دومین پیش نشست از سلسله نشستهایی درباره اندیشه تمدنی امام موسی صدر به مناسبت سالروز موعظهٔ روزهٔ امام صدر در کلیسای کبوشیین برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، همایش «گفتوگو و تمدن در اندیشه امام موسی صدر» پیش از ظهر امروز، 28 بهمن ماه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری، دکتر محمد باغستانی و دکتر شریف لکزایی، با دبیری دکتر محمدرضا بهمنی در سالن همایشهای پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
این جلسه پیش نشست دوم از سلسله نشستهایی درباره اندیشه تمدنی امام موسی صدر بود، که همایش با همین موضوع را در ابتدای سال 1396 در پی خواهد داشت. مشروح سخنان دکتر محمد باغستانی و دکتر محسن الویری در این نشست را در ادامه میخوانید. (بخش اول این گزارش را
اینجا بخوانید.)
- سخنان دکتر محمدرضا باغستانی
گفتوگوها فرهنگها را میسازند
از زمان پیدایش نخستین جواع بشری «گفتوگو» یکی از نیازهای اساسی انسان و ابزار اساسی او برای ارتباط با دیگران است. این ارتباطات موجب شده که فرهنگ مشترک جمعی در میان جوامع شکل بگیرد و این فرهنگ مشترک عامل بقای جوامع شده است. در ادامه بنیاد تمدنها هم از فرهنگهای مشترک در تاریخ ملتهای مختلف در مناطق جغرافیایی گوناگون شکل گرفته است. بنابراین گفتوگو به فرهنگ منجر شده و فرهنگها در ادامه تمدنها را ساختهاند.
ارتباط با تمدنهای دیگر ابتدا از طریق گفتوگوها در فتوحات و در ادامه از طریق نهضت ترجمه و مهاجرتهای گسترده اقوام حاصل شد و همین مساله تمدن جهانی و بدون مرز اسلامی را ساخت. هنوز هم این تمدن بدون مرز به دلیل قدرت هاضمهای که برای جذب و جلب تمدنهای دیگر و تاثیرپذیری روی آنها داشت، در تاریخ تمدنهای جهان پدیدهای شگفت به حساب میآید.
دعوت نبوی؛ آغاز گفتوگو
مقوله «گفتوگو» بنیان این تمدن اسلامی بود که از نقطه اول از خود دعوت نبوی شروع شد که میتوان آن را به عنوان یکی از پایههای اصلی تفکر امام موسی صدر نیز به حساب آورد. در نگاهی که وی به تاریخ اسلام داشت، دعوت را کار اصلی پیامبر دید. دعوت همواره نقطه شروعی برای گفتوگوهای جدی در عرصههای گوناگون بوده و در اصل پیامبر در سالهای آغاز حرکت فکریاش، خود به سراغ افراد میرفت و این مساله در کل 23 سال دعوت پیامبر ادامه پیدا کرد.
شباهت بسیار شگفتی بین رفتار تمدنی امام موسی صدر با چگونگی دعوت پیامبر وجود دارد. از میان سفرهای گسترده امام و ملاقاتهای متعددش با شخصیتهای مختلف میتوان به خوبی مشاهده کرد که چگونه ایشان از منطق بعثت نبوی الگوی حرکتی خود را گرفته و در عمل با توجه به شرایط زمانه خود آن را اجرا کرده و گفتوگو را به سبک جدیدی رسانده است.
با عنایت به منطق گفتوگویی که در قرآن هست، میتوان سیره، روش و مشیامام موسی صدر در یک منطق گفتوگویی خودش را دنبال کرد. اصول گفتوگوی تمدنی در قرآن گوش دادن به مدعیات مخاطب و اهمیت بحث استماع است. شاید به تعبیر برخی از بزرگان روح این اندیشه، گفتوگو شنود است نه گفتوگو به معنای یک طرفه. استماع در قرآن منطق روایی دارد و شنیدن سخن دیگران همانگونه که به آن اعتقاد و باور دارند از اصول این گفتوگوها بوده است.
