به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، چهل و هفتمین درسگفتار اندیشه و عمل با موضوع «نسبت رواداری و مدارا در تجربۀ سیاسی امام موسی صدر» عصر چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۶ با سخنرانی محمد مهدی مجاهدی برگزار شد. مشروح این سخنرانی را در ادامه میخوانید.امام صدر سیاست را زندگی کردبحث و بررسی درباره امام موسی صدر این آرزوی قدیمی من را تحقق میبخشد که روزی بتوان به یک نظریه سیاسی معطوف به تجربه سیاسی امام موسی صدر فکر کرد. به نظر میرسد با انتشار مجموعه ارزشمند «گام به گام با امام» وارد مرحله تازهای از صدرپژوهی میشویم که در این مرحله میتوان نظریههای سیاسی را در مقابل آرا امام موسی صدر نشاند و بررسی کرد که آیا میتوان نظریه سیاسی بر اساس تجربههای او تدوین کرد؟ اگر امکانپذیر است این نظریه چه چهارچوبی دارد و در چه حوزههایی میتوان از نظریه سیاسی معطوف به تجربه سیاسی امام صدر برای راهبری ساختار سیاسی جامعه فعلی بهره برد.امام موسی صدر فیلسوف یا نظریهپرداز سیاسی نیست. او سیاست را زندگی کرد و این زندگی البته پرفشار بود و به همین دلیل امام صدر هوشیاری سیاسی خود را مدام حفظ کرده و به دیگران منتقل میکرد. از او این انتظار میرفت که طراز سیاسی را با مجموعه عمل سیاسی تنظیم کند. بنابراین هیچ فرصتی که بتواند روشنفکرانه در گوشهای بنشیند و به مسائل سیاسی نظریهپردازانه فکر کند، نداشت.تجربه سیاسی امام صدر تأسیسی استامام موسی صدر یک رهبر مؤسس بود و توانست زیست سیاسی را در مقام تجربه و عمل تأسیس کند. تجربه سیاسی امام صدر ویژگیهایی دارد که نادرند و به دلیل این ویژگیها تجربه سیاسی او تأسیسی است. نخست اینکه تجربه امام صدر تجربهای اصیل بود و بر خلاف دیگران امام سعی نکرد تجربههای رهبران سیاسی معاصر یا پیش از خود را تکرار کند. امام در وضعیتی زندگی میکرد که اصولا امکان تکرار تجربهها را نداشت. دائما ناچار بود یا اختراع کند یا راههای نرفتهای پیدا کند.ویژگی دوم تجربه سیاسی امام موسی صدر در این است که به دلیل اصیل بودن، ارتباط و پیوند مستقیمی با مسائل مردم و جامعه داشت. او باید در مقام عمل نشان میداد که میتواند مسائل را بهتر از دیگران صورتبندی و حل کند. بنابراین باید به مخاطبانش توجه جدی میکرد. به همین دلایل تجربه او خاص و اصل است و ریشه در واقعیت دارد. این دو ویژگی از فکر متفاوت امام صدر و تجربه ممتاز او حکایت میکند.الگویی برای ساخت نظریههای سیاسیتجربههایی که این دو ویژگی خاص را با هم دارند از منابع خوبی هستند که به سادگی نمیتوان از آنها عبور کرد. جامعه ما عملا از فقدان نظریه سیاسی رنج میبرد و ما باید از چنین تجربههایی که در مقام الگو کارآیی دارند، بهره ببریم.مفاهیم فلسفی که در حوزه نظریهپردازی سیاسی کارآیی دارند به چند عنوان محدود میشوند که از میان آنها میتوان به رواداری، مدارا، دموکراسی و پلورالیسم اشاره کرد. در حوزه نظریههای سیاسی به ناچار باید این مفاهیم را به صورت عینیتی ناظر بر مسائل بیرونی بحث کرد. به عنوان مثال وقتی درباره مفهوم عدالت در مقام فهم یک نظریه صحبت میکنیم، ناچار به طبقهبندی هستیم. رواداری و مدارا دو شاخصه مفهوم عدالت هستند و برای به رسمیت شناختن عدالت از اساس به این دو مفهوم نیازمند هستیم.