سیره امام صدر به ما نشان میدهد، او که یکی از رهبران تمدنساز جهان اسلام در دوران معاصر است، نهادینه کردن گفتوگو را برای حل معضلات عمومی جامعه پیشنهاد میکند.
محمد آسیابانی - 14 آبان در تقویمهای رسمی کشور به نام روز «فرهنگ عمومی» نامگذاری شده است. احتمالا همه ما فکر میکنیم که تعریف صحیحی از «فرهنگ عمومی» داریم اما آیا به واقع چنین است؟
منظور از فرهنگ عمومی وجوه یا ابعاد یا قلمروهایی از فرهنگ است که با عامه مردم ارتباط دارد. به عبارتی فرهنگ عمومی حوزهای از نظام فرهنگی جامعه است که پشتوانه آن اجبار قانونی و رسمی نیست، بلکه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعی اعمال شده از سوی آحاد جامعه و تشکلها و سازمانهای غیردولتی و غیررسمی است. همچنین نباید فراموش کنیم که برخلاف حوزه فرهنگ رسمی که در نهایت، اجبار فیزیکی از آن حمایت میکند، حوزه فرهنگ عمومی عمدتاً بر پذیرش و اقناع استوار است و عدم پایبندی به آن مجازات به معنای حقوقی کلمه را در پی ندارد.
وضعیت کنونی فرهنگ عمومی در ایران
حال با تمام این اوصاف سوال این است که اکنون فرهنگ عمومی ما در چه وضعیتی است؟ زمانی که اکثر رسانهها از آمار تکاندهنده نزاعهای خیابانی در شهرهای کشور به ویژه پایتخت صحبت کرده و گزارشهایی منتشر میکنند، آیا میتوان از فضای مطلوب فرهنگ عمومی سخن گفت؟ بر همین مبناست که سیدمحمدرضا موالی زاده، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور در نشستها و گفتوگوهای مطبوعاتی خود از ضرورت نهادینه کردن فرهنگ گفتوگو در سطوح مختلف سخن میگوید. (
اینجا را ببینید)
بررسی سیره امام موسی صدر که یکی از رهبران تمدن ساز جهان اسلام است، به ما نشان میدهد که این رهبر اجتماعی برای برطرف شدن معضلات مهم جامعه هدفش (ابتدا لبنان و بعد جهان اسلام) بر ضرورت گفتوگو توصیه و پافشاری میکند. امام موسی صدر با تاکید بر ضرورت گفتوگو، برای وحدت کلمه در جامعه متشتت لبنان که متشکل از پیروان و فرق اسلامی و دیگر ادیان ابراهیمی است بسیار تلاش می کند و به موفقیتهایی هم دست مییابد. با توجه به مستنداتی که از فعالیتهای امام صدر در دست است، میتوان از راه و روش او برای نهادینه کردن گفتوگو در جامعه ایران نیز بهره برد.
هدف امام موسی صدر از به کارگیری فرهنگ گفتوگو
هدف امام موسی صدر از نهادینه کردن گفتوگو اتحاد جامعه است. جامعهای که افرادش گفتوگو نمیکنند، در مقابل مشکلات، بهویژه هجمه دشمن خارجی آسیبپذیرند. امام در یکی از گفتوگوهای مطبوعاتی خود به اصل مهم اتحاد اشاره میکند: «واقعیت و پس از آن وظیفه اقتضا میکند که متحد باشیم. علمای سنی و شیعه میتوانند درباره ساختار حکومت و سپس احکام گفتوگو کنند.» در همین گفتوگوی مطبوعاتی امام صدر به نکته مهمی دیگری مبنی بر گفتوگوی بین مسلمانان و مسیحیها اشاره میکند. امام صدر میگوید در جایی با گفتوگوی اسلام و مسیحیت مخالفت کرده و خواستار گفتوگوی مسلمانان و مسیحیها شده است. به باور او «گفتوگوی اسلام و مسیحیت بر پایه این نظریه استوار است که قرآن کریم مسیحیت را مرحلهای از دینِ واحد شمرده است. بنابراین، آنچه عملاً مطلوبِ ماست گفتوگوی مسلمانان با مسیحیان برای تبادل اطلاعات است.» (
اینجا را ببینید)
امام صدر به علت آنکه هدفش نهادینه کردن فرهنگ گفتوگو بود به تبیین بنیانهای نظری آن پرداخت. عبدالله نصری، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این باره میگوید: «اگر منطق گفتوگو به صورت فرهنگ درآید، زیرساختهای خاص خود را پیدا میکند. امام صدر مبنای گفتوگو را آیاتی از قرآن میداند. زمانی شخصی از امام صدر این پرسید که «صلح و گفتوگو در اسلام چه جایگاهی دارد؟» امام در جواب اشاره کرد که در قرآن دو آیه بسیار مهم درباره صلح و گفتوگو وجود دارد. نخست آیات 15 و 16 سوره مبارکه مائده که در آن تاکید شده که همه ادیان الهی دو هدف مهم داشتند: صلح و خروج مردم از تاریکی به سوی نور و دوم آیه 64 سوره مبارکه آل عمران. بر اساس همین آیات شیوه گفتوگو نیز مشخص میشود که «حکمت» و «موعظه حسنه» است. بنابراین ریشه این منطق گفتوگویی در اندیشه امام موسی صدر، تفکر دینی و خوانش خاص خودشان از آیات کلام الله مجید است. (
اینجا را ببینید)
نهادینه شدن گفتوگو در رفتار و اعمال امام موسی صدر
