حبیبالله بابایی گفت: امام موسی صدر در سطر به سطر گفتارهایش درباره عاشورا درصدد تغییر جامعه امروزی است.
به گزارش روابط عمومی موسسه امام موسی صدر، نشست «عاشورا و نیاز انسان معاصر در نگاه امام موسی صدر» با سخنرانی حجت الاسلام حبیب الله بابایی،عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی عصر امروز، 27 مهر 1395 برگزار شد. استاد ساعد باقری شاعر پیشکسوت نیز در ابتدای این نشست اشعاری انتخابی را درباره واقعه عاشورا خواند.
حجت الاسلام بابایی مبنای سخنان و تحلیلش را بر اساس سه کتاب «سفر شهادت»، «ادیان در خدمت انسان» و «نای و نی» عنوان کرد که مشروح سخنان وی را در ادامه میخوانید.
پدیده عاشورا: الهیاتی یا تاریخی
ما میتوانیم واقعه عاشورا را هم به عنوان یک واقعه تاریخی و هم یک پدیده الهیاتی ببینیم. در نگاه تاریخی میخوانیم که واقعه عاشورا در سال 61 هجری در محلی به نام کربلا اتفاق افتاده و به طور کل میتوان قصه این اتفاقی را که در گذشته رخ داده، مطالعه کرد. به نظر میآید که امام موسی صدر به واقعه عاشورا به عنوان یک رخداد تاریخی صرف نگاه نکرده و آن را به عنوان یک پدیده الهیاتی میشناسد. در پدیده الهیاتی، عاشورا صرفا یک واقعه انسانی نیست بلکه وجوه مختلف الهیاتی از جمله شهادت، ایمان، اعجاز، امامت و توحید وجود دارد.
به باور امام موسی صدر سویههای آسمانی و زمینی با هم ترکیب شده و واقعه عاشورا را خلق کرده است. بنابراین در توضیح عنوان باید گفت که ما باید بررسی کنیم که یک واقعه الهیاتی چگونه با نیاز انسان امروز پیوند میخورد؟ برخی الهیات مربوط به امور ماورایی، ایمانی و غیبی هستند و برخی از آنها علاوه بر اینکه به امور غیبی و ماورایی توجه میکنند، اما الهیدان خود را عامل اجتماعی تعریف کرده و سعی میکند در دانش و رویکرد الهیاتی خودش در متن زندگی، مسالههای انسان را رصد، فهم و حل کند.
در ادبیات امروز به ویژه از دهه 1960 به بعد، در تاریخ الهیات مسیحی یکسری الهیات جدید از جمله الهیات پراکتیکال به عرصه عمل آمدند که رسالت آنها در این نیست که فقط امور مربوط به ایمان مردم را سامان دهند، بلکه در جامعه ورود کرده و با شناسایی معضلات انسانها آنها را تفسیر و تدبیر الهیاتی میکنند. به نظر من امام موسی صدر در تفسیر واقعه عاشورا از این منظر ورود پیدا میکند. امام صدر به عنوان یک متالهی که متالهانه در متن زندگی مردم حضور دارد، مسالهها را شناسایی کرده و برای آنها راهکار نشان میدهد. فراموش نکنیم که منظور امام موسی صدر از نیازها فقط مادی نیست، بلکه نیاز فرهنگی را نیز مدنظر دارد و همچنین منظور ایشان از انسان نیز فقط مسلمانها نیستند.
انسان: پروژه امام موسی صدر
پروژه امام موسی صدر «انسان» است، بنابراین مخاطبانش فقط مسلمانها نیستند، اما اینکه رابطه مسلمانی با انسانی چگونه است، من فقط این توضیح را عرض میکنم که ما بهجز اخوت اسلامی نیاز به اخوت انسانی داریم و اخوت اسلامی تربیت شده انسانیت است و باید در خوانشی از اسلام که نتواند با انسانیت ارتباط برقرار کند، تجدید نظر کرد. بر اساس این نظریه نباید انسانیت را در عرض اسلام قرار داد، بلکه این دو مقوله در طول هم قرار دارند. انسانی بودن عامتر از اسلامی بودن است. بنابراین در اینجا اگر شما با انسان مسیحی نیز مواجه شدید، باید فطرت انسانی او را مدنظر قرار دهید، چرا که او هم ارزشهای انسانی و اخلاقی و فطریات مشترک در همه انسانها را میفهمد. همچنین معاصر بودن هم به معنای مدرن بودن نیست، بلکه نیازهای سنتی یک انسان در جامعه سنتی امروز هم مدنظر است.