حاکمیت فضای علمی و اجتناب از فضای احساسی که از برخی آیات قرآنی استنباط میشود، دومین ویژگی از گفتوگوهایی است که میتواند به تمدن منجر شود. آیات متعددی که در قرآن وجود دارد و بر گفتوگو در هر شرایط با پیروان اندیشهها و مذاهب و ادیان دیگر تاکید میکنند، بسیار مورد استفاده امام موسی صدر است. بر مبنای این آیات اگر تنها یک زمینه مشترک هم وجود داشته باشد باید فضای گفتوگو فراهم شود. چه برسد با گروههایی که زمینههای اشتراک بیشتر وجود دارد و طبیعتاً باید گفتوگوهای بیشتر جریان پیدا کند. همچنین لزوم قرار گرفتن در یک سطح یکسان میان گفتوگوکنندگان نیز از میان قرآن استخراج میشود و در سیره گفتوگویی امام موسی صدر کاملا مشهود است.
هر گفتوگویی تمدن ساز نیست
امام موسی صدر در یک مناظره پنج جانبهای که در سال 1973 با برخی از رهبران مسیحی در موضوع مسیحیت و اسلام داشت سخنی بیان کرد که جالب است و ویژگیهای تمدنی از آن استنباط میشود. ایشان هر نوع گفتوگویی را پیشبرنده تمدن نمیدانند، گفتوگو با شرایط ویژهای که خود ایشان هم در اندیشه به آن باور داشته و هم در عمل آن را اجرا کرده است. امام در این سخنرانی و مناظره گفتوگوهایی را که با وجود فوایدشان به گسترش تمدن نمیانجامند و حتی ضدتمدن هستند، شرح و بررسی میکند. خود من عنوان «مجادلاتی در خدمت فرهنگ نه در خدمت انسان» را روی این گفتوگوهای بیثمر میگذارم.
عبارت امام موسی صدر درباره این گفتوگوها به این شرح است: «در گذشته برخی به دیدارهای گفتوگو محور پرداخته و از خلال آنها با تدوین کتابهای ملل و نحل به فرهنگ خدمت، اما انسان را فراموش کردهاند. آنان در غیاب مردم، مردمان را به خاطر مذاهب و باورهاشان محاکمه و محکوم کردهاند بدون آنکه مردم در این گفتوگوها حضور داشته باشند.» این یک سبک گفتوگویی است که من آن را بیارتباط با مطالعات تاریخی امام در زمینه تاریخ تشیع و تسنن در ایران نمیدانم.
مدل دیگر از گفتوگو را ایشان گفتوگو و مجادلات در خدمت ایجاد تشکیک در باورهای مذهبی دیگران ذکر میکند. پارهای از این نوع مجادلات را در تاریخ علم کلام میتوان مشاهده کرد. تعبیر امام موسی صدر این است که بسیاری به تبلیغ روی آورده و ایمان مردم را به مذاهبشان تضعیف کردند و جانشینی برای آن به مردم معرفی نکردند. به شبهه افکنیها دامن زدند و دیگران را به تعصب و انفعال وادار نمودند.» آثار منفی این مجادلات در جامعه ما همچنان پابرجاست.
امام موسی صدر در همین جلسه سخنرانی و مناظره نسبت به پیامدهای منفی این دو سبک گفتوگو اشاره میکند و میگوید که این دو شیوه تا به امروز تداوم پیدا کرده و همچنین پیامدهایی منفی بسیاری بر ساحت مناسبات انسانی از جمله جنگهای زیاد و... گذاشته است. به باور امام در فضاهای پر از تعصب انسانهای خیر و نیکوکار راکد میمانند و بسیاری از استعدادها نیز شکوفا نمیشوند.
امام در پایان سخنرانی خود در آن گروه مناظره اعلام میکنند که من افتخار میکنم که شیوه جدیدی از گفتوگو را با عنوان شیوه نهاد هماندیشی لبنان معرفی و نامگذاری کنم که این شیوه با عبرت از پیشینه گفتوگوهای ضدتمدنی در واقع گفتوگویی را که به رشد تمدنها منجر شود، آغاز کند. امام صدر ویژگیهای این شیوه جدید از گفتوگو را به این شرح اعلام کردهاند: «احترام به انسان»، «احترام به دیدگاهها، عواطف و عمل انسان»، «رفع ابهام»، «قیم ندانستن خود نسبت به دیگری و نسبت به انسان»، «سخن نگفتن از طرف انسان و اجازه دادن به اینکه خود او سخن و دیدگاهش را بیان کند» و «اجازه ندادن به ستمگرانی که در حکم معبودان زمین هستند و میخواهند اراده خودشان را بر انسان تحمیل کنند.»
