محسن کمالیان می گوید: شرححال نویسی اگر بخواهد اصیل و بدیع و پرثمر باشد، حتماً باید بر اساس یک کار پژوهشی جدی مبتنی گردد.
محمد آسیابانی ــ خاندان صدر در 150 سال اخیر یکی از مهم ترین خانوادهها در جهان اسلام بوده و در این مدت با حضور در سه کشور ایران، عراق و لبنان، حضور تاثیرگذاری داشته است. بر این اساس پژوهش درباره این خاندان نکات مهم و اساسی و در عین حال مغفول مانده از تحولات اخیرجهان اسلام به ویژه در این سه کشور اثرگذار را بازگو می کند.
دکتر محسن کمالیان، یکی از پژوهشگرانی است که عمده کار خود را بر تحقیق و تفحص پیرامون خاندان صدر گذاشته است. به قلم او پیشتر کتابهایی چون «عزت شیعه»، «فریاد در خاموشی»، «صدر دین» و... منتشر شدهاند. کمالیان اکنون چند سالی که روی پروژه مشاهیر خاندان صدر کار میکند. این پروژه قرار است در سه محور «شرح حال تفصیلی مشاهیر»، «نسب نامه فرزندان سیدصدرالدین موسوی عاملی» و «تاریخ شفاهی و اسناد» در 18 مجلد منتشر و وارد بازار نشر شود.
از این مجموعه ابتدا جلد دوم آن در سال 1393 با محتوای «نسبنامه خاندان آقامجتهد» منتشر شد و اکنون نیز جلد نخست آن منتشر شده است. به مناسبت انتشار این مجلد با دکتر کمالیان گفتوگویی داشتهایم که در ادامه مطالعه خواهید کرد. لازم به توضیح است که این گفتوگو به درخواست مصاحبه شونده به صورت کتبی انجام شده و بنا بر تاکید ایشان هیچ دخل و تصرفی در پاسخ ها صورت نگرفته است.
از مجموعه 18 جلدی مشاهیر خاندان صدر، ابتدا جلد دوم آن منتشر شد و سپس با یک فاصله زمانی دو ساله جلد نخست. اکنون نیز مشغول آمادهسازی جلد هجدهم هستید. مهمترین دلیل برای این ترتیب انتشار چیست و بفرمایید که پس از مجلد هجدهم قرار است به کار روی کدام یک از مجلدات بپردازید؟
البته جلد اول سه سال پس از جلد دوم منتشر شد، نه دو سال. واقعیت این است که یازده سال پیش که پژوهش روی «مشاهیر خاندان صدر» را آغاز کردم، تصور صحیحی از حجم کار نداشتم. تهیه نسبنامه خاندان صدر را نیز مطلقاً در برنامه نداشتم. تدریجاً که کار پیشرفت کرد، تصورم نسبت به حجم آن اصلاح شد. ذوق تهیه نسبنامه نیز اوایل دهه نود بود که در دلم ایجاد شد. میخواهم بگویم همینطور که کار جلو میرفت، محتوا و برنامه اجرایی آن به طور طبیعی تعدیل و تکمیل میشد. جلد دوم که سال 93 انتشار یافت، دورنمای کلی طرح پژوهشی «مشاهیر خاندان صدر» دیگر تقریباً نهایی شده بود. از همان وقت تصمیم گرفتم تا نمودار مراحل مختلف طرح را در صفحه هفت هر مجلد قرار دهم تا خواننده را با سیر فکری خود همراه کنم. پس دیگر باید به آن نمودار وفادار میماندم. خصوصاً که شماره مجلدات را در داخل نمودارهای شجرهنامهها نیز قرار داده و مکرراً به آن ارجاع داده بودم.
