اجلاس پر سر و صدای سران عرب در بیروت پس از همه فراز و نشیبها، بالاخره
طی روزهای هفتم و هشتم فروردین ماه (۱۲ و ۱۳ محرم) سال جاری در مکان و موعد
مقرر برگزار گردید.
نویسنده: دکتر عبدالله اشعری قمی
اشاره
اجلاس پر سر و صدای سران عرب در بیروت پس از همه فراز و نشیبها، بالاخره طی روزهای هفتم و هشتم فروردین ماه (۱۲ و ۱۳ محرم) سال جاری در مکان و موعد مقرر برگزار گردید. وقتی شب قبل از مراسم افتتاحیه با بیروت تماس گرفتم تا آخرین أخبار روند پیگیری سرنوشت امام موسی صدر را از فرزند برومند آن عزیز جویا شوم، پاسخی مظلومانه و دردناک دریافت نمودم. پاسخ آقای صدرالدین صدر آن بود که «تازه أی نیست جز آنکه شب عاشورای ما نیز فرا رسیده است».
واقعه کربلا اگرچه حامل درسها، رمزها و نکات بیشماری است، اما در میان همه آنها سه نکته بیش از سایر نقاط رخ مینمایانند: تنهایی و مظلومیت حسینیان؛ گستاخی و طغیان یزیدیان؛ سیاسی کاری و مصلحت گرایی بزرگان.
براستی چرا ابرهای تیره عاشورا در افق خیمهگاه امام موسی صدر ظاهر شدند؟ چرا خانواده امام موسی صدر تا این اندازه تنها و مظلوم، یزیدیان معرکه تا این حد گستاخ و شرور، و غالب بزرگان زمان به این میزان سیاست باز و در مصالح خود غرق شدند؟ آیا هنوز فرصتی هست تا بتوان از پیوند این شب عاشورایی با ظهر پس از آن جلوگیری نمود؟
نگارنده این سطور بر آن است تا در چارچوب اطلاعات آشکار موجود، با آسیبشناسی روند پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، پاسخی مناسب برای سؤالات فوق ارائه دهد. نوشته حاضر اگرچه ممکن است سبب ناخوشنودی برخی عزیزان را فراهم آورد، اما به یقیین تمامی وجدانهای بیدار تصدیق خواهند نمود، که پس از ۲۴ سال قصور و تقصیر در حق آن وجود شریف، و در حالیکه زمان با منتهای سرعت در حال سپری شدن است، راهی جز فریاد برآوردن از سر درد و کنار نهادن تعارفات معمول باقی نمانده است
سخن اول
کسانی که تحولات مربوط به روابط ایران و آمریکا را دنبال میکنند، به خوبی میدانند که ریشه بسیاری از اختلافات دو کشور، در نگرش متفاوت آنها نسبت به خاورمیانه، نقش لبنان در این منطقه و پیوند معنوی ایران با این کشور نهفته است.
اگر لبنان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است که هست، موضوع امام موسی صدر با امنیت ملی ایران پیوندی عمیق دارد. چه اگر این رهبر سیاسی مذهبی باز گردد، در معادلات منطقه وزنی تعیین کننده خواهد داشت؛ و اگر باز نگردد، مسببین غیبت و در پرده ابهام باقی ماندن سرنوشت ایشان که بازیگرانی مقتدر هستند، با همان انگیزه، پیوند معنوی لبنان و ایران را نیز بر نخواهند تافت.