امام صدر خود به گفتوگو اعتقاد بسیار دارد و اعمال و رفتارش نیز بر پایه این مفهوم استوار است. سفرهایش به جهان اسلان نیز بر همین مبنا است. حجتالاسلام سعید رحیمیان در نشست علمی «فقیه صلح» در این باره میگوید: «به نظر میرسد چون امام موسی صدر مقوله گفتوگو را در شخص خود نهادینه کرده، توانست در لبنان، خاورمیانه و سطح جهان نیز منشا تحول شود. که اگر گفتوگو با منطق فطرت باشد، همه ادیان و مذاهب حس میکنند که صدایی را پیدا کردهاند که از عمق جانشان برمیخیزد. منطق انبیا هم به همین صورت بوده است. انبیا زمانی که صحبت میکردند، عامه مردم از عمق فطرت جذبشان میشدند.» (
اینجا را ببینید)
آداب گفتوگو از منظر امام صدر
گفتوگو کردن آدابی دارد که باید آن را آموخت. فراموش نکنیم که گفتوگو برای غلبه کردن بر طرف مقابل نیست و بر این مبنا نمیتوان یکطرفه نیز صحبت کرد. گفتوگو اگر برای غلبه باشد، آن را از استدلال تهی میسازد. عبدالله نصری درباره روش گفتوگویی امام موسی صدر میگوید: «سیره امام صدر نشان میدهد که مستدل سخن گفتن در همه مقولات به ویژه مسائل اجتماعی، اصل مهم در روش گفتوگوست. همچنین آرامش در سخن گفتن، عصبانی نشدن، با صراحت سخن گفتن، شفافیت در اعلام موضع، شرح صدر و مدیریت خود را داشتن نیز از دیگر مسائل مهم در روش گفتوگوست.» (
اینجا را ببینید)
دکتر سیدمصطفی محقق داماد، مجتهد و حقوقدان نیز درباره تبیین آداب گفتوگو از منظر امام صدر خاطرهای را به این شرح بیان کرده است: «در یکی از سفرهایم که به کنگرهای در آمریکا دعوت شده بودم، با یک متفکر مسیحی لبنانی برخورد کردم. فردی بود بسیار باسواد، از حقوقدانان ارزشمند. ایشان عاشق امام موسی صدر بود. بیشترین انگیزهای که مایه گرایش او به این بزرگوار بود این بود که میگفت وقتی ما با امام صحبت میکردیم، حرفهای ما را گوش میداد و میشنید، به همین دلیل با او جلسات زیادی داشتیم. این است آداب حوار و گفتگو. گفتگوی یکسویه معنا ندارد. تنها گفتن و یکجانبه گفتن غلط است. انسان باید هم آماده گفتن باشد و هم آماده شنیدن.» (
اینجا را ببینید)
گفتوگو «فرهنگ» است نه روش
تا اینجا به اهمیت گفتوگو و تبیین آداب آن از منظر امام موسی صدر پرداخته شد؛ اما سوال اینجاست که چگونه میتوان این اصل مهم را بهگونهای در جامعه نهادینه کرد که در تمام زمانها و شرایط جاری و ساری باشد. عبدالله نصری در این باره میگوید: «منطق گفتوگو یک اصل استمرارپذیر است و بر همین مبنا نیز امام صدر در زمان فعالیت خود با طیفهای مختلف در حال گفتوگو است. بسیاری از اندیشمندان و افراد دیگر گفتوگو را به عنوان روش در نظر میگیرند، اما من با تامل بر نظام معرفتشناسی امام صدر به این نتیجه رسیدم که مقوله گفتوگو برای وی نه روش که «فرهنگ» است. وقتی گفتوگو به صورت فرهنگ در میآید، نشان دهنده آن است که در وجود شخص نهادینه شده و تمام ابعاد و ساحات وجود را دربر میگیرد و اینگونه نیست که شخص، زمانی اهل گفتگو باشد و زمانی نباشد.»
نصری فراگیر شدن فرهنگ نقدپذیری در جامعه به ویژه در میان حاکمان را یکی از مهمترین ابزار رشد و نهادینه شدن فرهنگ گفتوگو در جوامع میداند و این روند را در منظومه فکری امام صدر چنین شرح میدهد: «امام موسی صدر در بحث درباره فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر نکات جالبی را مطرح میکند. او از این فرمان امیرالمومنین به مالک که «خود را از مردم جدا نکن» نتیجه میگیرد که دوری از مردم مکروه است و باعث میشود تا حاکمان نقدپذیر نشوند. امروزه فرهنگ نقدپذیری در دانشگاههای ما نیز رواج ندارد چه برسد به مردم کوچه و بازار.
امام صدر میگوید که اگر با مردم عادی در ارتباط باشی نقدپذیر میشوی، اما اگر فاصله داشته باشی، باعث میشود تا مردم تو را بزرگ تلقی کرده و از نقدت واهمه داشته باشند. اگر ارتباط حاکمان با مردم عادی وجود داشته باشد، آنها بسیار راحت حرف خود را زده و نقدشان را بیان میکنند، بر این اساس آستانه تحمل حاکم بالا میرود. بنابراین زمانی که نقدپذیری به عنوان یک فرهنگ درآمد آستانه تحمل نیز بالا میرود. وقتی انسان بداند که خداوند همه حقایق را به او نداده و دیگران نیز بهرههایی از حقیقت دارند، نیز باعث میشود تا گفتوگو بدل به فرهنگ شود.» (
اینجا را ببینید)