هجده انجمن و تشکل دانشجویی کشور در بیانیهای از ایجاد رابطه با کشور لیبی
به شدت انتقاد کردند و خواستار پیگیری جدی قضیه امام موسی صدر شدند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «همانطور که نخبگان علمی، مذهبی و سیاسی ایران از جناحهای مختلف در سال ۱۳۸۲ در این قضیه نظر مشترک دادند، ما دانشجویان هم شاید برای اولین بار در چند سال اخیر، میبایست موضعی مشترک بگیریم و این بار ازشخص رهبری این انقلاب حضرت آیت الله خامنهای طلب کنیم. تا چه کسانی زودتر با ما همراه شوند و شرف و وجدان بیدار خویش را بروز داده و حق مداری خودرا در تاریخ ثبت کنند....
چگونه برای تعجیل در فرج ولی عصر (ارواحنا له الفدا) دعا میکنیم در حالی که با رهبران امت چنین ناجوانمردانه رفتار میکنیم؟
هیهات! اگر بنی العباس توانستند خورشید درخشان امامت شیعه را با زندان وتبعید خاموش کنند تا نور آن به دلهای بیدار نرسد، رژیم لیبی و همدستانش هم میتوانند نام امام موسی صدر را از صفحه درخشان تاریخ شیعه و قلبهای مومنین پاک کنند.» اسامی این تشکلها بدین قرار است:
۱. انجمن اسلامی دانشکده داروسازی دانشگاه تهران
۲. انجمن اسلامی دانشکده ریاضی دانشگاه شهیدبهشتی
۳. انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران
۴. انجمن اسلامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران
۵. انجمن اسلامی دانشکده معماری دانشگاه شهید بهشتی
۶. انجمن دانشجویان حامی قدس
۷. بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
۸. بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
۹. تشکل دانشجویی آرمان (مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه صنعتی اصفهان)
۱۰. جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران
۱۱. جنبش دانشجویی ضد صهیونیسم دانشگاه آزاد کرمان
۱۲. کانون سلام دانشگاه تهران
۱۳. کانون مهدویت دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
۱۴. مجمع دانشجویان حزب الله دانشگاه علم و صنعت
۱۵. نشریه دانشجویی زمستان دانشگاه علم و صنعت
۱۶. نشریه دانشجویی نشانه دانشگاه علم و صنعت
۱۷. نشریه دانشجویی نیستان دانشگاه علم و صنعت
۱۸. بسیج دانشجویی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
متن کامل این بیانیه در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر و اولائک هم المفلحون
حال که جنبش دانشجویی بعد از حوادث و تحولات بسیار، متهم به وابستگی به جناحهای مختلف شده وگاه استقلال و اصالت حرکت دانشجویان زیر سوال رفته، نیاز به فرصت و حرکتی دارد که استقلال و عدالتخواهی خود را ثابت کند؛ که تنها هدفش سربلندی ایران و عزت ایرانی ست و بس. وجدانهای بیدار و دلهای روشن دانشجویان وتمام جوانان مسلمان که در جستوجوی پاسخی برای پرسشهای خود هستند و به دنبال الگویی اصیل و امروزین از مسلمانی، فراتر از بازیهای سیاسی روز میگردند، هوشیارانهتر به تاریخ مظلومیت شیعه و اصالت انقلاب انسانی و اسلامی ایران بنگرند، تا خورشید درخشان شیعه را که دشمن بیست ونه سال تمام دربند نگاه داشته ببینند؛ امام موسی صدر، رهبر ایرانی شیعیان لبنان که شهید دکتر چمران او را نماد شیعه و وارث علی و حسین (ع) مینامد و معشوق و معبودخویش میخواند.
آیا ذهن بیدار و وجدان آگاهی هست که امام موسی صدر را متفکر برجسته جهان اسلام نداند؟ چه کسی میتواند امام را متهم به جناحی کارکردن کند؟ چه کسی میتواند حرکت انسانی و اسلامی امام موسی صدر را براساس فطرت الهی انسان زیر سوال ببرد؟ چه کسی میتواند درستی پیش بینیها و روش و گفتههای او را رد کند؟ چه کسی باور دارد که در مورد او، مذهب او، ملت او و فکر و روش او و ماجرای او اجحاف نشده است؟ وارد سال سیام شدهایم و هربار که به گذشت زمان فکر میکنیم اشک مهمان چشمانمان میشود.
