اسارت خود درد بزرگی است اما بزرگ تر از آن، درد فراموشی و عدم پیگیری مناسب است، دردی ۳۹ ساله که بر خانواده و دوستداران امام موسی صدر تحمیل شده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، امروز دوشنبه دهم مهر برابر با یازدهم محرم الحرام در تقویم رسمی کشور به عنوان روز تجلیل از اسرا و مفقودان نامگذاری شده است.
در فلسفه انتخاب یازدهمین روز محرم به عنوان روز تجلیل از اسرا و مفقودان رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در سخنانی عنوان کردهاند: «یقیناً یکی از مناسبتهای مهم جمهوری اسلامی - که بسیار هم دارای تناسب است - همین روز اسرا و مفقودان است که با خاطره تاریخی آن مناسبت دارد. همه میدانید که در روز یازدهم محرّم، یکی از عظیمترین فاجعههای تاریخ اسلام به وقوع پیوست. اسارتی اتفاق افتاد که نظیر آن را دیگر ملت و تاریخ اسلام ندید و به آن عظمت هم نخواهد دید. کسانی اسیر شدند که از خاندان وحی و نبوّت و عزیزترین و شریفترین انسانهای تاریخ اسلام بودند. زنانی در هیأت اسارت در کوچه و بازارها گردانده شدند که شأن و شرف آنها در جامعه اسلامیِ آن روز نظیر نداشت. کسانی این عزیزان را به اسارت گرفتند که از اسلام بویی نبرده بودند و با اسلام رابطهایی نداشتند و خبیثترین و پلیدترین انسانهای زمان خودشان بودند. در روز یازدهم محرّم، خاندان پیامبر و علی بن ابیطالب(علیهمالسّلام) به اسارت دچار شدند و این خاطره بهعنوان یکی از تلخترین خاطرهها، برای ما تا امروز و تا آخر مانده و خواهد ماند.»
این روز به نام روز تجلیل از اسرا و مفقودان نامیده شده و این نام بهانه ای است تا از امام موسی صدر، امام اسیر که اکنون 39 سال از ربوده شدن و اسارت او میگذرد؛ یاد کنیم.
سوالی اینجا مطرح میشود: آیا صرف تجلیل و یاد کردن از اسرا کافی است و تکلیف دیگری بر گردن ما نمیگذارد؟
ناپدیدسازی اجباری امام موسی صدر از 39 سال پیش
ناپدید شدن و اسارت امام موسی صدر، رخدادی است که از آن به ناپدیدسازی اجباری یاد میشود. دکتر مصطفی فضائلی، عضو هيات علمي گروه حقوق بينالملل دانشگاه قم در یادداشتی در این باره می گوید: « مردانی ناشناس از راه میرسند، اغلب مسلح، با لباس غیررسمی یا با یونیفورم نظامی، با قهر و غلبه وارد حریم خصوصی فرد، افراد یا خانوادهای میشوند، بدون ذکر دلیل یا ارائۀ حکم قضایی، شخص یا اشخاصی را دستگیر میکنند و به طرف اتومبیلی میکشند و بهزور سوار بر اتومبیل میکنند و از محل دور میشوند. این نخستین مرحله از عملیاتی است که بهطور عام آدمربایی نامیده میشود. لیکن چنانچه انتساب آن به دولت ممکن باشد، از آن به ناپدیدسازی اجباری تعبیر میشود.» (اینجا را مطالعه کنید.)
دکتر فضائلی در همین یادداشت، ناپدیدسازی اجباری را اینگونه تعریف کرده است: «اشخاصی ناخواسته دستگیر، بازداشت یا ربوده میشوند یا به نحو دیگری از آزادیشان محروم میگردند و این کار توسط مأموران دولتی در سطوح یا شعب مختلف حکومتی یا گروههای سازمانیافته یا اشخاص خصوصی که از طرف یا با حمایت یا رضایت یا موافقت مستقیم یا غیرمستقیم دولت عمل میکنند صورت میپذیرد؛ در حالی که از ارائۀ اطلاعات دربارۀ سرنوشت یا محل اشخاص ربودهشده خودداری میشود و از اذعان به سلب آزادی آنها اجتناب میشود و در نتیجه، سبب خروج آنها از محدودۀ حمایت قانون میگردد.»
همین اتفاق نیز برای امام موسی صدر رخ داده است. سالها از جنایت جبران ناپذیر ربودن ایشان در لیبی میگذرد، بدون آنکه دولت رباینده خبر موثقی درباره سرنوشت او و همراهانش به خانواده، نهادهای حقوقی پیگیر پرونده و نهادهای بینالمللی ارائه کند.