سوال دیگری اینجا مطرح میشود، آیا امام موسی صدر که به واقعه عاشورا به عنوان یک پدیده الهیاتی مینگرد در تفسیر آن انسان امروزی را مدنظر دارد؟ به عبارتی دیگر آیا هدف امام موسی صدر از تفسیر عاشورا این است که نیاز انسان امروز را رفع کند و پاسخی برای آن بیابد؟
امام موسی صدر وقتی قصد دارد پدیده عاشورا را برای انسان امروز تحلیل کند به مقوله تاریخ، نگرش انسانی دارد. عامل و بازیگر تاریخ انسان است و هر تاریخی برای هر انسانی و در هر عصری مفید است، چرا که وجه اشتراک انسانی در آن وجود دارد. این نوع نگاه را استاد شهید مرتضی مطهری نیز دارد. بر این اساس میتوان از تاریخ مثلا روم باستان نیز چیزی مطالعه کرد که برای اوضاع امروز نیز کارآیی داشته باشد. بنابراین کشف سنتهای حاکم بر جوامع گذشته انسانها را در کشف سنتهای حاکم بر جامعه امروز یاری میکند.
نکته مهم دیگر در نگرش امام موسی صدر به عاشورا، فهم این رخداد برای مخاطبان متنوع در تجربه فرهنگهای متنوع است. امام صدر در موقعیت زعیم و متاله بودنش مخاطبهای مختلف را تجربه میکند. این مقوله بسیار اهمیت دارد و بر اساس آن یک دینشناس و روحانی، میتواند نگاه خود از دین را به نسل جدید ارائه کند. کسانی که فرهنگهای مختلف یا انسانهای مختلف را در ادیان گوناگون تجربه کردهاند، فهمشان از یک متن ــ دینی یا غیر دینی ــ بسیار متفاوتتر از کسانی است که این تجربهها را نداشتهاند.
یکی از نکتههای جدی که در سیره امام موسی صدر میتوان یافت بحث تجربههای متنوعشان است که در فهم از عاشورا به ایشان کمک شایانی میکند. امام موسی صدر در سنت خود ایستاده، اما ذهن مخاطب مدرن را میخواند و مسالههایش را درک میکند. ایشان برای این مسالهها از سنت خود جواب میدهد و این جواب برای مخاطب مدرن، متفاوت اما مفهوم است. بنابراین امام موسی صدر مخاطب مدرن متعلق به همه فرهنگها را میشناسد و مسالههایشان را درک میکند. بنابراین پاسخی اصیل از منظر تفکر اسلامی به او ارائه میدهد.
عاشورا و پیوستگی میان زمان گذشته و حال
مساله دیگر در نگاه امام موسی صدر به عاشورا، پیوستگی میان زمان گذشته و حال است. ایشان گذشته و حال را از هم تفکیک نکرده و این مساله باعث میشود امتداد گذشته را در حال و وضعیت حال را در گذشته و وضعیت حال را در آینده ببیند. اینکه امام موسی صدر برای مخاطب مدرن از واقعه عاشورا میگوید، تلقیاش این است که میتوان وضعیت گذشته را به دوران امروز ربط داد. این ربط دادن را برخیها در فلسفه تاریخ قبول ندارند.