آغازی دوباره
با به قدرت رسیدن آقای خاتمی در خرداد ۱۳۷۶ و به دلیل قرابت فکری و خویشاوندی ایشان با امام صدر، دور تازه أی از پیگیریهای جمهوری اسلامی آغاز گردید. پیروزی بزرگ مقاومت اسلامی لبنان در مرداد ۱۳۷۹ بهانههای لبنانی را مرتفع و بیش از پیش زمینه پیگیری را توسط این کشور فراهم نمود. با گرد هم آمدن ارکان طایفه شیعه لبنان در کنفرانس پنجم کلمه سواء و توافق همگان بر نام گذاری سال ۲۰۰۱ به سال «روشن ساختن سرنوشت» آن بزرگوار، جانی تازه در کالبد روند پیگیری دمیده شد. و بالاخره پس از اجلاس سال گذشته سران عرب در امان و تاکید آنان بر ضرورت حل این موضوع تا پیش از اجلاس بیروت، دوستداران امام صدر امیدوار شدند که این بار، یک اراده جدی ایرانی، لبنانی و عربی، برای کشف سرنوشت آن عزیز پدید آمده است.
پایانی بینتیجه
از کنفرانس پنجم کلمه سواء در آذر ۱۳۷۹ تا اجلاس اخیر بیروت، قریب یک سال و نیم سپری گردید. این تورنمنت ۱۸ ماهه در حالی به پایان رسید که متاسفانه نه تنها امام موسی صدر آزاد یا سرنوشت ایشان روشن نشد، بلکه در آخرین ایستگاه آنکه اجلاس بیروت بود، علی رغم حل و فصل برخی اختلافات دو جانبه عربی و از آن جمله نقار میان کویت و عراق، و نیز علی رغم عدم حضور قذافی به دلیل اعتراضات گسترده مردم، موضوع امام موسی صدر نه در متن و نه در حاشیه، اساسا مطرح نگشت.
پایان بیحاصل اجلاس بیروت و نتیجه نگرفتن از فرصتها طی این تورنمنت ۱۸ ماهه، شتاب گرفتن تحولات خاورمیانه و کاهش طبیعی اهتمام ایران، لبنان و جهان عرب بدین موضوع، پیشی گرفتن زمان و افزوده شدن یک سال و نیم دیگر بر عمر ۷۴ ساله و بلاتکلیفی۲۴ ساله امام صدر، عواملی هستند که به خوبی ابعاد و عمق نگرانی دوستداران و خانواده امام صدر را به تصویر میکشانند.
آنچه بر سیاهی تصویر وضع موجود میافزاید، گستاخی اخیر معمر قذافی است. وی روز پیش از آغاز اجلاس بیروت در پاسخ سؤال شبکه تلویزیونی الجزیره پیرامون دلایل عدم حضور وی در لبنان و ارتباط آن با موضوع امام موسی صدر اظهار داشت که «نه اینگونه اسمها را میشناسد»، «نه به آنها وقعی مینهد» و «نهشان خود را در حد پرداختن به آنها پایین میآورد»!
آسیبشناسی روند پیگیری
به راستی با وجود بسترهای مناسب ایرانی، لبنانی و عربی طی ۱۸ ماه اخیر، و با وجود همزمان شدیدترین فشارهای بین المللی حقوق بشری علیه رژیم قذافی، که دادگاههای جنجالی لاکربی و یوتا تنها نمونه أی از آنهاست، چرا تلاشهای ایران و کوششهای کمیته پیگیری لبنانی بیثمر مانده است؟ چرا پس از اینهمه فرصتهای طلایی، امروز چشم انداز آینده پیگیری مبهم و قذافی تا این حد از گستاخی رسیده است؟ آیا وضعیت امروز واقعا غیر قابل اجتناب بوده است؟ آیا این امکان وجود نداشت که با اتخاذ شیوههایی کارآمدتر، نتایجی مطلوبتر حاصل گردند؟ و مهمتر از همه، برای آینده چه باید کرد؟
یافتن پاسخ سؤالات فوق مستلزم آن است که روند پیگیری سرنوشت امام موسی صدر نیز مانند هر پدیده انسانی و حکومتی دیگر، به درستی آسیبشناسی شود.
بررسی تحولات هجده ماهه اخیر و ارزیابی عملکرد دولتمردان لبنان، رهبران امل، حزب الله و اغلب مقامات ایران، که در ادامه به اختصار شرح داده خواهد شد، در نهایت روشنی نشان میدهد که به رغم تاکیدات مکرر آنان بر جدیت امر پیگیری:
• هرگز اراده أی متناسب با اهمیت موضوع، که آشکارا با امنیت ملی دو کشور در آمیخته است، جهت پیگیری آن پدید نیامد.
