در این نوشتار ابعاد تفکر استراتژیک بعنوان یکی از بدیعترین و اساسیترین قابلیتهای یک رهبر بزرگ مورد بررسی قرار گرفته است.
نویسنده: حسین پیشگام
چکیده این مقاله از رویکردی علمی، نوین و متمایز به بررسی ابعاد شخصیتی امام موسی صدر میپردازد. در این نوشتار ابعاد تفکر استراتژیک بعنوان یکی از بدیعترین و اساسیترین قابلیتهای یک رهبر بزرگ مورد بررسی قرار گرفته است. پس از آن تبلور و پدیداری این ابعاد در شخصیت وجودی امام صدر بر مبنای یک الگوی تفکر استراتژیک ۵ بعدی شناسایی و تحلیل گردیده است. بررسی و مطالعه منابع موجود در این حوزه موضوعی بیانگر آن است که امام موسی صدر از توانمندی تفکر استراتژیک به نحو شایستهای برخوردار بوده است و این قابلیت یکی از دلایل تعیین کننده در موفقیت و محبوبیت آن بزرگوار بوده است.
۱- مقدمه
امام موسی صدر چون گوهری تابناک در تاریخ معاصر جهان اسلام میدرخشد و دریغ و افسوس که شخصیت بینظیری چون ایشان آنگونه که شایسته است شناسانده نشده است و حتی اغلب اندیشمندان و صاحبنظران از ابعاد وجودی ایشان بیاطلاع میباشند. آنچه در این رهگذر میتواند از اهمیت و تاثیرگذاری بسیار برخوردار باشد بررسی و تحلیل ویژگیهای شخصیتی ایشان از رویکردها و دیدگاههای گوناگون میباشد که میتواند گستردگی و زوایای شخصیتی امام صدر را برای مخاطبین با بینشهای مختلف تبیین نماید. از این روی در این نوشتار ابعاد شخصیتی امام صدر از منظر تفکر استراتژیک بعنوان یکی از رویکردهای نوین علمی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. برای یک رهبر یکی از اساسیترین ویژگیها و توانمندیها، درک و شناخت عمیق حوزه عمل و فضای فعالیتها در ابعاد گوناگون میباشد. این بصیرت تنها به درک عوامل موثر و روابط بین آنها محدود نمیشود، بلکه کشف شهودی زوایای ناشناخته این فضا و خلق ایدههایی برای بهره برداری از آنها، تجلی ارزش آفرینی از این بصیرت را شکل میدهند. تفکر استـــــراتژیک رویکردی است که زمینه شکل گیــری و توسعه این بصیرت را فراهم میسازد. تفکر استراتژیک رهبران را به سوی یادگیری سریع از محیط و حوزه عمل و بکارگیری خلاقیت برای خلق ارزشهای جدید فرامی خواند. این شیوه تفکر، چشم اندازهایی متمایز از عوامل مثبت اثرگذار و چالشها و مشکلات را برای رهبر و مجموعهاش به همراه دارد. چشم اندازهایی که میتواند استراتــــژیهای نوآورانه و مزیت بخشی را سبب شود. اگر کارکرد استراتژی خلق مزیتی ویژه دانسته شود، تفکر استراتژیک برای بقا و رشد و توسعه سازمان یا یک مجموعه در محیط سرشار از تغییرات و تحولات امروزی امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. مزیت ویژه مستلزم تمایز جهت گیری نسبت به رقبا و مخالفان میباشد و تمایز درجهت گیری به دیدگاههای متفاوت و تازهای نیاز دارد. برای دستیابی به چنین دیدگاهی الگوهایی در حوزه تفکر استراتژیک پیشنهاد شده است.
