه من چاي و قهوه خوبي دم مي دهم . امام به آشپزخانه رفت اما نه چاي بود و نه قهوه . بازگشت و عذر خواست . به او گفتم : اين است انقلاب فقرا. پابرجايي وطن و وحدت امت و سلامت اجتماع اموري اند كه تنها با عدل فراهم مي شوند چيزي كه امروزه ايجاد فرصت مساوي براي همه شهروندان خوانده مي شود. در غير اين صورت جامعه نابود مي شود مهم ترين اسباب محروميت فئوداليته و تهديدها و گمراه سازي است . اين عوامل تفكر و استقلال را از شهروندان مي گيرد به طور طبيعي اين شرايط شهروندان را از فعاليت بازمي دارد و آنها مسئوليت نمي پذيرند و در سازندگي و بالا بردن سطح اجتماع مشاركت نمي كنند من در لبنان و در كرانه باختري بر خود لازم مي بينم كه همه آنچه دارم از جمله جان خود را براي مبارزه با اسرائيل به كار گيرم . اين جنگ خدمت بزرگي حتي به يهوديان است زيرا صهيونيسم و نظام نژادپرست آن يكي از مهم ترين خطرها براي آنان است و ضربات جبران ناپذيري به آنان وارد مي كند امام موسي صدر : اگر اين لباس مانع فعاليت مبارزاتي من براي دفاع از وطن شود به سرعت آن را از تن درمي آورم