• هیچگاه نیروها و امکاناتی متناسب با حجم سرمایه گذاری دشمن، که به تعبیر علامه فضل الله و صاحب نظرانی بسیار، سازمانهای جاسوسی بزرگ جهان هستند، برای پیگیری این امر بسیج نشد.
• هرگز برنامه أی به ظرفیت فرصتهای پیش آمده، برای استفاده بهینه از آنها طراحی نگردید.
• هیچگاه نظم و انضباطی که لازمه یک پروژه امنیتی، سیاسی و قضایی فوق پیچیده است، بر مدیریت و اجزاء آن حاکم نشد.
• و بالاخره آنکه هرگز عامل منفی گذشت زمان، که انسانیترین نگاه به سرنوشت یک انسان دربند را در پی دارد، از سوی دولتمردان لبنان، ایران و رهبران امل و حزب الله مورد توجه قرار نگرفت.
عملکرد دولت لبنان
سفر آبان ۱۳۷۹ نخست وزیر لبنان به لیبی و تلاشهای وی جهت تضمین صادرات سیب و پرتغال دره بقاع به این کشور، پیش از هر چیز سخن نویسنده کتاب «صد میلیون عرب» را تداعی نمود که «یکی از عناصر اصلی بیروت، فینیقیه است. سه هزار سال است که این مردمان، هر چه را به هر که میفروشند، آنهم به قیمتی ارزانتر از همه جا»!
اگرچه کمیته لبنانی پیگیری به نمایندگی از تمامی اقشار مردم و طوائف این کشور، در دیدارهای پیش از اجلاس امان با امیل لحود رئیس جمهور و رفیق حریری نخست وزیر، مسئولیت پیگیری سرنوشت امام موسی صدر را رسما بر عهده دولت نهاد، و اگرچه این دولت از آن پس همواره بر ابعاد ملی و عربی و اسلامی موضوع امام صدر صحه گزارد، اما طی هجده ماه گذشته کمترین اقدام لبنانی جهت پیگیری این موضوع انجام نگرفت.
درخواست مرحوم آیت الله شمس الدین در کنفرانس پنجم کلمه سواء از دولت لبنان جهت پیگیری قضایی موضوع امام موسی صدر در محاکم و نهادهای بین الملل، گزارش کارشناسانه کمیته لبنانی پیگیری به دولت در این خصوص و بالاخره درخواست کمیته لبنانی پیگیری طی کنفرانس ششم کلمه سواء از دولت جهت ارائه گزارشی از اقدامات خود به مردم، به رغم گذشت ماههای متمادی همچنان بیپاسخ مانده است.
دولت لبنان نه تنها هرگز اقدامی برای پیگیری سرنوشت امام موسی صدر انجام نداد، بلکه در جریان برپایی اجلاس بیروت نشان داد که مصرانه بر آن است تا در راستای مذاکرات آبان ۱۳۷۹ رفیق حریری با قذافی، این موضوع را برای همیشه از آنچه منافع ملی و قومی این کشور مینامد، تفکیک کند.
دولت لبنان نه تنها برای اولین بار پس از ربوده شدن امام موسی صدر، قذافی را به بهانه اجلاس بیروت برای سفر به این کشور دعوت نمود، بلکه چنان که در مورد هیج یک از رهبران عرب سابقه نداشت، بر ضرورت این سفر اصرار و پافشاری نمود.
دولت لبنان در برابر حیرت افکار عمومی نه تنها توضیحی پیرامون این رویه ارائه نکرد، بلکه با استفاده از فضای اجلاس و با متهم ساختن غیر مستقیم خانواده امام صدر و مجلس اعلای اسلامی شیعه به نادیده انگاشتن مصالح لبنان و جهان عرب، تمامی اعتراضات را در سینهها خاموش نمود.