۲- مفهوم تفکر استراتژیک
اگر کارکرد استراتژی خلق مزیتی ویژه دانسته شود، تفکر استراتژیک برای بقا و رشد و توسعه سازمان یا یک مجموعه در محیط سرشار از تغییرات و تحولات امروز امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. مزیت ویژه مستلزم تمایز جهت گیری نسبت به رقبا و مخالفان میباشد و تمایز درجهت گیری به دیدگاههای متفاوت و تازهای نیاز دارد. مینتزبرگ (۱۹۹۴) تمایز آشکاری بین تفکر استراتژیک و مفاهیمی چون برنامه ریزی استراتژیک قائل است. او اشاره میکند که برنامه ریزی استراتژیک، تفکر استراتژیک نیست و استدلال میکند که هرکدام از واژهها بر مراحل مختلفی از فرایند توسعه استراتژی توجه دارند. از دید وی، برنامه ریزی استراتژیک بر تجزیه وتحلیل تمرکز داشته و با تعیین و فرموله کردن استراتژیهای موجود سروکار دارد. درحالی که تفکر استراتژیک بر ترکیب تاکید دارد و با استفاده از شهود وخلاقیت یک نگرش منسجم از موسسه ایجاد میکند. او ادعا میکند که برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که باید بعد از تفکر استراتژیک اتفاق بیفتد. گرت (۱۹۹۵)، استدلال مشابه مینتزبرگ را داشته و تفکراستراتژیک را به عنوان فرایندی تعریف میکند که مدیران ارشد از آن طریق میتوانند «فراتر از بحرانها و فرایندهای مدیریتی روزانه بیندیشند» تا نگرشی متفاوت از سازمان و محیط متغیر آن به دست آورند.
۳- ابعاد و الگوی مفهومی تفکر استراتژیک
برای دستیابی به چنین دیدگاهی الگوهای متعددی پیشنهاد شده است. یادگیری مستمـــر از محیط، کشف نیازهای بیپاسخ اجتماع و خلق راهکارهای بدیع و ارزش آفرین را به عنوان سه فرمان تفکر استراتژیک ذکر میکند. این الگو یک دستورالعمل اجرایی گام به گام نیست. آنچه پیام اصلی این الگوست، شیوه متفاوتی از نگرش به محیط و حوزه عمل و فعالیت است. با این نگرش، میبایستی رابطه رهبران با محیط کار و حوزه عمل را مجدداً تعریف کرد و ساز وکارهای رهبری سازمان را مورد بازنگری قرار داد.
تفکر استراتژیک باید در دو سطح متفاوت ولی مرتبط به هم موردتوجه قـــــرار گیرد:
سطح فردی و سطح سازمانی. یکپارچه سازی تفکر استراتژیک در این دو سطح، قابلیتی حیاتی در سازمان ایجاد میکند که پایه یک مزیت ویژه پایدار را شکل میدهد.
تفکر استراتژیک در سطح فردی شامل سه عنصر اصلی است:
درکی کلی از سازمان و محیط آن؛ خلاقیت؛ چشم اندازی برای آینده سازمان.
سطح سازمانی، زمینهای را فراهم میکند که در آن بتوان از تفکر استراتژیک فردی برخوردار بود. سازمانها نیازمند ایجاد ساختارها، فرایندها و سیستمهایی هستند که:
۱ - گفتگوی استراتژیک مستمری بین تیم مدیریت ارشد به وجود آورند؛
۲ - از مزیت نبــوغ و خلاقیت تمام کارکنان بهره برداری کنند. تفکر استراتژیک مستلزم این است که تیمهای مدیریت ارشد یادبگیرند که چگونه موارد پیچیده و متناقض را ازطریق گفتگو با همدیگر کشف کنند. گفتگوی استراتژیک جمعی - اگر به صورت سازنده انجام شود- از مزیت پتانسیل هم افزای چندین مغز به جای یک مغز برخوردار خواهد شد. این نوع گفتمان فراتر از درک و فهم یک نفر بوده و اعضای تیم را قادر میسازد تا درک عمیق تری از پیچیدگی سازمانی به دست آورند و نیز آنها را به بینش و شفافیت جدیدی هدایت میکند که به صورت فردی قابل دسترس نیستند. همان طـور که ایسن هارت (۱۹۹۷) استدلال کرده است:
چنین تماسی، مدیران را مجبور میکند تا استدلالهای اثربخشتر و شفاف تری ارائه کرده و به راحتی آنها را به دیگران انتقال دهند. در این صورت، مدیران نه تنها ازطریق این فرایند دیدگاه خود را فراگرفته و شکل میدهند بلکه از دیدگاههای دیگران نیز با خبر میشوند. از این طریق، تعامل بین مدیران یک فرایند اکتشاف اجتماعی ایجاد میکند که در آن ارتباطات مستمر، یک درک بسیــار عمقی و واقع گرایانهای را از اطلاعات و ترجیحات کلیدی به وجود میآورد.