سال 93 قرار بود مجلدات اول و دوم با هم منتشر شوند. همان وقت اما برخی منابع مکتوب خطی بسیار ارزشمند از عراق به دستم رسید که حیفم آمد در جلد اول مورد استفاده قرار نگیرد. یکی از این منابع، کتاب خطی «یتیمةالدهر فی ذکر علماء العصر» تألیف سید محمدعلی موسوی عاملی بود. این کتاب اطلاعاتی داشت که منحصر به فرد بود. لذا انتشار جلد اول به تأخیر افتاد. تأخیر در انتشار این کتاب را پذیرفتم تا کار کاملتر شود. همزمان با آن تصمیم گرفتم که شرححالها را فشرده ننویسم و همه اطلاعات بدست آمده را ذکر کنم. لذا از نو، جلد اول را بازخوانی و شرححالها را بازنویسی و تکمیل کردم. این کار شهریور سال 95 به اتمام رسید. چاپ جلد اول اما به سبب طولانی شدن تشریفات اداری ثبت انتشارات «راز نی»، تا سال 96 به تأخیر افتاد. همان سال 95 به نظرم رسید که جای کتابی که چکیده شرححالها را یکجا به صورت متمرکز گرد آورد، خالی است. مانند جلد چهاردهم که قرار است همه نسبنامهها را یکجا تجمیع کند. لذا ایده نگارش جلد هجدهم در ذهنم شکل گرفت که انشاءالله مهر ماه منتشر خواهد شد. علت اختصاص شماره هجده به این مجلد، وفاداری به نمودار مراحل اجرایی طرح پژوهشی است. نگارش این مجلد را نیز اولویت دادم، چون بسیاری از سؤالات امروز جامعه را در باره خاندان صدر پاسخ میدهد. مجلد بعدی انشاءالله جلد سوم خواهد بود که به نسبنامه خاندان خادمالشریعه اختصاص دارد. بعد از این توضیحات اما جملهای را به شما میگویم که همیشه از حقیر به یادگار داشته باشید: این نوع تحقیقات و تألیفات که بخشی مهمی از راحتی و عمر انسان هزینه آن میشود، کار دل است؛ دل هم نظم بر نمیدارد! به تعبیر زیبای آیتالله سید مرتضی مستجابی: از پراکندهگوییهای خود خجلم! قلم را دلم رهبری میکرد و این دل همیشه دیوانه بوده است.
روش پژوهشی شما و همچنین گردآوری، سنجش و اعتبارسنجی اسناد چگونه است؟ به عنوان مثال اگر دو سند معارض هم پیدا کردید، اعتبار را به کدامیک میدهید؟
روش پژوهشی حقیر چنین است که برای نگارش یک شرححال تفصیلی، تا جایی که دسترسی پیدا کنم، کلیه منابع مکتوب فارسی و عربی را شامل کتاب، مقاله و سند، تهیه و نگاه میکنم؛ در صورت لزوم نیز تا جایی که امکان دارد، مطالعات میدانی انجام میدهم و به تاریخ شفاهی متوسل میشوم. سپس مجموعه اطلاعات را کنار هم قرار میدهم، با هم تطبیق میدهم و سپس شرححال را بر اساس ساختاری که در ذهن چیدهام، نگارش میکنم. برای نگارش همین جلد اول مشاهیر خاندان صدر، قریب 380 کتاب، دهها مقاله و دهها سند را در هر دو زبان فارسی و عربی مطالعه و استفاده کردم. خود و دوستانم از دهها مسجد، مدرسه و سنگ مزار در قبرستانهای مختلف شهرهای اصفهان، بروجرد، قم و تهران بازدید کردیم. با قریب نود تن از اعقاب خاندان صدر نیز به گفتوگو نشستم.
اتفاقاً بارها پیش آمد که اسنادی با هم در تعارض قرار گرفتند. وقتی اطلاعات بدست آمده از تحقیقات کتابخانهای، مطالعات میدانی و تاریخ شفاهی را با هم تطبیق دادم، غالباً مورد تعارض حل و نادرستی یا نقص برخی اسناد آشکار شد. به عنوان مثال هنگام نگارش شرححال آیتالله العظمی سید صدرالدین موسوی عاملی متوجه شدم که ایشان هنگام بازگشت به نجف در سال 1262ق، بر خلاف نوشته برخی مورخین نامدار، تنها نبودند و فرزند نوجوانشان آقا سید ابوجعفر پدر را همراهی کردند و مدتی نیز در حوزه علمیه همان شهر تحصیل کردند. یا در کتب برخی مورخین نامدار خطاهای فاحشی را در باره فرزندان و اعقاب پارهای بزرگان خاندان صدر یافتم و اصلاح کردم. یا هنگام نگارش شرححال پدر امام موسی صدر متوجه شدم که بر خلاف قول رایج، آوردن آیتالله العظمی بروجردی به قم، تدبیر شخص ایشان بود نه امام خمینی. یا هنگام نگارش شرححال مرحوم علامه سید اسدالله مستجابالدعواتی، متوجه شدم که تاریخ وفات ایشان روی سنگ مزار ده سال قمری خطا دارد. تعداد این نمونهها زیاد است و شمارش آنها خود مقالهای مفصل میشود. در مواردی نیز که اسنادی با هم در تعارض بودند و قول صحیح آشکار نشد، اقوال معارض را کنار هم مستنداً نقل کردم و احیاناً امتیازات یکی را بر دیگری بر شمردم. ضمناً معتقدم که در نگارش تاریخ هیچ لزومی ندارد که هنگام مواجهه با دو سند معارض، حتماً یکی را بر دیگری ترجیح دهیم. بسیاری از زوایای تاریخی هستند که به سبب کمبود اطلاعات همواره تاریک باقی میمانند. اینجا سناریوهای مختلف را باید در نظر گرفت و بر مشترکات آنها پای فشرد.