دولت لبنان به رغم درخواست کمیته لبنانی پیگیری و تاکید رهبران دینی مسلمان، مسیحی، احزاب و شخصیتهای سیاسی این کشور، نه تنها موضوع امام موسی صدر را در دستور کار هیئت نمایندگی این کشور قرار نداد، بلکه اجرای برنامههای پیشتر اعلان شده کمیته مزبور، که انجام یک راهپیمایی آرام و شبانه مردمی در شب پیش از روز افتتاحیه از جمله آنها بود، را نیز غیر ممکن نمود!
عملکرد هجده ماهه دولت لبنان نشان داد که اگر بر ابعاد ملی، عربی و اسلامی موضوع امام موسی صدر تاکید دارد، صرفا برای آرام کردن افکار عمومی و فاقد کمترین نشانه جدی از دلسوزی و اهتمام نسبت به آن است.
اینکه چرا دولت لبنان نسبت به موضوع امام صدر چنین کم تحرک و بیانگیزه مینمایاند، و اینکه آیا برخی قدرتهای جهانی، منطقه أی و حتی داخلی چنین رویه أی را بر آن دیکته کردهاند، و اینکه آیا مناسبتها و روابط اقتصادی شخصی برخی مقامات لبنانی و قذافی در این امر دخیل هستند، سؤالاتی هستند که تنها پس از بازگشت یا روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر پاسخ آنها داده خواهد شد.
عملکرد امل و حزب الله
امام موسی صدر در یکی از آخرین جلسات خود با کادرهای مقاومت لبنان، سیاستمداران آن کشور را انسانهایی توصیف نمود، که غالبا «تاجرپیشه و کم عاطفهاند. جان انسانها در نظرشان بیارزش است. اگر یک یا هزار تن جلوی دیدگان آنها کشته شود، برایشان علی السویه است».
آن لحظه أی که رهبران امروز امل و حزب الله سخن فوق را از رهبر خود میشنیدند، بیشک گمان نمیبردند که ممکن است روزی فرا رسد، که خود آنان با کنارهم چیدن مصالح حزب، مقاومت، شیعه، لبنان، اعراب، جهان اسلام و همه چیز به جز مصلحت گوینده آن سخن، پیگیری سرنوشت او را قریب ربع قرن «به تاخیر» اندازند!
کمترین انتظار از امل و حزب الله آن بود تا با استفاده از جایگاه خود در میان مردم، طوائف و نهادهای قانونی کشور، دولت لبنان را بر آن دارند تا به مسئولیت خویش در قبال موضوع امام صدر عمل کند.
امل و حزب الله در حالی که پارلمان لبنان، ریاست آن و حتی تعدادی از وزرای شیعی هیئت دولت را در اختیار داشتند، و در شرایطی که طی هجده ماه گذشته مکررا پیرامون مسائل گوناگون عمرانی و اداری پا دولت درگیر شدند، هیچگاه در مورد تسریع روند پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، حتی تذکری نیز به دولت ندادند.
رهبران امل و حزب الله که طی ۱۸ ماه اخیر بارها به ایران آمدند، موضوع امام صدر را نه در مطبوعات و نه در اجتماعات، هرگز مطرح نساختند!
ایوب حمید معاون نبیه بری اگرچه به مناسبت افتتاح دفتر امل یک هفته تمام در تهران بسر برد، اما نه در این مراسم و نه در هیچ مصاحبهای، هیچ اشارهای به موضوع امام صدر نکرد.
در شرایطی که خانواده امام موسی صدر از کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین درخواست کرده بود تا به هنگام تجلیل از پیروزی مقاومت لبنان، موضوع سرنوشت مؤسس آن را نیز مورد توجه قرار دهد، هیئتهای نمایندگی امل و حزب الله به شکلی منضبط از طرح آن خودداری کردند.