گفتمان فقط وقتی میتواند اتفاق بیفتد که افراد به عنوان همکار به یکدیگر احترام قائل شوند: همکار درنظرگرفتن همدیگر، برای ایجاد لحن صحبت مثبت وبرای کاهش آسیب پذیری ناشی ازگفتمان حیاتی است. همکار حساب کردن همدیگر، ریسک متقابل را کاهش داده و جوی مطمئن در مواجهه با ریسک ایجاد میکند. تفکر استراتژیک با مکتب «یادگیری» تعریف میشود که برای محیط غیرقابل درک و پیش بینی مناسب است. بدین ترتیب «تفکر استراتژیک» در محیط پرتحول و غیرقابل پیش بینی امروز رویکرد مناسب «راهبری» سازمان شمرده میشود. رویکردی که میتواند سازمان را نسبت به رقیب برتری بخشد و سهم بیشتری از منافع بازار را نصیب آن سازد. تفکر استراتژیک برای سازمان و ذینفعان آن انگیزه و تعهد ایجاد میکند. این انگیزه و تعهد از طریق قدرتی به وجود میآید که در «حقیقت» ساده و درعین حال جذاب است. پس از بررسی الگوها و مفاهیم متعدد تفکر استراتژیک الگوی زیر برای بررسی و تحلیل ابعاد شخصیتی امام صدر مورد نظر قرار گرفت.
حال به تبیین ابعاد پنج گانه فوق میپردازیم:
۳-۱- نگرش سیستمی رهبری که دارای تفکر استراتژیک میباشد از مدلی فکری بهره میبرد که بر آن اساس همه عوامل و اجزائی که در مسیر دستیابی به آرمانها و اهداف اثرگذار میباشند را بصورت سیستماتیک مینگرد و ارتباط و تاثیرات متقابل آن اجزاء و عوامل را برهم درک میکند و قادر است زنجیره عوامل و ارتباطاتی را که باعث ایجاد ارزش در راستای آرمانها و اهدافش میباشد را معین و درک نماید. داشتن این توانایی مستلزم شناخت و درک عمیق از فعل و انفعالاتی است که در داخل محدوده جغرافیایی فعالیت و اثرگذاری رهبر انجام میگیرد. از سوی دیگر رهبر با داشتن درکی تحلیلی و جامع از شرایط و تحولات محیطی، مجموعه تحت رهبری خود را در قالب یک اکو سیستم در عرصه جهانی درک و تحلیل کرده و جایگاه و نقش خود و مجموعهاش را تبیین مینماید.
۳-۲- آرمان محوری و هدف محوری تفکر استراتژیک بر مبنای آرمانها، اهداف و نیت رهبر شکل میگیرد. همل و پراهالد عقیده دارند که آرمان یا نیت استراتژیک رهبر عبارتست از دیدگاه و چشم انداز بلند مدت موردنظر رهبر برای مجموعه تحت رهبری او میباشد. بر این اساس رهبری که دارای تفکر استراتژیک میباشد، آرمانها و اهداف بلند مدتی در ذهن خود ترسیم نموده و آنها را هوشیارانه و مدبرانه به مجموعه تحت رهبری خود منتقل مینماید و بر مبنای این آرمانها و اهداف بلندمدت بدنبال پیشبرد موفق مجموعه تحت رهبری خود میباشد. با بکارگیری این توانمندی از سوی رهبر مجموعه تحت رهبری او از پراکندگی و گسستگی افکار و فعالیتها رهایی مییابند و بر اهداف راهبردی مشخصی تمرکز مینمایند.