چون ارتباط و چسبندگی بین گذشته و حال وجود دارد امام موسی صدر اساسا تاکید دارد که اگر سیئات تاریخی گذشتگان جبران نشده، امروز باید جبران شود. حتی ایشان اعتقاد دارند اگر سیئات گذشتگان در دوران امروز جبران نشد باید حتما در آینده جبران شود. این نکته بسیار مهم است. به عبارتی نقطههای سیاه تاریخ در گذشته را باید رصد کرد و بهجای آن نقطههای سفید گذاشت، تا بتوان مسیر تاریخ خود را عوض کرد. این دقیقا نگرش کلان به تاریخ و کشف معناداری حوادث است. امام صدر تاریخ را به مثابه یک امر کلی ــ نه صرفا اتفاقات ــ در نظر میگیرد.
نکته بعدی روایت عاشورا برای تغییر وضعیت کنونی است. اغراق نیست اگر بگوییم که امام موسی صدر در سطر به سطر گفتههایش درباره عاشورا در صدد تغییر جامعه امروزش است. این یک روش است که شما در هر خوانشی و در هر برگشتی از گذشته سریع به زمان حال باز میگردید که این گذشته با کدامیک از مسائل امروز شباهت دارد. این مساله فهم جدیدی از واقعه عاشورا به دست داده و دینداری را متفاوت از کسانی میکند که صرفا تاریخ را به صورت داستان مطالعه میکنند.
مسالههای رصد شده برای انسان معاصر از واقعه عاشورا
مسالههای انسان معاصری که امام موسی صدر از واقعه عاشورا رصد میکند، عزت و کرامت است که ایشان روی این دو مفهوم بسیار تاکید دارد. عزت و کرامت در کنار هم و همراه با هم اهمیت دارند. در انسانشناسی امروز بیشتر روی کرامت انسانی تاکید شده و به مقوله «عزت» بیتوجهی میشود. اندیشمندان مدرن نیز چندان با «عزت» میانه خوبی ندارند و آن را یک مفهوم «اخلاقی» نمیدانند، چرا که به زعم آنان این مفهوم دموکراتیک نیست. از منظر تفکر اسلامی، عزت زمانی حاصل میشود که شما در برابر «دیگری» تواضع داشته باشید. عزت شما در ذلت و افتادگی در برابر دیگران حاصل میشود. به عبارتی چگونه میتوان عزیز شد و دیگران را نیز تکریم کرد.
امام موسی صدر روی قربانی و قهرمانی تاکید دارد. ایشان بحثی انجام میدهد که چگونه میتوان با قربانی شدن، قهرمان بود؟ برخی از قربانیها حاصل ضعف است، چون شما قهرمانی نمیکنید قربانی میشوید، اما روی دوم قضیه این گونه است که چون شما قهرمانی میکنید، قربانی میشوید و اگر قهرمانی نمیکردید قربانی نمیشدید. در کتاب «سفر شهادت» امام موسی صدر به این بحث ورود کرده و آن را به عنوان یک مساله امروزی در ادبیات مدرن و در فلسفه اخلاق جدید، تفسیر میکند. در این میان بحث شادی و عزا هم مطرح میشود که چگونه میتوان در متن ماتم حماسه ایجاد کرد؟ سوالات دیگری که مطرح میشوند از این قرار است که آیا همیشه برای حماسهورزی باید شاد بود؟ و یا اینکه وضعیت سوگ و ماتم همیشه برای ما افسردگی ایجاد میکند یا اینکه بستگی دارد که این خوشیها و مصیبتها برای چه امری باشد؟ خوشیها و ماتمهایی وجود دارند که پوچگرا هستند و همینطور ماتمها و سوگنشینیهایی وجود دارند که شور روحی و عرفانی به وجود میآورند.
یکی دیگر از مسالههای انسان مدرن از منظر امام موسی صدر «سکولار شدن» است. بحث دیگر امام از واقعه عاشورا بحث «زنان» است. امام موسی صدر به ویژه بر نقش حضرت زینب(س) تاکید کرده و بر این اساس بیان میکند که نباید روحیه زنان را در جامعه امروز تضعیف کرد.