این در صورتی است که جامعۀ بینالمللی اقدام به تدوین اسناد خاصی برای رخداد ناپدیدسازی اجباری کرده است تا به توصیف همۀ جزئیات عملیات ناپدیدسازی اجباری بپردازد و با جرمانگاری آن و وضع استاندارهایی برای مجازات عاملان و پیشگیری از ارتکاب این جنایت به نحو مؤثری با آن مقابله کند. تاکنون چهارسند در این باره تدوین شده است که میتوان برای پیگیری پرونده امام موسی صدر به آنها رجوع کرد:
«الف) اعلامیۀ حمایت از همۀ اشخاص از ناپدیدشدگی اجباری مصوب مجمع عمومی ملل متحد(133/47 مورخ 18 دسسامبر 1992)؛
ب) کنوانسیون حمایت از همۀ اشخاص در مقابل ناپدیدسازی اجباری(The International Convention for the Protection of All Persons from Enforced Disappearance’ (2007) 7 Human Rights Law Review 545, 550) ؛
ج) اساسنامۀ دیوان کیفری بینالمللی( ماده 7/2/I )؛
د) کنوانسیون بین آمریکایی راجع به ناپدیدسازی اجباری. (Inter-American Convention on Forced Disappearance of Persons, OAS Doc OEA/Ser.P/AG/Doc.3114/94.)» (اینجا را بخوانید.)
بر اساس ظن، گمان و مرور زمان حکم به موت داد
بر این اساس دولتهای ایران و لبنان میتوانند و البته وظیفه دارند تا با دیپلماسی و مراجعه به مجامع حقوق بشری در سطح بینالملل به پیگیری این پرونده بپردازند. امام موسی صدر یک ایرانی بود که شهروندی لبنان را نیز داشت و پیگیری حقوق شهروندان ازجمله وظایف دولتهاست. همچنین این دولتها از نظر شرعی نیز مسئولیت پیگیری پرونده را دارند. آیتالله احمد مبلغی از استادان حوزه علمیه قم اعتقاد دارد در مواردی که کار دیپلماسی در روشن شدن زوایای تاریک پروندههای حقوقی بینالمللی لازم است، فقه نیز بر این دیپلماسی صحه گذاشته و بر لزوم انجام آن تاکید دارد.
آیت الله مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری در نشست علمی «مسئله یابی و موضوع شناسی فقهی حقوقی ربوده شدن امام موسی صدر» که نهم شهریور 1396 برگزار شد در این باره می گوید: «موضوع ربودن امام صدر را میتوان در قالب چند موضوع که فقه میتواند به آنها پاسخ دهد، قرار داد. یکی از این موضوعات «حیات و موت» است. ما چهار طریق برای حکم به موت اشخاص داریم. نخست اینکه علم به موت حاصل شود. دو اینکه ظاهر امر بگوید که کسی فوت شده است. سه قرائن دال بر موت به صورت ظن آور وجود داشته باشد، که در این میان هم ممکن است بتوان حکم را داد و هم نتوان حکم را ارائه کرد؛ و چهارم اینکه حکم موت را بر اساس طول زمان فقدان و گمشدگی شخص بدهند. آیا درست است که بگویم چون 39 سال از ربودن گذشته، بنابراین امام صدر دیگر در قید حیات نیستند؟ خیر نمیتوان بر اساس ظن، گمان و مرور زمان حکم به موت داد، در موضوع این پرونده هم که قرائن زیادی دال بر حیات وجود دارد.
از بُعد سیاسی و دیپلماسی هم پیگیری این پرونده اهمیت بسیاری برای ما دارد. امام صدر خود در دیپلماسی قوی بودند. یکی از جلوههای دیپلماسی فعال، شاخص و الگو در حالت گفتوگو محور و تحملپذیر با تمرکز بر ایجاد هویت برای امت اسلام، سیره امام موسی صدر است. هنر، فن، علم، فقه و دین دیپلماسی امام صدر محکم و قوی بود که باید آن را شناخت. همین شیوه دیپلماسی بود که باعث حقد و کینه نسبت به ایشان و در نهایت جریان ربودن شد. بر این اساس ما هم باید نسبت به پیگیری وضعیت امام یک دیپلماسی قوی داشته باشیم، روا نیست حرفی درباره پیگیری زده شده و بعد به کما رفته و رها شود. اگر این اتفاق مربوط به کشورهای غربی بود آن را رها نمی کردند. حتی اگر پیگیریها به احراز عدم حیات امام صدر هم میرسید ما باید آن را انجام میدادیم چه برسد به اینکه دلایل بسیار و متقن برای حیات و بقای ایشان وجود دارد. » (اینجا را بخوانید.)
پرونده امام موسی صدر از ابعاد گوناگون برای ایرانی ها و لبنانی ها اهمیت بسیاری دارد و دولت ها نباید نسبت به سرنوشت ایشان بیتفاوت باشند. امید است که روز تجلیل از اسرا و مفقودان صرفا به نامگذاری یک روز در تقویم رسمی کشور اکتفا نشده و کار عملی درباره این اندیشمند برجسته ایرانی که در بند است، انجام گیرد.