۳-۳- گفتمان استراتژیک تفکر استراتژیک مستلزم این است که تیمهای مدیریت ارشد یادبگیرند که چگونه موارد پیچیده و متناقض را ازطریق گفتگو با همدیگر کشف کنند. گفتگوی استراتژیک جمعی - اگر به صورت سازنده انجام شود - از مزیت پتانسیل هم افزای چندین مغز به جای یک مغز برخوردار خواهد شد. این نوع گفتمان فراتر از درک و فهم یک نفر بوده و اعضای تیم را قادر میسازد تا درک عمیق تری از پیچیدگی سازمانی به دست آورند و نیز آنها را به بینش و شفافیت جدیدی هدایت میکند که به صورت فردی قابل دسترس نیستند. همان طـور که ایسن هارت (۱۹۹۷) استدلال کرده است:
چنین تماسی، مدیران را مجبور میکند تا استدلالهای اثربخشتر و شفاف تری ارائه کرده و به راحتی آنها را به دیگران انتقال دهند. در این صورت، مدیران نه تنها ازطریق این فرایند دیدگاه خودرا فراگرفته و شکل میدهند بلکه از دیدگاههای دیگران نیز با خبر میشوند. از این طریق، تعامل بین مدیران یک فرایند اکتشاف اجتماعی ایجاد میکند که در آن ارتباطات مستمر، یک درک بسیــار عمقی و واقع گرایانهای را از اطلاعات و ترجیحات کلیدی به وجود میآورد. اعضای فردی تیم مدیران باید واقعاً خواهان بهرهمندی از مزایای گفتمان استراتژیک بوده و به طورجدی آماده شنیدن صحبتهای دیگران باشند.
آنها باید مایل به بیان آشکارای مدلهای ذهنی و مفروضات تاکتیکی خود بوده و آنها را به بحث و بررسی بگذارند. بیان آشکارای الگوهای فکری که تحت سیطره دیدگاهها و تصمیمات رایج هستند، مستلزم جوی باز، صادقانه و مثبت است. سنج استدلال کرد که گفتمان فقط وقتی میتواند اتفاق بیفتد که افراد به عنوان همکار به یکدیگر احترام قائل شوند: همکار درنظرگرفتن همدیگر، برای ایجاد لحن صحبت مثبت وبرای کاهش آسیب پذیری ناشی از گفتمان حیاتی است. همکار حساب کردن همدیگر، ریسک متقابل را کاهش داده و جوی مطمئن در مواجهه با ریسک ایجاد میکند.
۳-۴- اندیشیدن همگام با زمان از دیگر ویژگیهایی که یک رهبر دارای تفکر استراتژیک از آن برخوردار میباشد اندیشیدن مطابق با تغییر و تحولات زمان و همگام با شرایط و مقتضیات زمان خود میباشد. رهبری با این ویژگیها باید بتواند بین زمان گذشته، زمان حال و زمان آینده ارتباط پویایی برقرار نماید و در تحلیلی استراتژیک هدفگذاری صحیح نموده و استراتژیهای مناسب را اتخاذ نماید. ۳-۵- فرصتشناسی هوشیارانه این عنصر عبارتست از پذیرش و توجه به تجربیات و ایدههای نوین که مبتنی بر تغییر و تحولات محیطی امکان بکارگیری استراتژیهای جایگزین را برای رهبر مهیا میسازد. رهبری که از این قابلیت برخوردار میباشد به ایدهها و نظرات مجموعه تحت رهبری مدیریتش اهمیت داده و در تدوین استراتژیهای مناسب جهت تقابل با شرایط محیطی از مشارکت و حضور نیروهای مجموعه خود بهره میبرد. در چنین مجموعهای تعامل نزدیک و سازندهای بین سطوح مختلف سازمانی وجود دارد.
