تعدادي از تشكلها و نشريات دانشجويي در بيانيهاي با انتقاد از ايجاد رابطه با كشورليبي پيگيري پرونده امام موسي صدر را خواستار شدند
تعدادي از تشكلها و نشريات دانشجويي در بيانيهاي با انتقاد از ايجاد رابطه با كشورليبي پيگيري پرونده امام موسي صدر را خواستار شدند. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين بيانيه تصريح شده است:حال كه جنبش دانشجويي بعد از حوادث و تحولات بسيار، متهم به وابستگي به جناحهاي مختلف شده و گاه استقلال و اصالت حركت دانشجويان زير سوال رفته، نياز به فرصتي و حركتي دارد كه استقلال و عدالتخواهي خود را ثابت كند؛ كه تنها هدفش سربلندي ايران و عزت ايرانيست و بس. اين بيانيه ميافزايد: وجدانهاي بيدار و دلهاي روشن دانشجويان و تمام جوانان مسلمان كه در جستوجوي پاسخي براي پرسشهاي خود هستند و به دنبال الگويي اصيل و امروزين از مسلماني، فراتر از بازيهاي سياسي روز ميگردند، هوشيارانهتر به تاريخ مظلوميت شيعه و اصالت انقلاب انساني و اسلامي ايران بنگرند، تا خورشيد درخشان شيعه را كه دشمن بيست و نه سال تمام در بند نگاه داشته ببينند؛امام موسي صدر، رهبر ايراني شيعيان لبنان كه شهيد دكتر چمران او را نماد شيعه و وارث علي و حسين (ع) مينامد و معشوق و معبود خويش ميخواند. در ادامه اين بيانيه با طرح اين سوالات كه آيا ذهن بيدار و وجدان آگاهي هست كه امام موسي صدر را متفكر برجسته جهان اسلام نداند؟ چه كسي ميتواند امام را متهم به جناحي كاركردن كند؟ چه كسي ميتواند حركت انساني و اسلامي امام موسي صدر را بر اساس فطرت الهي انسان زير سوال ببرد؟ چه كسي ميتواند درستي پيشبينيها و روش و گفتههاي او را رد كند؟ چه كسي باور دارد كه در مورد او، مذهب او، ملت او و فكر و روش او و ماجراي او اجحاف نشده است؟ آمده است: وارد سال سيام شدهايم و هر بار كه به گذشت زمان فكر ميكنيم اشك مهمان چشمانمان ميشود. در اين چند سال روشهاي مختلفي براي حل اين معما امتحان شدند. در بخش ديگري از اين بيانيه با بيان اين كه نامهاي سراسري توسط نخبگان مذهبي و علمي و هنري ايران به رييسجمهور سابق ايران – سيدمحمد خاتمي – ارائه شد كه همگي پاي آن را امضا كردند، اما هيچ اثري نداشت نه امام موسي صدر آزاد شد، نه حقيقت معلوم شد، نه رژيم ليبي تحت فشار قرار گرفت و نه آمرين و عاملين مجازات شدند، ادعا شده است:اخيرا به رغم نظر منفي امام خميني (ره) درباره ارتباط با ليبي اين روابط ماه به ماه بيشتر و حتي سخنگوي وزارت امور خارجه و سخنگوي دولت به راحتي در يك تريبون عمومي نظر منفي حضرت امام (ره) را زير سوال ميبرند و نيز صداي فريادهاي دردمندانه شهيد والا مقام، دكتر مصطفي چمران، اين اسوه دانشگاهيان و نخبگان، باز هم شنيده بلكه طنينانداز شد: «مگر ما به خاطر خدا قيام نكردهايم؟ مگر به راه علي و حسين نميرويم؟ مگر نميخواهيم كه ارزشهاي خدايي را استقرار دهيم؟ چگونه ميخواهيم كه انقلاب اسلامي ايران را با كثافات مجرمين آلوده كنيم؟ چگونه ميتوانيم طهارت و اخلاص بينظير شهداي انقلاب ايران را لجنآلود كنيم؟ راستي حرام است كه طهارت انقلاب ما به كثافات اين جنايتكاران آلوده گردد. راستي حرام است كه اين مصلحتطلبان بيدين، انقلاب اسلامي ايران را ملعبه سياست بازيهاي خود كنند تا در دنياي ظلماني و طوفاني موجود نداي اسلام و انقلاب در دهند و ستمديدگان محروم و مظلوم را بفريبند... مگر تغييري در برنامه و خط مشي بهوجود آمده است؟ يا مگر آدمدزدي و با آدمكشي ديگر جرم نيست؟...» اين بيانيه ميافزايد: پس هر كس به حق طبيعي و شهروندي امام موسي اعتقاد دارد، بايد بپرسد. هر كس به حفظ كيان اسلام و شيعه عقيده دارد و براي رهبر آن، حرمت قائل است بايد مطالبه كند. هر كس به جريان اصيل روشنفكري اسلامي و در عين حال اخلاص در عمل و فداكاري در راه روشنگري و حقيقت عقيده دارد، بكوشد. هركس خطر انحراف را حس ميكند، بكوشد. هركس به نهضت اصيل اسلامي و مردمي ملت ايران معتقد است، بايد نه تنها براي حفظ، بلكه براي پيشرفت آن با تكيه بر انديشههاي اصيل خصوصا انديشه مترقي امام موسي صدر تلاش كند. در ادامه اين بيانيه آمده است: بدون ترديد، اين آزموني است تاريخي براي تشكلهاي اصيل. براي ثابت كردن اينكه شناخت و آگاهي از بين نرفته است. حقطلبي نمرده است. جوانمردي نيز، چنين. و بدون شك اين آزموني براي محك زدن استقلال اين تشكلهاست؛ چرا كه اگر آنها از خارج دانشگاه هدايت شوند، مسلما اجازه طرح چنين سوالي را نمييابند، چرا كه تا به حال كارنامه همه جناحها فقط در سوء استفاده از اين قضيه براي ضربه به رقيب بوده است و نه حل كامل آن. در ادامه اين بيانيه با طرح اين پرسشها كه چه كسي ميخواهد تفرقه بيندازد؟ چه كسي ميخواهد سياست بازي كند؟ چه كسي ميخواهد اغتشاش كند؟ و چه كسي ميخواهد دروغ بگويد؟ هر كس هست ما با او مخالفيم و با او حرفي نداريم، تصريح شده است: اما آيا جز اين است كه ميزان قدرت، ارجمندي و اعتبار يك كشور در عرصهي بينالمللي به دفاع از حقوق شهروندان و اتباع خويش و حفظ ارجمندي و كرامت آنان، خصوصا در اين عرصه است؟ بياد بياوريم كشور كانادا براي احقاق حق شهروند ايرانيالاصل خود چه فشاري به ما آورد. چه كسي ميخواهد از اين مساله ضد جناح مقابل يا جناح حاكم استفاده كند؟ اما تاخير 29 ساله دولتهاي گذشته و بهخصوص عملكردهاي اخير برادران دردولت كه قول همكاري براي حل كامل قضيه ربودن امام صدر و نيز گفتمان عدالت و انتظار دارند و مدعي ارزشگرايي هستند به هيچ عنوان جاي خوشبيني و يا تحمل بيشتر را باقي نميگذارد. صادركنندگان اين بيانيه در آغوش گرفتن قذافي توسط معاون رييسجمهور را اقدامي دلخراش براي اصول و ارزشها و كيان مقدس شيعه و دوستداران و خانوادهي محترم و نجيب آن مرد شريف و تاريخساز خواندهاند. اين بيانيه ميافزايد: همانطور كه نخبگان علمي، مذهبي و سياسي ايران از جناحهاي مختلف در سال 1382 در اين قضيه نظر مشترك دادند، ما دانشجويان هم شايد براي اولين بار در چند سال اخير ميبايست موضعي مشترك بگيريم و اين بار از شخص رهبري اين انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي طلب كنيم. تا چه كساني زودتر با ما همراه شوند و شرف و وجدان بيدار خويش را بروز داده و حقمداري خود را در تاريخ ثبت كنند. صادركنندگان اين بيانيه خواستههايشان را اينگونه عنوان كردهاند: الف – اگر امام زنده است – كه هست – هرچه سريعتر آزاد شوند؛ نه با خواهش و يا مذاكراتي دوستانه كه 29 سال تمام به طول انجاميده؛ اما به نتيجه نينجاميده. ب – در هر دو صورت – حيات يا شهادت ايشان – جزئيات حقيقت حادثه سريعتر