نبیه بری رئیس جنبش امل با بیان رندانه آنکه «دلسوزیش نسبت به امام صدر از آقای خاتمی بیشتر نیست»، مجوز هرگونه سیاسی کاری را در این خصوص برای خود صادر نمود. وی نه تنها بارها منفعلانه عنوان کرد که پیشنهاد به تعویق انداختن اجلاس بیروت با موضوع امام صدر بیارتباط است، بلکه هفتهها پیش از برگزاری این اجلاس با صدور یک بخشنامه، کادرهای حرکت امل را از طرح این موضوع منع نمود.
حزب الله لبنان که نامگذاری سال ۲۰۰۱ به سال «کشف سرنوشت امام صدر» از ابتکارات دبیر کل آن بود، در تمامی این مدت به انتظار اقدامات ایران نشست، و نه تنها قدم مؤثری برای پیگیری این موضوع برنداشت، بلکه در اوج فشارهای روانی علیه خانواده امام صدر و مجلس اعلای اسلامی شیعه، آنها را با غائله «حضور قذافی در بیروت» تنها گذاشت.
حزب الله لبنان که سراسر ۱۸ ماه گذشته را به چانه زنی و مذاکرات غیر مستقیم از طریق کشور ثالث، پیرامون موضوع تبادل اسرا با اسرائیل گذراند، در حالیکه نقشههای مینگزاری جنوب و حتی موضوع دیپلماتهای ایرانی ربوده شده در لبنان را با آنان مطرح نمود، از اطلاعات رژیم صهیونیستی (و به تبع آن آمریکا) در خصوص سرنوشت امام موسی صدر، به راحتی عبور نمود.
عملکرد جمهوری اسلامی ایران
اگرچه مقام معظم رهبری و ریاست محترم جمهوری صمیمانه بر پیگیری سرنوشت امام موسی صدر اهتمام داشتهاند، اما عملکرد ضعیف دستگاههای ذی ربط کشورمان در این خصوص، ناهماهنگی آنها و بر باد رفتن زمان، به روشنی از فقدان برنامه أی منسجم، نظم و انضباطی حرفه أی و نبود اراده أی جدی حکایت دارد.
آقای خاتمی هرچند از اولین روز ریاست جمهوری خود، خالصانه و با اعتقادی مبنایی، بر آن بود تا این موضوع را به جد پی گیرد، اما وضعیت امروز که با انتهای سال پنجم مسئولیت ایشان مصادف است، بهترین گواه بر آن است که حتی در برنامههای ایشان نیز عامل منفی گذشت زمان، جدی گرفته نشده بود. آقای خاتمی در حالی آخرین روزهای دوره اول ریاست جمهوری خود را طی مینمود، که بدون به سرانجام رساندن پرونده امام موسی صدر، برای کناره گیری از قدرت آماده گشته بود. آیا دوستداران امام صدر حق ندارند از تکرار این وضعیت در پایان دوره دوم نگران باشند؟ آیا علاقمندان آن عزیز حق ندارند بر جدیت بیش از پیش رئیس جمهور محترم، جهت حل و فصل این پرونده ظرف سه سال باقی مانده، اصرار نمایند؟
دستگاه دیپلماسی کشور به واسطه تحرک و دلسوزی شخص آقای ابطحی، بیتردید از دیگر بخشهای نظام فعالتر بوده است. با این حال مواضع اخیر رژیم قذافی، از جمله تاکید مجدد خبرگذاری رسمی آن بر خروج امام صدر از لیبی به سوی ایتالیا، اصرار نماینده آن در اجلاس بیروت بر تشکیل کمیته تحقیق چند جانبه و بالاخره گستاخی تازه قذافی در مصاحبه با شبکه الجزیره، حجت آشکاریست بر وقت کشی رژیم لیبی، و اینکه مصلحت اندیشیهای جمهوری اسلامی و صبر و حسن نیت ۲۴ ساله آن در برابر رژیم مزبور دیگر کارآمد نمیباشد.