۴- بررسی ابعاد تفکر استراتژیک در اندیشه امام صدر پس از تبیین ابعاد گوناگون تفکر استراتژیک بعنوان یکی از اساسیترین ویژگیها و ابعاد وجودی یک رهبر و مدیر ارشد موفق، اکنون به بررسی و شناخت این ابعاد در شخصیت وجودی امام موسی صدر میپردازیم:
۴-۱- امام صدر و نگرش سیستمی امام صدر بنا بر رسالتی که بر عهده گرفته و آن را با همه وجود خود درک و باور کرده است در لبنان حضور مییابد. در اندیشه راستین او نجات شیعیان مستضعف لبنان، بازیابی و تثبیت جایگاه و نقش آنان در جامعه لبنان و رفع رنج و محنت و حرمان آنان نقش بسته است. امام صدر با مطالعه و بررسی دقیق اوضاع لبنان در مییابد که ریشه اصلی مصائب و دردهای شیعیان لبنان در فقر و اضمحلال فرهنگی و اقتصادی آنان نهفته است. رویکرد امام صدر برای حل این مشکلات رویکردی جامع نگرانه و سیستماتیک است. او شکل گیری و تداوم درد و رنج شیعیان لبنان را برآمده از مجموعهای از عوامل بنیادی و زیربنایی میبیند که در تعاملی هم افزا پیکری بیمار را برای جامعه آنان پدید آوردهاند.
بر این اساس او اصلاح، بازسازی و ساماندهی پایهها و بسترهای مولد تحول در چنین جامعهای را نشانه میرود. امام صدر در ابتدا اصلاح و بازسازی شرایط ناگوار و اسف بار فرهنگی را در جامعه شیعیان لبنان موردنظر قرار میدهد. در این راستا ایشان به تاسیس مراکز و مؤسسات فرهنگی همت میگمارد. امام صدر در این فاز از اصلاح، بازیابی فرهنگی را در جامعه شیعیان لبنان در دستور کارش قرار میدهد. دیدگاه و نحوه پیشبرد اصلاحات و چگونگی برنامه ریزی ایشان مبتنی بر نگرش سیستمی آن بزرگوار میباشد و این اصل در اقدامات ایشان در راستای تاسیس مراکز گوناگونی که اهداف گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی را دنبال مینمایند مشهود میباشد.
به عبارت دیگر ایشان معتقد است که اصلاح و تکامل جامعه غفلت زده شیعیان لبنان بدون اصلاح و توسعه همه جانبه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و تکنولوژیک میسر نمیباشد. امام صدر به تاثیرات استراتژیک این حوزههای اساسی بر یکدیگر بخوبی آگاه بود. ایشان در راستای اندیشه توسعه هماهنگ، زیربنایی و سیستمیک در شهر صور اقدام به تاسیس مدرسه صنعتی جبل عامل مینماید که در آن اهداف فرهنگی، اقتصادی، آموزش صنعتی و آموزش مذهبی را دنبال مینمود. امام صدر جمعیت برﱢ و احسان را ساماندهی و توسعه میدهد و در آن اهداف اقتصادی و فرهنگی را دنبال مینماید. ایشان با تاسیس خانه دختران، آموزشگاه پرستاری، مرکز پزشکی، مؤسسه قالی بافی، اصلاح و تکامل ریشههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی شیعیان لبنان را دنبال مینماید.
از سوی دیگر مهمترین مرکزی که امام صدر اقدام به تاسیس آن مینمایند مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان میباشد که عمدتاً در راستای اهداف سیاسی ایجاد میگردد. امام صدر در چارچوب تفکر سیستماتیک خود و با هوشیاری و دوراندیشی خود، سازمان حرکت المحرومین و سازمان نظامی امل را نیز جهت تکمیل و حمایت از اصلاح جامع نگرانه خود بنیان مینهد. همچنین ایشان حوزه علمیه معهدالدراسات الاسلامیه را نیز تاسیس مینماید که اهداف آموزشی و تا حدودی سیاسی را در آن دنبال مینماید. بنابر آنچه تشریح گردید او میتوان به قوه تفکر و اندیشه سیستماتیک آن عزیز بزرگوار پی برد.