فرهنگ قربانی و پرهیز از فردگرایی
امام موسی صدر یکی از مشکلات انسان معاصر را خودمحوری و فردگرایی تلقی میکند. این خودمحوری و فردگرایی در دوره مدرن واجد یک معنای خاص و در دوره پستمدرن واجد معنایی متفاوت از معنای مدرن است. این خودمحوری و فردگرایی هم مشکل فرهنگی ایجاد کرده و هم مشکلی در خانوادهها پدید میآورد. امام موسی صدر در کتاب «نای و نی» از صلح نیز به عنوان مهمترین مشکل قرن بیستم نام می برد.
راهحلهایی که امام موسی صدر برای حل این مشکلات پیشنهاد مینند یکی مساله «تقرب به خدا» است. بحثی که درباره خون خدا و رابطهاش با خون انسان وجود دارد، یعنی اینکه خون امام حسین چگونه بدل به خون خدا شد. نکته دقیقی وجود دارد که برای انسانها به تناسب تقربشان به خدا، خشنودی وغضب شان بدل به خشنودی و غضب خدا میشود. هر مقدار تقرب به خدا بیشتر شود اختلافها کمتر خواهد شد. امام موسی صدر از جریان عاشورا، آزادی از خود و آزادی معنوی را نیز پیش میکشد.
نکته بعدی مساله رنج برای امور متعالی است. این نکته وجود دارد که انسانها در وضعیت مصیبت به هم نزدیکترشده و اختلافات را کم میکنند یا در وضعیت معمولی؟ در این مساله باید روانشناسی رنج را با روانشناسی شادی مقایسه کرد که اساسا انسانها در دو وضعیت شادی و رنج «توجهشان به دیگری» چقدر است؟ ما اگر برای امام حسین گریه میکنیم اما رنج دیگران برای ما اهمیتی پیدا نمیکند، باید در فهم خود از حسین بن علی شک و تردید کنیم.
مساله دیگر قربانی فردی و قربانی جمعی در جامعه است. در این مساله صحبت بر سر این است که قربانی شدن یا فرهنگ یاد قربانی چگونه انجام میگیرد؟ ما در طول تاریخ قربانیهای مختلف داریم که باید بحث و بررسی کرد که در این میان چرا امام حسین (ع) اهمیت بسیاری دارد؟ هرچند که ما ایرانیها در پیش از اسلام آیین سوگ سیاوش را داشتهایم که پس از اسلام در قالب عزاداری امام حسین نمود پیدا کرده است. باید بررسی شود که ما ایرانیان با چه منطقی این عزاداری اسطورهای را به عزاداری برای امام حسین تغییر جهت دادهایم؟
اساسا این فرهنگ قربانی بسیاری از خودمحوریها، اختلافات و خشونتها را در عین تعدد ادیان و فرق حل میکند. یک اخلاق، از خودگذشتگی را در انسانها احیا میکند. امام موسی صدر با شرح و بررسی مفهوم قربانی بر مقوله «از خود گذشتگی» تاکید میکند.
کارکردهای عزاداری امام حسین برای انسان امروزی را امام موسی صدر به این شرح تفسیر میکند که اگر امام حسین (ع) در عصر امروز حضور داشت، با چه کسانی بود و چه میکرد؟ جواب به این سوال باید نتیجه منبرهای حسینی باشد که امروز طرح میشوند. اگر در یک محرم کسی نتواند به این سوال امام موسی صدر جواب بدهد، در واقع از آن محرم استفاده لازم را نبرده است.
از نظر امام موسی صدر گریه بر امام حسین (ع) ایجاد معرفت به توحید، اخلاق، انسان و... میکند. ایشان در جایی می گوید که عزاداری برای امام حسین افراد خوار و ذلیل پرورش نمیدهد. این مقوله یک اثر سیاسی هم دارد و در واقع خوی مقاومت در افراد را غنا میبخشد. از این جمله امام موسی صدر یک کارکرد نظامی هم میتوان داشت. امام صدر میگوید که دست ما برای آشتی باز است. ایشان برای اثبات این مساله به امام حسین اشاره میکند که با آرایش جنگی وارد کربلا نشد و اساسا برای جنگ هم به میدان نیامد و شورش و قیامی نکرد، اما امروز اگر دشمنان جنگ میخواهند مسلمانان هم آماده هستند.