سبب اصلی ناکامی دستگاه دیپلماسی کشور در پیگیری موضوع امام صدر آن است که جمهوری اسلامی، به رغم ایرانی بودن آن عزیز، همواره خود را طرف ثالث، و نه طرف اصلی دعوا، بر شمرده است. اتخاذ این شیوه زیرکانه، به دستگاه دیپلماسی کشور امکان داده است تا از دایره کشورهای مسئول پیگیری خارج، و به حوزه کشورهای بیطرف وارد شود. اتخاذ این شیوه محافظه کارانه، به دستگاه دیپلماسی کشور امکان داده است تا مانند هر کشور بیطرف، آنجایی که مصالحش ایجاب میکرده است، چشمها را هم گذاشته یا مماشات کند. اگر موضوع امام موسی صدر ۲۴ سال تمام به طول انجامیده است، و اگر دستگاه دیپلماسی کشور، به رغم صدور احکام رسمی بین المللی علیه ادعاهای لیبی، در تمامی سالهای پس از انقلاب صمیمانهترین روابط را با این کشور حفظ نموده است، دقیقا به برکت همین سیاست است. اینکه رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام یک روز پس از مصاحبه اخیر قذافی، سفیر لیبی را به گرمی در آغوش گرفت و «طرفین از سطح مطلوب روابط دو کشور اظهار رضایت نمودند»، که حقیقتا دل همه دوستداران امام صدر را به آتش کشید، تنها بر همین اساس است!
مقام معظم رهبری در پیام خرداد ۱۳۷۸ خود به همایش «بزرگداشت امام موسی صدر» در دانشگاه مفید قم، مجامع بین المللی مدعی دفاع از حقوق بشر را به سبب سکوت آنها در قبال سرنوشت این بزرگوار مورد انتقاد قرار دادند. اگر تنها اقدام سال گذشته سازمان عفو بین الملل مبنی بر اختصاص پاراگرافی مستقل به امام صدر را در گزارش سالانه آن مد نظر قرار دهیم، دستگاههای محترم قضایی و مقننه کشور، حتی سازمانهای بین المللی یاد شده را نیز در این تورنمنت قصور و تقصیر، پشت سر گزاردند!
دستگاه محترم قضاییه، در حالیکه نظایر اروپایی آن طی ۱۸ ماه گذشته بیشترین اقدامات قضایی را در مورد جنایات پیشین حقوق بشری رژیم قذافی علیه شهروندان خود به اجرا گذاشتند، عنوان کم تحرکترین قوه کشور را در پیگیری سرنوشت این شهروند فرهیخته ایرانی از آن خود نمود.
در شرایطی که احکام مورخ ۲۵ بهمن ۱۳۵۸، ۸ دی ۱۳۵۹ و ۲۸ آذر ۱۳۶۵ صادره از سوی دستگاههای قضایی ایتالیا و لبنان، صریحا بطلان ادعای وزارت خارجه رژیم قذافی مبنی بر خروج این میهمان رسمی از خاک لیبی را اعلان داشته است، و در شرایطی که فعل مجرمانه ربودن امام صدر تا امروز نیز ادامه یافته است، دستگاه محترم قضایی نه تنها هرگز علیه متهمین این جنایت حقوق بشری اقامه دعوا نکرد، بلکه هیچ علائمی از بررسی راهکارهای پیگیری قضایی این پرونده در محاکم داخل و خارج نیز دیده نشد.
به راستی آیا آثار مترتب بر جرم ربودن امام موسی صدر بیشتر بود، یا آثار مترتب بر جرائم منسوب به پروندههای مفاسد اقتصادی، تخلفات مطبوعاتی و …؟ اگر چنین حادثه أی برای آیت الله مصباح یزدی یا دیگر فرهیختگان جامعه پیش آمد کرده بود، آیا دستگاه قضایی اجازه میداد تا متهمین پرونده، یک ربع قرن آزادانه در این کشور آمد و شد کنند؟
و بالاخره آنکه دستگاه محترم قضایی امروز در انتظار چه حادثه أی است؟ آیا این دستگاه محترم که مدعی العموم بسیار فعالی هم دارد، منتظر است تا خانواده محترم امام صدرخود به نیابت از آن، برای دفاع از این حق ایرانی و اسلامی برخیزد؟ آیا این دستگاه محترم منتظر است تا خبر ناپدید شدن آن عزیز ابتدا بدان گزارش شود؟
در وصف احساس مسئولیت مجلس محترم شورای اسلامی همین بس که به رغم استمداد کتبی خانواده محترم امام صدر از هیئت رئیسه، کمیسیون امنیت ملی و آحاد نمایندگان در آخرین سالروز ربوده شدن امام صدر، هرگز پاسخی از آنان در هیچ یک از رسانههای خبری منعکس نگردید.