دراین چندسال روشهای مختلفی برای حل این معما امتحان شدند. نامهای سراسری توسط نخبگان مذهبی و علمی وهنری ایران به رئیس جمهور سابق ایران – سید محمد خاتمی – ارائه شد که همگی پای آن را امضا کردند. اما هیچ اثری نداشت. نه امام موسی صدر آزاد شد، نه حقیقت معلوم شد، نه رژیم لیبی تحت فشار قرار گرفت ونه آمرین وعاملین مجازات شدند؛ بلکه اخیراً به رغم نظر منفی امام خمینی (ره) درباره ارتباط با لیبی این روابط ماه به ماه بیشتر و حتی سخنگوی وزارت امورخارجه و سخنگوی دولت به راحتی در یک تریبون عمومی نظر منفی حضرت امام (ره) را زیر سوال میبرند...
و نیز صدای فریادهای دردمندانه شهید والا مقام، دکترمصطفی چمران، این اسوه دانشگاهیان ونخبگان، باز هم شنیده بلکه طنین انداز شد: «مگر ما به خاطر خدا قیام نکردهایم؟ مگر به راه علی و حسین نمیرویم؟ مگر نمیخواهیم که ارزشهای خدایی را استقرار دهیم؟ چگونه میخواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟ چگونه میتوانیم طهارت و اخلاص بینظیر شهدای انقلاب ایران را لجنآلود کنیم؟... راستی حرام است که طهارت انقلاب ما به کثافات این جنایتکاران آلوده گردد. راستی حرام است که این مصلحت طلبان بیدین، انقلاب اسلامی ایران را ملعبه سیاست بازیهای خود کنند تا در دنیای ظلمانی و طوفانی موجود ندای اسلام و انقلاب در دهند و ستمدیدگان محروم و مظلوم را بفریبند... مگر تغییری در برنامه و خط مشی بوجود آمده است؟ یا مگر آدمدزدی و یا آدمکشی دیگر جرم نیست؟...» پس هرکس به حق طبیعی و شهروندی امام موسی اعتقاد دارد، باید بپرسد!
هرکس به حفظ کیان اسلام و شیعه عقیده دارد و برای رهبران آن، حرمت قائل است باید مطالبه کند! هر کس به جریان اصیل روشنفکری اسلامی ودر عین حال اخلاص در عمل و فداکاری در راه روشنگری و حقیقت عقیده دارد، بکوشد. هرکس خطر انحراف را حس میکند، بکوشد. هرکس به نهضت اصیل اسلامی و مردمی ملت ایران معتقد است، باید نه تنها برای حفظ، بلکه برای پیشرفت آن با تکیه بر اندیشههای اصیل خصوصا اندیشه مترقی امام موسی صدر تلاش کند.
بدون تردید، این آزمونی است تاریخی برای تشکلهای اصیل! برای ثابت کردن اینکه شناخت و آگاهی از بین نرفته است. حق طلبی نمرده است. جوانمردی نیز، چنین! وبدون شک این آزمونی برای محک زدن استقلال این تشکل هاست؛ چرا که اگرآنها از خارج دانشگاه هدایت شوند، مسلما اجازه طرح چنین سوالی را نمییابند، چرا که تا به حال کارنامه همه جناحها فقط در سوء استفاده از این قضیه برای ضربه به رقیب بوده است و نه حل کامل آن. چه کسی میخواهد تفرقه بیندازد؟ چه کسی میخواهد سیاست بازی کند؟ چه کسی میخواهد اغتشاش کند؟ و چه کسی میخواهد دروغ بگوید؟
هرکس هست ما با او مخالفیم و با او حرفی نداریم. اما آیا جز این است که میزان قدرت، ارجمندی و اعتبار یک کشور در عرصهٔ بین المللی به دفاع از حقوق شهروندان و اتباع خویش وحفظ ارجمندی و کرامت آنان، خصوصآ در این عرصه است؟ بیاد بیاوریم کشور کانادا برای احقاق حق شهروند ایرانی الاصل خود چه فشاری به ما آورد! چه کسی میخواهد از این مسئله ضد جناح مقابل یا جناح حاکم استفاده کند؟ اما تاخیر ۲۹ ساله دولتهای گذشته و بخصوص عمل کردهای اخیر برادران دردولت که قول همکاری برای حل کامل قضیه ربودن امام صدر ونیز گفتمان عدالت و انتظار دارند و مدعی ارزش گرایی هستند به هیچ عنوان جای خوش بینی و یا تحمل بیشتر را باقی نمیگذارد. در آغوش گرفتن قذافی توسط رییس جمهور و معاون وی اقدامی دلخراش برای اصول و ارزشها و کیان مقدس شیعه و دوست داران و خانوادهٔ محترم و نجیب آن مرد شریف وتاریخ ساز است.
