امام موسی صدر يکی از علما و مصلحان بزرگ اسلامی در دوران معاصر است.
او در سال ۱۳۰۷ در شهر قم به دنیا آمد و در همین شهر تحصیلات دینی را در حوزه علمیه تا بالاترین سطوح ادامه داد. همزمان با درسهای حوزوی، به صورت متفرقه دیپلم گرفته، در رشته اقتصاد دانشگاه تهران قبول شد و موفق به اخذ مدرک کارشناسی این رشته گردید. همچنین مدتی به شهر نجف رفت و در آنجا نیز به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.
امام موسی صدر به مسائل جهان اسلام کاملاً آگاه بود و با مسائل روز و اتفاقهای علمی، فرهنگی و سیاسی جهان آشنایی داشت. او در قم به جز شرکت در درس آیت الله بروجردی، آیت الله محقق داماد، امام خمینی، علامه طباطبایی و... به کارهای فرهنگی و مطبوعاتی نیز میپرداخت.
در سال ۱۳۳۸ و در زمانی که وی تنها ۳۱ سال داشت به عنوان جانشین علامه سید عبدالحسین شرفالدین- رهبر شیعیان لبنان- به کشور لبنان رفت و در شهر شیعهنشین «صور» در جنوب این کشور کار خود را آغاز کرد. هنوز چند سالی نگذشته بود که تمامی لبنان قلمرو فعالیت آیت الله سید موسی صدر شده بود.
همه با تمام وجود او را دوست داشتند. به حرف او گوش میکردند. حتی مسیحیها و سنیها هم به او عشق میورزیدند. زمانی که سید موسی صدر وارد لبنان شد شیعیان، وضع بسیار بد و اسفباری داشتند، و با اینکه اکثریت جمعیت این کشور شیعه بود ولی از نظر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارای پایینترین جایگاه بودند که با فعالیتهای این روحانی جوان و با اتحاد مردم در حمایت از او شیعه به عنوان مهمترین قشر مطرح شد. کارهای امام صدر به عنوان یک عالم شیعه، طوری نبود که به دیگر مذاهب و ادیان توهین شود بلکه به آنها نیز محبت میکرد تا آنجا که همهٔ مردم لبنان اعم از مسلمان و غیر مسلمان، این روحانی شیعی که متولد قم و تحصیلکردهٔ حوزهٔ علمیه در این شهر بود را با نام «پدر لبنان» معرفی میکردند. حضور او در لبنان برای فلسطینیها هم خیلی ارزشمند بود، زیرا او با حمایتهای بیدریغش از مبارزهٔ فلسطینیان علیه رژیم اشغالگر و جنایتکار اسرائیل به بزرگترین حامی ملت مظلوم فلسطین در منطقه تبدیل شده بود. اما امام موسی صدر شخصیتی نبود که به لبنان محدود شود بلکه شهرت و محبوبیتش تمام جهان اسلام را فرا گرفته بود و آرام آرام داشت به محبوبترین شخصیت در جهان عرب مبدل میشد. همه او را میشناختند و به او احترام میگذاشتند.
به هر کشور اسلامی که وارد میشد با استقبال گرم شاه یا رییس جمهور آن کشور مواجه میشد. همه به او اظهار علاقه میکردند. البته او رابطهٔ خودش را با کشورش ایران نیز قطع نکرده بود و سفرهای متعددی به ایران داشت. از انقلاب اسلامی در ایران حمایت میکرد و علیه رژیم شاه فعالیت داشت. انقلابیون و طرفداران امام خمینی (ره) که ناچار میشدند از ایران فرار کنند یکی از بهترین اشخاص برای پناه دادنشان امام موسی صدر بود. شهید دکتر چمران هم که از آمریکا به لبنان آمده بود با امام صدر همکاری میکرد و آن دو از مجاهدان ایرانی که با رژیم شاه مبارزه میکردند، پذیرایی میکردند.
طبیعی بود که چنین فرد مؤثری که هم دشمن شاه بود و هم دشمن اسراییل، حساسیت آمریکا و دیگر مستکبران را برانگیزد. از طرف دیگر محبوبیتش نیز حسادت برخی از سران کشورهای عربی را که دوست داشتند فقط خودشان در جهان عرب مطرح باشند تحریک میکرد، به همین خاطر همهٔ شیطان صفتها دست به دست هم دادند تا این متفکر و رهبر بزرگ اسلامی را از صحنه محو کنند و مدام علیه او نقشه میکشیدند تا بالاخره یکی از همان حسودان و خائنان، یعنی سرهنگ معمر قذافی (رییس جمهو لیبی) در شهریور سال ۱۳۵۷- چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران- طی سفری که امام موسی صدر به لیبی داشت نقشه ربودن وی را اجرا کرد و بدین ترتیب از آن تاریخ به بعد امام موسی صدر ناپدید شد و دیگر کسی نفهمید، قذافی یا اسرائیل و یا آمریکا چه بلایی سر آن اندیشمند و مصلح بزرگ دنیای اسلام آوردند.
اما هنوز امیدهای فراوانی وجود دارد که سرانجام روزی آن یوسف گم گشتهٔ ایران، لبنان و جهان اسلام به آغوش علاقمندانش باز گردد. به امید آن روز.