ریاست محترم مجلس که عادتا همه مناسبتهای هفته را در سخنان پیش از دستور خود پوشش میدهد، نه تنها هیچگاه کلمه أی پیرامون شخص یا سرنوشت امام صدر بر زبان نراند، بلکه کمتر از۲۴ ساعت مانده به همایش اسفند گذشته «امام موسی صدر؛ نیازها و مقتضیات زمانه» در دانشگاه تهران، علی رغم اعلان قبلی برنامهها، با لغو سخنرانی افتتاحیه خود بر این سکوت ۲۳ ساله مهر تایید نهاد!
مجلس محترم در شرایطی که مطبوعات جهان روزانه دهها گزارش خبری پیرامون موضوع امام صدر منتشر میکردند، و در حالی که همزمان با آن بخش عمده أی از وقت مردم را در قالب رسیدگی به روندههای سیاسی داخل و خارج کشور مصروف نمود، هیچگاه از مسئولین ذی ربط دعوت نکرد تا در کمیسیون امنیت ملی یا جلسه أی غیر علنی، گزارشی از اخبار حیات و روند پیگیری سرنوشت این شخصیت ایرانی در بند را ارائه نمایند.
برای آینده
یکم بر اساس مستندات احکام صادره از دادگاههای ایتالیا و لبنان، امام موسی صدر امروز در هر وضعیتی که باشد، یک مطلب قطعی است: «رژیم کنونی لیبی و شخص معمر قذافی، مسئول مستقیم غیبت و سرنوشت آن بزرگوار است».
دوم تجربه ۲۴ سال گذشته و خصوصا ۱۸ ماه اخیرکافی است تا همگان و از جمله مسئولین محترم کشورمان را متقاعد سازد، که نه به دولت لبنان و نه به گروههای شیعی آن امیدی نیست. اگر قرار است کاری انجام پذیرد، تنها و تنها از جانب ایران تواند بود.
سوم اگر حاکمیت کشور عزیزمان واقعا در پی آن است تا موضوع امام صدر به سرانجامی مطلوب برسد، لاجرم بایستی متناسب با حجم سرمایه گزاری دشمن، بر روی این پروژه سرمایه گزاری کند. با حلوا حلوا گفتن، کسی شیرین کام نخواهد شد.
چهارم در این دنیای پیچیده و بهم پیوسته، که تمامی فعالیتهای سیاسی، امنیتی و تبلیغی قدرتهای بزرگ با شکلی منظم در هم آمیختهاند، به سرانجام رساندن این پروژه پیچیده مستلزم آن است تا ستادی قدرتمند زیر نظر بالاترین مقام نظام تشکیل، و با بسیج کلیه امکانات لازم، فعالیتهای مختلف را هماهنگ و هدایت کند.
پنجم دستگاه دیپلماسی کشور شایسته است تا در موضع کلان خود نسبت به موضوع امام موسی صدر تجدید نظر کند. اگر امام صدر از مفاخر ملی ایران است که هست، جمهوری اسلامی باید نه طرف ثالث که یکی از اطراف اصلی و بلکه مدعی این پرونده باشد.
ششم کرامت ایرانی و عزت حسینی ایجاب میکند تا پس از ۲۴ سال تجربه، بیش از این در برابر رژیم قذافی کوتاه نیاییم. اگر کرامت ایرانی و عزت حسینی نه تنها مقابل آمریکا که در همه عرصهها شعار ماست، اعلان یک ضرب الاجل و تعلیق روابط ایران و لیبی، کمترین پاسخی است که استمرار فعل مجرمانه ربودن امام صدر و گستاخی رژیم قذافی طلب میکند.