همانطور که نخبگان علمی، مذهبی و سیاسی ایران از جناحهای مختلف در سال ۱۳۸۲ در این قضیه نظر مشترک دادند، ما دانشجویان هم شاید برای اولین بار در چند سال اخیر، میبایست موضعی مشترک بگیریم و این بار ازشخص رهبری این انقلاب حضرت آیت الله خامنهای طلب کنیم. تا چه کسانی زودتر با ما همراه شوند و شرف و وجدان بیدار خویش را بروز داده و حق مداری خودرا در تاریخ ثبت کنند. خواستههای ما جز این نیست: الف- اگر امام زنده است-که هست- هرچه سریعتر آزاد شوند؛ نه با خواهش و یا مذاکراتی دوستانه که ۲۹ سال تمام به طول انجامیده، اما به نتیجه نینجامیده. ب- در هر دو صورت- حیات یا شهادت ایشان- جزئیات حقیقت حادثه سریعتر روشن شود. و این کار جز با بسیج اطلاعاتی کشور و بکارگیری همه امکانات خود و سایر کشورها و نیز شجاعت و روحیهٔ حق طلبی امکان پذیر نیست.
و در پایان کار، هر گونه ادعای رژیم لیبی، مبنی بر شهادت یا حیات ایشان جز با ارائهٔ مستندات روشن و اطلاع آن به عموم مردم ایران و شیعیان جهان پذیرفته نشود. ج- برای صیانت از شیعه و رهبران آن و در کل مصلحان اجتماعی و گستاخ نشدن بیشتر دشمنان باید آمرین و عاملین این ماجرا به دست عدالت سپرده و مجازات شوند. د- رژیم لیبی به دلایل ذیل - و نه تنها بخاطر امام موسی صدر (اعاده الله) - نباید دوست نظام قدرتمند ایران شمرده شود و اگر قرار است به مصلحت و نفع خود فکر کنیم و حقیقت را فدا کنیم دوستی با دیگران مسلماً برای ما پرسود تراز چنین شخصی (قذافی) وچنین رژیمی است.
۱- مسئولیت حفاظت از امام موسی صدر و دو همراهش بعنوان مهمان رسمی لیبی بعهده آن کشور است و باید پاسخگوی این اتفاق باشند.
۲- فروش اطلاعات هستهای ایران و رای منفی درباره پرونده هستهای ایران در شورای حکام.
۳- توهین عبد السلام جلود، نخست وزیر سابق لیبی، به امیرالمومنین (ع).
۴-اشتهار به تروریسم، و آدم ربایی، کما اینکه خود به دست داشتن درحادثه لاکربی رسماً اعتراف نمود.
۵- ادعای پیامبری قذافی و انتشار «کتاب سبز» بجای قرآن.
۶- اعلام عزای عمومی برای اعدام صدام و قهرمان خواندن او در برابر ایرانیان.
۷- حمایت از تروریسم در ایران.
۸- کشتن دهها تن از مسلمانان معترض به توهین به پیامبر اسلام.
۹- دامن زدن به پان عربیسم در مقابل ایرانیان در حوادث خوزستان.
با این همه آیا جرم لیبی کمتر از مصر است که با آن کشور ارتباط نداریم و لیبی را متحد (!) خود میدانیم؟ و اگر بناست اصول فروشی کنیم و با نوکران و تسلیم شدگان آمریکا دوستی کنیم چرا با خود آمریکا و ابرقدرتها دوستی نکنیم؟ که دوستی با اربابان قذافی چه بسا پرمنفعتتر و پر مصلحتتر از خود اوست!
آیا میتوان ادعا کرد که اگر این سرهنگ دیکتاتور و مجنون، قدرت پیدا کند، کمتر ازآمریکا و اسراییل، دست به جنایت میزند؟ آیا دولتی که همیشه به پیمانها و قرارها پشت پا زده است شایسته اعتماد ماست؟ بر دولتمردان ایران است که در ارتباط با لیبی، هوشیارتر بوده، با آغوش باز پذیرای آن نباشند و پرونده امام را جزو اولویتهای خود قرار دهند. چگونه برای تعجیل در فرج ولی عصر (ارواحنا له الفدا) دعا میکنیم در حالی که با رهبران امت چنین ناجوانمردانه رفتار میکنیم؟
هیهات! اگر بنی العباس توانستند خورشید درخشان امامت شیعه را با زندان وتبعید خاموش کنند تا نور آن به دلهای بیدار نرسد، رژیم لیبی و همدستانش هم میتوانند نام امام موسی صدر را از صفحه درخشان تاریخ شیعه و قلبهای مومنین پاک کنند. لذا ما امضاءکنندگان این بیانیه از تک تک تشکلهای دانشجویی میخواهیم به وظیفهٔ تاریخی خود عمل نموده، مارا در این امر یاری نمایند وبه همراه ما، این تکلیف انسانی و اسلامی را که همانا رجوع به جایگاه اساسی و مهم رهبری است را برای حل این قضیه، هرچه بهتر به انجام رسانند.
همچنین در این مسیر مقدس و روشن از تمامی جوانان مومن، هیئتها ی مذهبی و موسسات و جمعیتهای فرهنگی، یاری میخواهیم.
والسلام علیکم.