با توجه به پراکندگی خاندان صدر در ایران، عراق و لبنان، درباره در دسترس بودن اسناد و کیفیت آنها چه نظری دارید؟
این پراکندگی هیچ مشکلی را ایجاد نمیکند. محقق اگر واقعاً محقق باشد، باید به مراکز مختلف سفر کند و تا جایی که امکان دارد، منابع مکتوب مورد نظر را در هر دو زبان فارسی و عربی تهیه و استفاده کند. اسناد و مدارک مربوط به زندگی مشاهیر خاندان صدر خوشبختانه زیاد است و جوینده حتماً یابنده خواهد بود. البته استثنائاتی هم وجود دارد. لذا افزون بر تحقیقات کتابخانهای، مطالعات میدانی و تاریخ شفاهی هم حتماً باید مد نظر قرار گیرد. اسناد منتشر نشده بسیار ارزشمند و پراطلاعی نیز وجود دارند که خطی هستند و معمولاً در حاشیه مطالعات میدانی و تاریخ شفاهی است که پیدا میشوند. خلاصه آنکه شرححال نویسی اگر بخواهد اصیل و بدیع و پرثمر باشد، حتماً باید بر اساس یک کار پژوهشی جدی مبتنی گردد.
جلد یک مشاهیر خاندان صدر به شرح حال علمای تراز اول و دوم که ساکن ایران بودند، اختصاص دارد. چه دلایلی باعث شد که این علما در تراز اول و دوم قرار بگیرند؟ فی المثل چرا آیتالله محمدتقی نجفی اصفهانی در این تراز قرار نگرفت؟
پاسخ این سؤال را در مقدمه کتاب دادهام. بر خلاف برداشت شما، آقا نجفی نیز از مشاهیر تراز اول خاندان صدر در ایران بود، اما نمیشد همه مشاهیر تراز اول و دوم ساکن ایران را در یک جلد جمع کرد. والا حجم کتاب خیلی بیش از این 1072 صفحهای میشد که الآن پیش رویمان است. لذا نه تنها آقا نجفی، بلکه بزرگان دیگری را نیز مثل خود امام موسی صدر، شهید بهشتی و حاجآقا نورالله، به جلد یازدهم موکول کردم. هر دو مجلد اول و یازدهم به شرححال تفصیلی مشاهیر تراز اول و دومی اختصاص دارد که در ایران تاریخ دارند.
روند نگارش و پژوهش جلد یکم چند سال طول کشید؟ و مهمترین منابع شما برای این مجلد کدامیک از اسناد و مکتوبات بودند؟
پاسخ این سؤال را نیز در مقدمه کتاب آوردهام. مراحل پژوهش و نگارش کتاب از سال 1385 تا سال 1395 به مدت ده سال تمام طول کشید. طبیعتاً همهی منابع مکتوب مهم بودند. اما کتابهای یتیمةالدهر فی ذکر علماء العصر (خطی)، روضاتالجنات، تکملة املالآمل اثر سید حسن صدر، بغیةالراغبین اثر سید عبدالحسین شرفالدین، دانشوران و رجال اصفهان (گزیده و خطی) اثر سید محمدعلی مبارکهای، نسبنامهی الفت (خطی) اثر محمدباقر الفت، دانشمندان اصفهان (خطی) و دانشمندان سپاهان (خطی) اثر جلالالدین همایی، مکارمالآثار اثر معلم حبیبآبادی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان اثر سید مصلحالدین مهدوی، مجالس اهل ایمان اثر سید محمدعلی روضاتی، و نیز رسالهی استاد سید سراجالدین صدرعاملی (خطی) در باره حسب و نسب خاندان صدر، از بقیه منابع و مراجع اصیلتر و مهمتر بودند.
چرا برخی شرح حالها مختصر و برخی دیگر مفصل است؟
پاسخ این سؤال را نیز در مقدمه کتاب آوردهام. حجم اطلاعاتم پس از انجام همه مطالعات و تحقیقات، در باره برخی مشاهیر بیشتر بود و در باره بعضی متأسفانه کمتر. لذا برخی شرححالها مفصل شدند و بعضی قهراً مختصر. در عین حال با تواضع ادعا میکنم که هر یک از شرححالهای بدیعجلد اول، مفصلترین شرححالی است که تاکنون درباره صاحب ترجمه نگاشته شده است. اگر محققی در آینده بخواهد راجع به این صاحب ترجمه شرححالی بنگارد، چالش و هنر اصلیاش این خواهد بود که اطلاعات بیشتری را پیدا و ارائه کند.
از کدامیک از شخصیتهای معرفی شده در جلد اول، کمترین سند را در اختیار داشتید؟
منابع و مراجع هر شرححال در انتهای آن به ترتیب کتاب، مطبوعات، اسناد و تاریخ شفاهی فهرست شده است. یافتن پاسخ این سؤال را به شما و خوانندگان دقیقالنظر کتاب واگذار میکنم.