در نظریه سیاسی ما سه سوال بیشتر نداریم و بقیه پرسشها ذیل این سه پرسش اصلی میگنجند: یک پرسش از خیرات عمومی است. شناسایی خیرات عمومی و طبقهبندی آنها یک سرفصل عمده از نظریههای سیاسی است. پرسش دوم تخصیص منابع است. یعنی منابعی که ما باید برای تضمین خیرات عمومی تخصیص بدهیم از کجا باید فراهم شده و به چه نسبتی تخصیص پیدا کنند؟ پرسش سوم از بازتوزیع منافع جریان یا گردش قدرت است.رواداری و مدارا مفاهیمی هستند که در سوال نخست میگنجند. در تشخیص خیرات عمومی دیدگاههای رقیبی شکل میگیرد و در نهایت یکی به قدرت میرسد. پرسش مدارا و رواداری از این نقطه شروع میشود. وقتی ما در مجموعه خیرات اول اختلاف نظر داریم و لاجرم یک دیدگاه حاکم شده و باقی دیدگاهها مرجعیت خود را از دست میدهند، حال مناسبات طرفداران دیدگاههای مختلف خیرات عمومی چگونه میشود؟ و تکلیف آنها چیست؟ این پرسش جدی است.یک پاسخ به این پرسش اینگونه است که قدرت فائقه یعنی آنکه خود را بهترین تعبیر از قانون اساسی میداند باید با دیدگاههای به حاشیه رانده شدگان مدارا کند. این باعث میشود تا هزینههای اعمال قدرت نیز کم شود. به یک معنا اگر قدرت حاکمه دیدگاههای مخالفان را تحمل کرده و با آنها مدارا کند، در عوض میتواند از آنها وفاداری بخواهد و این روش بهداشتیتری برای اعمال قدرت کمهزینه است. این مدارا حدود حضور مخالفان را تعیین میکند و نباید آنها فکر کنند که آن نوع از آزادی را که موافقان قدرت حاکمه دارند، خواهند داشت.در برابر این، مفهوم دیگری از تحمل «دیگری» شکل میگیرد که به آن تلورانس میگویند. این تحمل از سر اجازه دادن نیست، بلکه تحملی احترام آمیز است. این احترام نیز از سر ترحم نیست، بلکه از اساس احترام به «تفاوت» است. به این معنا که قدرت حاکم به تفاوت دیدگاهها احترام گذاشته و از آن پاسداری میکند. همین تفاوتها منشا پیشرفت جامعه است. در آثار کانت، میرابو و... ردپاهای جالبی از فهم این تمایز وجود دارد.میان «رواداری» و «مدارا» تمایز وجود داردگوته بیان مهمی از این تمایزها دارد. این اندیشمند کشف مهمی کرد و آن را بهاین صورت ارائه داد که تنها زمانی با دیگری مدارا میکنیم که قصد به رسمیت شناختن او را داشته باشیم. اگر قصد ما از مدارا این است که در فرصت مناسب به «دیگری» ضربه بزنیم، چیزی جز اهانت نیست. بنابراین باید بین مدارا و رواداری تمایز قایل شد. رواداری با دشمنان تحقق پیدا نمیکند، اگر دیگری را دشمن بدانیم میتوانیم با او مدارا کنیم، اما رواداری خیر؛ چرا که نمیتوان در موضعی همطراز با دشمن زندگی کرد.این تمایز بسیار مهم است. شما نمیتوانید در هنگام احترام به دیگران مشغول توهین به او نیز باشید. این مداراگری در سطوح سیاسی اگر اتفاق افتد از حوزه هژمونی است و به معنای محدود کننده حقوق اقلیتهاست. ما باید تجربه اصیل و کمنظیر امام صدر را از موضع نظریههای سیاسی بازخوانی و استنطاق کنیم و این کار مستلزم دستهبندی و صورتبندی تجربه سیاسی اوست.برای فهرستبندی تجربه امام صدر معمولا عادت داریم که به چند نمونه خاص از سخنرانیهای امام صدر مانند سخنرانی استثنایی او در کلیسای کبوشیین ارجاع دهیم. به عبارتی تکمنبعی شدهایم و این روند مناسبی نیست. جستوجوی من نشان داد که حتی در مواردی که هیچ انتظاری از آن نمیرود میتوان به مباحث مهمی رسید که پاسخ دهنده برخی اصول در نظریههای سیاسی هستند.