روشن شود. و اين كار جز با بسيج اطلاعاتي كشور و بهكارگيري همه امكانات خود و ساير كشورها و نيز شجاعت و روحيهي حقطلبي امكانپذير نيست. و در پايان كار، هرگونه ادعاي رژيم ليبي، مبني بر شهادت يا حيات ايشان جز با ارائهي مستندات روشن و اطلاع آن به عموم مردم ايران و شيعيان جهان پذيرفته نشود. ج – براي صيانت از شيعه و رهبران آن و در كل مصلحان اجتماعي و گستاخ نشدن بيشتر دشمنان بايد آمرين و عاملين اين ماجرا به دست عدالت سپرده و مجازات شوند. د – رژيم ليبي – و نه تنها بهخاطر امام موسي صدر (اعاده الله) – نبايد دوست نظام قدرتمند ايران شمرده شود و اگر قرار است به مصلحت و نفع خود فكر كنيم و حقيقت را فدا كنيم دوستي با ديگران مسلما براي ما پرسودتر از چنين شخصي (قذافي) و چنين رژيمي است. صادركنندگان اين بيانيه دلايل خود را در مخالفت رابطه با ليبي اينگونه خواندهاند: 1- مسووليت حفاظت از امام موسي صدر و در همراهي بهعنوان مهمان رسمي ليبي بهعهده آن كشور است و بايد پاسخگوي اين اتفاق باشند. 2- فروش اطلاعات هستهاي ايران و راي منفي درباره پرونده هستهاي ايران در شوراي حكام. 3- توهين عبدالسلام جلود – نخستوزير سابق ليبي به اميرالمومنين (ع). 4- اشتهار به تروريسم، و آدمربايي، كما اينكه خود به دست داشتن درحادثه لاكربي رسما اعتراف نمود. 5- ادعاي پيامبري قذافي و انتشار "كتاب سبز" بهجاي قرآن. 6- اعلام عزاي عمومي براي اعدام صدام و قهرمان خواندن او در برابر ايرانيان. 7- حمايت از تروريسم در ايران. 8- كشتن دهها تن از مسلمانان معترض به توهين به پيامبر اسلام. 9- دامن زدن به پان عربيسم در مقابل ايرانيان در حوادث خوزستان. صادركنندگان اين بيانيه همچنين با طرح اين سوالات كه با اين همه آيا جرم ليبي كمتر از مصر است كه با آن كشور ارتباط نداريم و ليبي را متحد خود ميدانيم؟ و اگر بناست اصول فروشي كنيم و با نوكران و تسليمشدگان آمريكا دوستي كنيم؛ چرا با خود آمريكا و ابرقدرتها دوستي نكنيم؟ ابراز عقيده كردهاند كه دوستي با اربابان قذافي چه بسا پرمنفعتتر و پرمصلحتتر از خود اوست. آيا ميتوان ادعا كرد كه اگر اين سرهنگ ديكتاتور و مجنون، قدرت پيدا كند، كمتر از آمريكا و اسرائيل، دست به جنايت ميزند؟ آيا دولتي كه هميشه به پيمانها و قرارها پشت پا زده است شايسته اعتماد ماست؟ در اين بيانيه تاكيد شده است: بر دولتمردان ايران است كه در ارتباط با ليبي، هوشيارتر بوده، با آغوش باز پذيراي آن نباشند و پرونده امام را جزء اولويتهاي خود قرار دهند. اين بيانيه ميافزايد: هيهات! اگر بنيالعباس توانستند خورشيد درخشان امامت شيعه را با زندان و تبعيد خاموش كنند تا نور آن به دلهاي بيدار نرسد، رژيم ليبي و همدستانش هم ميتوانند نام امام موسي صدر را از صفحه درخشان تاريخ شيعه و قلبهاي مومنين پاك كنند. امضاء كنندگان اين بيانيه از تك تك تشكلهاي دانشجويي خواستهاند به وظيفهي تاريخي خود عمل نموده، و آنها را در اين امر ياري نمايند و به همراه آنان اين تكليف انساني و اسلامي را كه همانا رجوع به جايگاه اساسي و مهم رهبري است را براي حل اين قضيه، هرچه بهتر به انجام رسانند. آنها ادامه دادهاند: همچنين در اين مسير مقدس و روشن از تمامي جوانان مومن، هياتهاي مذهبي و موسسات و جمعيتهاي فرهنگي، ياري ميخواهيم.