۴-۲- امام صدر و آرمان محوری امام صدر برای آرمانی مقدس مجاهدت و تلاش میکند و این آرمان محوری را با درایت و شایستگی در میان دوستداران و پیروانش تسری میدهد. او تلاش میکند تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوایف و نه مقدم بر آنان در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. او در آرمانی والاتر زدودن غبار عقب ماندگی و غفلت از چهره مسلمانان و بازآفرینی جایگاه اسلام و مسلمانان در عرصه مناسبات بین المللی و شکل گیری حکومت و نظام اسلامی پیشگام مبتنی بر عدالت، آزادی و پیشرفت را دنبال مینماید. امام صدر مرد عمل است و خود در هرآنچه میگوید پیشگام است. با مردم مستضعف و برای رهایی و نجات آنان زندگی مینماید.
چنان صادقانه، عاشقانه و پیامبرگونه رفتار مینماید که مردم کلام او را و آرمان او را با همه وجودشان باور مینمایند. سلاح او برای این موفقیت بزرگ، روح بلند و ملکوتی او و تقدس آرمانی است که او قبل از هرکسی به بهترین صورت باور دارد. او تحولاتی را در عرصههای گوناگون برای شیعیان لبنان رقم میزند که قبل از آن کسی را یارای تصور آن هم نبود و این به برکت شخصیت کاریزماتیک آن بزرگوار و نهادینه شدن آرمان مقدس او در روح و قلب یارانش همچون شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران بود. امام صدر از محبوبیت بینظیری در سراسر لبنان برخوردار بود و با ذره ذره وجودش آرمان مقدسش را به پیش میبرد و باید گفت که او به شایستگی آرمان محوری را در سیره خود
۴-۳- امام صدر و گفتمان استراتژیک از جمله جنبههای بارز و منحصر به فرد شخصیت امام صدر تعامل پویا و نزدیک ایشان با علما و اندیشمندان سایر مذاهب و ادیان میباشد. ایشان به شایستگی دستیابی به اهداف مشترک و حل تعارضات و نزدیکی و مصاحبت و دوستی مذاهب و ادیان را در قالب گفتمان استراتژیک به نمایش میگذارد. ایشان در شرایط پرآشوب و فتنه لبنان تقریب مذاهب و ادیان را موردنظر قرار میدهد. او با انجام ملاقاتها و گفتگوها با رهبران ادیان و فرق و سران احزاب در جهت حل اختلافات و ایجاد جبههای واحد تلاش مینماید. امام صدر در این گفتگوها خطراتی که همه ادیان الهی را در آینده تهدید مینماید مورد تاکید قرار میدهد. ایشان تلاش میکند که در این گفتگوها و ملاقاتها اوضاع خاورمیانه را تبیین و تفهیم نماید.
او میکوشد حقانیت و مظلومیت مردم فلسطین را تشریح نماید و از سوی دیگر برای زدودن تهمتهای ناروایی که به اسلام نسبت داده میشده همت میگمارد. ایشان بدین منظور ملاقاتهای گوناگونی را با اعاظم کلیسا و رهبران سیاسی اروپا انجام میدهد. همچنین در کنفرانسها، سمینارها و سخنرانیهای گوناگون به ارائه دیدگاهها و نقطه نظرات خود میپردازد. بر این اساس او به شایستگی گفتمان استراتژیک سازنده را در عرصه سیاسی و اجتماعی لبنان به نمایش میگذارد.