گفتوگو و دیدار چهره به چهره
نکته مهم دیگر در مقوله گفتوگو از منظر امام موسی بحث دیدار چهره به چهره و گفتوگوهای رو در رو و رفتن به دیدن یکدیگر است. این یکی از مهمترین ویژگیهای عمل امام موسی صدر است که بیارتباط به تاریخ تشیع نیست. بسیاری از بزرگهای شیعه از جمله شیخ طوسی ارتباطهای مستقیم آموزشی و هم به صورت صله رحم با بزرگان اهل سنت داشتند. شیخ مفید هم استادان بسیاری از اهل سنت داشت، چنانکه در میان شاگردان او نیز بسیاری از اهل سنت حضور داشتند.
در برخی شرایط تاریخی از جمله دوران صفویه گفتوگوهای رودر رو یا قطع شده و یا اصولا کم اتفاق افتاده است. از اینجا به بعد گفتوگوها در غیاب یکدیگر رخ میدهد. عمده سفرها و نشست و برخاستهای امام با بزرگان مذاهب گوناگون به نظر من تلفیقی است از سنت نبوی دعوت به گفتوگو. ایشان بر اساس این سنت وظیفه خود میدانستند که برای رساندن سخن منطقی خود به سراغ دیگران بروند و با اینکار دیگران را هم متقاعد میکنند که دیدن را پس بدهند.
امام صدر دغدغه و درک تمدن داشت، اما تمدن پژوه نبود
در شروع مبحث باید به تفاوت و تفارق دانش تمدنی و بینش تمدنی اشاره کرد. چه بسا کسانی آگاهیهای تمدنی بسیاری هم داشته باشند، اما ممکن است دغدغه، بینش و درک تمدنی در جامعهای را که در آن زیست میکنند، نداشته باشند. من با تفکیک بین این دو مفهوم، تکیهام روی بینش تمدنی امام موسی صدر است. وی هرچند درک و دغدغه تمدنی داشت اما یک تمدن پژوه نبود.
درک تمدنی داشتن وسعت نگاه خاصی به امام موسی صدر داده بود و بیتردید بر مبنای آن درک، میتوان امام صدر را به عنوان یکی از متفکران شیعی معاصر قلمداد کرد. امام صدر هم این مباحث را به طور مستقیم در پارهای از سخنرانیها و مکتوبات خود مطرح کردند و هم به صورت غیرمستقیم. مواجهه تمدنی امام موسی صدر با پدیدهها نیز بسیار جذاب است. دو نمونه از این نوع مواجهه یکی تحلیل تمدنی ایشان است از مساله حمله اسرائیل به جنوب لبنان است و دیگری یادداشت معروف ایشان در روزنامه لوموند درباره انقلاب اسلامی ایران است که از جریان انقلاب ایران یک تحلیل تمدنی را ارائه میدهد.
پیششرطهای لازم برای گفتوگو
گفتوگو به مفهوم معاصر و کنونی که ما میخواهیم آن را در اندیشه امام صدر بررسی کنیم، مفهومی متفاوت از آنچه در آیات و روایات آمده، دارد. گفتوگو به مفهوم امروزی گونهای از ارتباط برای فهمیدن طرف مقابل و فهماندن خود است. در چنین گفتوگویی هدف فهمیدن من از طرف مقابل است آنگونه که خود میاندیشد و فهماندن خودم آنگونه که میاندیشم، لازمه اینکار همسان دیدن خود با طرف مقابل و دست برداشتن از همه پیشفرضهای قبلی است. این در گفتوگویی که در قرآن و روایات دربارهاش سخن گفته شده متفاوت است. در گفتوگو در مفهوم قرآنی نوعی استعلا نهفته است و ما به قصد هدایت و از موضعی برتر گفتوگو میکنیم.