امام صدر، تکثر را دریچه تمدنی میداندتجربه سیاسی امام موسی صدر به ناچار در لبنانی بود که کثرت دینی و قومی داشت. این چیز عجیبی نیست و اینکه باید این کشور دارای قومیتهای گوناگون را ساخت نیز چیز عجیبی نیست. اینکه باید قدر این تکثر را دانست مهم است که از آن تعبیر به پلورالیسم میشود. این قدردانستن، یک تصمیم استراتژیک اخلاقی است.امام صدر سخن مهمی به این شرح دارد که اگر کشوری مانند لبنان با ویژگیهای خاص قومی و مذهبیاش وجود نداشت، خوب بود که ما چنین کشوری را خود میساختیم. این نکته است که امام صدر را با دیگر سیاستمداران متمایز میکند. امام صدر در کتاب «نای و نی» میگوید، اینکه فرقهها در کنار هم قرار میگیرند، این دریچه تمدن است. این اشاره واقعا تکان دهنده است. به عبارتی منظور امام صدر فقط این نیست که بگوید باهم مدارا کنیم تا به حل مشکلات بپردازیم، بلکه میگوید وجود این همه فرقه دریچه تمدن است. یعنی اساس وجود تکثر را نعمت میداند.امام صدر حتی تمایزی را هم میان دولت آسمانی و دولت دینی میگذارد که در آن طنزی خاص خود او نهفته است. او میگوید که ما دولت دینی نمیخواهیم، دولتی آسمانی میخواهیم که از مواضع فرقهای فاصله گرفته و از آسمان همه را مساوی ببیند. همانطور که گفتم در منابعی از امام صدر چنین جملاتی را میبینید که انتظار ندارید.رواداری و گفتوگو تا زمانی است که موجودیت شما تهدید نشوددرباره شناسایی هویت دیگری نیز من در مناسبتهایی بیربط مواردی را پیدا کردم. به عنوان مثال او در جایی گفته است که وظیفه دولت این نیست که بگوید کدام طرف را دوست دارد، بلکه وظیفه او به رسمیت شناختن همه است. البته این دیگری تا زمانی قابل گفتوگو کردن است که موجودیت شما را تهدید نکرده و به پرتگاه انقراض نبرد.وقتی کسی با اسلحه وارد خانه شما میشود، دیگر مسئله رواداری و مدارا در میان نیست. اسرائیل وضعیتی ضد گفتوگویی در لبنان ایجاد کرده بود، بنابراین باید خودش و اثراتش از بین میرفت. به همین دلیل هم در تجربه سیاسی امام صدر فقط رواداری و مدارا دیده نمیشود، بلکه اسلحه نیز وجود دارد. اگر امام قصد داشت چهره شاخصی شود و جایزه صلح نوبل بگیرد باید اسلحه را به کناری میگذاشت، اما او با سیاست شوخی ندارد، به همین دلیل نیز هرچه به سالهای ربودن نزدیک میشویم وجه مقابلهگری در او بیشتر میشود.این موارد اشاراتی اجمالی بود. باید بیازماییم که اگر سرفصلهای اصلی نظریههای سیاسی را در قالب پرسشهایی به تجربه سیاسی امام صدر اضافه کنیم، این تجربه چگونه ما را اقناع خواهد کرد؟ اگر این کار را انجام دهیم میتوانیم امیدوار باشیم که چند نظریه از دل تجربه سیاسی امام صدر استخراج کنیم. حتی میتوان از دل این تجربه مطالعه نشده نظریههای بدیل و رقیب را نیز استخراج کرد.
کلیدواژهها
نشست اندیشه و عمل ادیان مدارا محمدمهدی مجاهدی
ارسال به دوستان
لینک این صفحه را جهت بازدید دوستانتان، به پست الکترونیکی آنها ارسال نمایید.
نام دوست شما
پست الکترونیکی دوست شما
نام شما
پست الکترونیکی شما
پیغام شما برای دوستتان