هفتم از آنجایی که کذب اعاهای رژیم لیبی در محاکم بین المللی به اثبات رسیده است، شایسته نیست قوه محترم قضاییه در قبال احکام صادره بیتفاوت باقی بماند. کمترین انتظار از قوه قضاییه آن است تا بر اساس مستندات احکام یاد شده، با تشکیل پروندهای در دادگاههای داخل کشور، مقامات ذی ربط رژیم قذافی را در جایگاه اتهام قرار دهد، و آنان را هنگام ورود به ایران، برای ادای توضیح به دادگاه فرا بخواند.
هشتم مجلس شورای اسلامی میتواند به کمک پارلمان لبنان، که نبیه بری رئیس حرکت امل ریاست آن را بر عهده دارد، موضوع امام موسی صدر را در محافل اسلامی و بین المللی، از جمله کنفرانس بین المجالس کشورهای اسلامی، مطرح کند.
نهم مجلس شورای اسلامی میتواند در چارچوب روابط خود با پارلمانهای جهان غرب، از امکانات و همکاریهای احتمالی آنان برای روشن ساختن سرنوشت امام موسی صدر بهره گیرد. با توجه به تمایل این کشورها جهت توسعه روابط خود با ایران، و با توجه به پیشنهادات برخی نمایندگان آنها جهت همکاری در امر پیگیری سرنوشت دیپلماتهای ایرانی ربوده شده در لبنان، چه بسا چنین همکاریهایی نه تنها موضوع امام موسی صدر، بلکه برخی چالشهای موجود در روابط ایران و غرب، و به تبع آن برخی بحرانهای منطقهای را نیز در معرض حل نهایی قرار دهد.
دهم مجلس شورای اسلامی شایسته است تا با تشکیل یک کمیته ویژه، روند پیگیری سرنوشت امام موسی صدر را مورد نظارت قرار دهد. کمیته مزبور میتواند در اولین قدم از وزیر محترم اطلاعات دعوت به عمل آورد، تا در خصوص دهها گزارش خبری منتشر شده در جهان پیرامون حیات امام صدر، توضیحات لازم را ارائه دهد.
سخن آخر
هدف این نوشته آن بود تا به دور از هرگونه مجامله تاکید کند:
اگر ربودن امام موسی صدر خیانتی بزرگ در حق جامعه اسلامی بود که هست، استمرار غیبت و مبهم باقی ماندن سرنوشت ایشان تا امروز حکمی مشابه دارد.
اگر مسئولیت اصلی ربودن امام صدر بر عهده رژیم لیبی و شخص معمر قذافی است که هست، مسئولیت استمرار غیبت و مبهم باقی ماندن سرنوشت ایشان بر عهده همه کسانی است که راه سکوت یا سکون اختیار نمودند.
اگر فرصتهای طلایی ۱۸ ماه اخیر چون دیگر موقعیتهای سالیان پیش بر باد رفتند، و اگر امروز خانواده محترم امام صدر تنها و رژیم قذافی تا این حد گستاخ شده است، صرفا به سبب مسئولیت گریزی دولت لبنان، و مهمتر از آن مصلحت گرایی امل، حزب الله، جمهوری اسلامی ایران و مقدم داشتن تمامی مصالح آنان بر سرنوشت و مصلحت آن بزرگوار بوده است.
و بالاخره آنکه اگر دوستداران امام موسی صدر واقعا بر آنند تا از پیوند این شب عاشورایی با ظهر پس از آن ممانعت کنند، لاجرم باید جمهوری اسلامی ایران را بر آن دارند تا با سازماندهی نیروها و بسیج امکانات خود، رسما، با اقتدار و به عنوان مدعی اصلی پرونده، میدان را از آن خود کند. امری که موقعیت بین المللی امروز ایران، به راحتی تحقق آن را ممکن میسازد.
والسلام.