اما لازمه موفقیت در این گفتوگو تن دادن به گفتوگو و مفهوم معاصر آن است. پیامبران اینگونه عمل کرده و خود را پیام آور وحی برای هدایت انسانها میدانستند، اما لازمه هدایت موفق آن است که گفتوگو درباره هدایت در بستر گفتوگو به مفهوم معاصر صورت بگیرد. خدا هم برای گفتوگو با انسانها کلام خود را در سطح انسانها نازل میکند. قرآن نازل میشود یعنی پایین میآید تا قابل فهم بشود. اینکه مجال برای پرسشگری در متون دینی مطرح شده، یعنی اینکه معصوم خودش را در حد انسانهای عادی پایین میآورد تا اینکه مساله گفتوگو شکل بگیرد و این لازمه دعوت موفق است.
نکته مهم بعدی در این است که گفتوگو در خلا صورت نمیگیرد. گفتوگو در یک بستر اجتماعی شکل گرفته که به هر اندازه که ساختارهای اجتماعی و تودههای مردم، نهادها و سازمانها و... رشد یافتهتر و منسجمتر باشند به همان اندازه نیز گفتوگو ضریب موفقیت بیشتری دارد. امام موسی صدر ضمن اعلام تنوع قومی لبنان اشاره میکند که اگر یک پنجم عالمان بزرگ شیعه از این منطقه کوچک لبنان برخاستهاند، علت آن است که ملت بزرگ لبنان پشت آن بوده است. زیرا فضیلت در فضای مناسب رشد میکند و میبالد.
لازمه گفتوگو؛ تن دادن به تکثر
همچنین فراموش نکنیم که لازمه گفتوگو تن دادن به تکثر است. در جامعهای که فقط یک صدا وجود داشته باشد، گفتوگو معنا ندارد. لازمه تمدن هم پذیرش تنوع نظامها، سلیقهها و گروههای مختلف است. تمدن از تنوع شکل میگیرد.
زمانی که ما از بینش تمدنی سخن به میان میآوریم، به دلیل اینکه تمدن یک مفهوم وسیع و کلان است و آن بالاترین سطح پیشرفت اجتماعی را تعبیر به تمدن میکنیم، ربطش به زیست اجتماعی روزمره دشوار میشود. هرچند اگر کسی افق نگاهش تمدنی باشد، رفتار خُرد و کوچکش را نیز میتوان با نگاه تمدنی تعبیر کرد.
بررسی زندگی امام موسی صدر نشان میدهد که وی بر اساس نحوه درک خود از گفتوگو به طور گستردهای برای ایجاد انسجام اجتماعی و اصلاح اجتماعی و در نتیجه زمینه سازی و حرکت به سمت تمدن قدم برداشتند. برای اثبات این مدعا چند شاهد مثال میآورم: نخستین نمونه از زندگی امام موسی تنوع بسیار شگفتی از مردمان، گروهها، مذاهب، شخصیتهای کشوری و لشکری و شخصیتهای بینالمللی است که طرف گفتوگوی امام موسی صدر واقع شدهاند. امام صدر صرفا با یک قشر خاص نخبگانی و یا گروه خاصی از مردم در ارتباط نبوده و ارتباطات اجتماعی بسیار گستردهای داشتند و در همه موارد این ارتباطات به آداب گفتوگو پایبند بودند.
آیتالله شبیری زنجانی میگویند: «در تمام مدتی که امام موسی را میشناختم، ندیدم که صدایش را بلند کند یا هنگام گفتوگو با افراد مختلف به تندی رفتار کند. ایشان به هنگام گفتوگو بسیار مودب بودند. این از صفاتی بود که امام موسی را در میان مردم متمایز و برجسته میکرد و نزد دیگران جایگاهی خاص میبخشید.»
مثال دوم در مساله تکثر است. زمانی که انتخابات نخستین مجلس اعلای شیعیان لبنان در سال 1969 برگزار شد و امام موسی به مقام ریاست رسید. در همین ایام رییس جمهور وقت لبنان به دارالافتای جعفری برای تبریک گفتن رفت. در این ملاقات امام صدر یک سخنرانی کلیدی کرد که در آن نکته مهمی در فهم اندیشه تمدنی وی نهفته است. امام میگوید که «حضرت رییس جمهور هرکس گمان برد به وجود فرقههای مختلف در لبنان و سازماندهی امور این فرقهها سبب ضعف احساسات ملی است به این مساله از دریچهای تنگ نگریسته است. ما بر این باوریم که وجود فرقههای سازمان یافته مختلف نقطه آغاز همکاری است و دریچههای تمدن به روی دستاوردهای انسان در همه اعصار است. این فرقهها این تجارب را وارد لبنان کردهاند و تبادل میکنند و پیکرهای واحد را تشکیل میدهند که نباید عضوی از آن ناقص باشد و در نتیجه همبستگی ملی و انسانی تربیت میشود.»
اینکه کسی تنوع شگفت را سرمایه همبستگی اجتماعی، انسانی و ملی قلمداد کند، در اصل فهمی است که از درک تمدنیاش برخاسته است. همچنین امام صدر در متنی که به مناسبت تقارن میلاد مسیح با روز عاشورا برای مردم لبنان صادر کرده میگوید که ما الگوی عینیت یافته جهان و صحنهای نمونه از فضای تمدنی آن هستیم که همه در آن حضور دارند. ایشان جامعه لبنان را آینه کوچکی از آینده تمدنی جهان میدانستند.
حرکت اصلاحی امام صدر مبتنی بر گفتوگو بود
امام صدر همچنین در سال 1962 در زمره نخستین اقداماتشان پس از سفر به لبنان دو ملاقات با رهبر مذهبی مارونیان صور و فلسطین و اسقف کلیسای کاتولیک منطقه صیدا داشتند. در این ملاقاتها درباره تکثر مذهبی و فرقههای لبنان و لزوم یکپارچه کردن تلاشهای مذهبی صحبت کردند و در نتیجه گفتوگو به این نتیجه رسیدند که هر سه با هم به مناطق مختلف به ویژه در مناطقی که مسلمان و مسیحی در کنار هم زندگی میکنند، سر بزنند.این اقدام اجتماعی با گفتوگو با مقامات مذهبی غیرمسلمان صورت گرفت و مقدمه یک حرکت اجتماعی موثر شد.
امام صدر در همان روزهای آغازین مجلس اعلا نامهای به مفتی اهل سنت لبنان نوشت و به ایشان پیشنهاد داد که درباره یکسان سازی اعیاد و مناسبتهای اسلامی در سراسر لبنان میان شیعه و سنی فکر شود.
در سال 1973 بعد از درگیری ارتش لبنان با مقاومت فلسطین باز امام موسی صدر با استفاده از روش گفتوگویی خاص خود اختلافها را چارهجویی میکند. در همین سال در جلسهای به یکی اعلام کردن مذهب علوی و جعفری اقدام کرده و میگوید که امیدوارم این جلسه آغازی بر گفتوگو و شروعی برای اتحاد و وحدت کلمه باشد.
به اعتقاد من بررسی گزارشهای موجود از رفتار اجتماعی امام موسی صدر به خوبی نشان میدهد اگر کسی بینش و درک تمدنی داشته باشد، حرکت اصلاحی مبتنی بر گفتوگویش بسیار میتواند ثمربخش باشد. امام موسی صدر نمونه تمام عیار این هستند. به این نکته توجه داشته باشید که امام به عنوان یک عالم بلاد در جنوب لبنان حضور داشتند.
سوال اینجاست که یک عالم بلاد چگونه میتواند یک محل کوچک رو به اضمحلال را اینگونه به یک منطقه پویا تبدیل کند؟ امام از این نظر یک الگوی موفق است که توانست بحثهای اندیشهای خود را در مقام عمل هم بیاورد. تجربه گفتوگو محور ایشان نشان میدهد که عالم محلی چکونه میتواند در تحولات منطقهای و فراتر از آن در تحولات جهانی موثر باشد.
ما هیچ راهی جز همین راه گفتوگو محور برای نشان دادن قابلیت مکتب اهل بیت نداریم. مکتب اهل بیت را با روشهای مستقیم تبلیغی نمیتوان به خوبی معرفی کرد. باید زمینهای ایجاد کنیم که دیگران درباره ما داوری کنند و رمز موفقیت امام این بود که توانست چهرهای از مکتب اهل بیت را ارائه بدهند تا دیگران بتوانند منصفانه داوری کنند. در این وضعیت بسیار مهمی که الان منطقه به آن دچار است ما چارهای جز رجوع به اندیشههای امام موسی صدر نداریم.