۴-۴- امام صدر و اندیشیدن همگام با زمان امام صدر یک اندیشمند و عالم دینی تمام عیار است. ایشان از نسل خاندانی بزرگوار است و در خانوادهای پرورش و رشد مییابد که در تحلیل و ادراک مسائل و اقتضائات گوناگون از توانمندی بسیار بالایی برخوردار بودهاند. ایشان در زمان تحصیل و حضور خود در حوزه علمیه قم به منظور انجام اصلاحات اساسی در حوزه، موضع گیری و فعالیت مینماید که با بیتوجهی و کارشکنی برخی روبرو میشود. نگرش و بیان دیدگاههای امام صدر نسبت به روشنفکران هم عصر خود از توجه خاص او به اقتضائات زمان و روشنفکری دینی حکایت دارد. حمایت شجاعانه، منطقی و بیدریغ او از اندیشمند بزرگوار دکتر علی شریعتی که مورد انواع تهاجمات و تهمتها قرار داشت و دیدگاه منصفانه او درباره مستشرقینی چون هانری کربن بیانگر اعتقاد قلبی ایشان به نواندیشی دینی و بکارگیری اقتضائات زمان در احکام و قوانین اسلامی است. جای جای سیره زندگانی امام صدر نشانههای بسیاری از زمانشناس، متفکر، خلاق و مبتکری دارد که در شرایط گوناگون بر مبنای سنت، اصول، احکام و قواعد دینی، بنابر مقتضیات زمان رفتار مینماید.
بکارگیری شیوههای نوین و مبتکرانه برای جلب توجه جوانان و زنان شیعه جنوب لبنان به ارزشهای اسلامی، دیدگاه او در ارتباط با آزادی و کرامت انسانی، دیدگاه او در رابطه با آزادی مطبوعات، ارائه روایتی زیبا و جذاب از اسلام و تفهیم و تبیین توانمندی آن در عرصههای گوناگون زندگی اجتماعی، نگرش او در رابطه با بهره گیری از پیشرفتها و تجارب غرب در عین پرهیز از استعمار فکری، دیدگاه او در رابطه با انتخابات، نقطه نظرات و دیدگاه او درباره برخی موارد خاص مانند بهرهمندی از موسیقی مناسب و یادگیری آن، برخورد شایسته او با پیروان ادیان دیگر و یا نحوه برخورد با خانمهای بیحجاب و پذیریفتن آنها به حضور و صدها و هزاران مورد دیگر اندیشیدن همگام با زمان امام موسی صدر را اثبات ما مینماید.
۴-۵- امام صدر و فرصتشناسی هوشمندانه امام صدر را باید پرچمدار نواندیشی دینی و گفتگوی ادیان خواند. امام صدر با قدرت والای تفکر و اندیشهاش شرایط لبنان را بخوبی تحلیل و درک مینماید. باور قلبی او به به ضرورت احترام به سایر ادیان و شخصیت منحصر به فرد او بسترساز تعامل پویا و سازنده گروههای گوناگون مذهبی و سیاسی در لبنان میشود. او در یک شرایط بحران زده و پرفتنه مشارکت همه گروهها و احزاب سیاسی و مذهبی و حضور همگی آنان در دستیابی به وحدت و رشد و توسعه در لبنان را درک میکند و تلاش میکند تا از تمامی فرصتها و امکانات موجود در راستای دستیابی به عزت شیعه و لبنان بهره جوید. او به کرامت و آزادی انسان عمیقاً اعتقاد دارد.
امام صدر هوشمندانه مسیر همسویی و وحدت را در جامعه از هم گسیخته لبنان میپیماید و بر نقاط مشترک باورهای ادیان تاکید میکند. او به ضرورت تجدید نظر در معرفی دین و تبلیغات مذهبی معتقد است و از این طریق نه تنها در جامعه شیعیان بلکه در بین مسیحیان و اهل سنت نیز منشا تحول میگردد. از ویژگیهای بارز آن بزرگوار بردباری و سعه صدر ایشان بخصوص در برابر مخالفانش میباشد که در برجستگی شخصیت ایشان بسیار اثرگذار بوده است و او را چون مصلحی بیبدیل شناسانده است. ویژگیهای اخلاقی پیامبرگونه و هوشمندانه و اصلاح گرانه او چنان جاذبه و شیفتگی ایجاد میکرد که رفتار و گفتار مخالفانش حتی باعث محبوبیت بیشتر او میشد.
برخورد پرمهر و محبت امام صدر با علامه شیخ محمد جواد مغنیه از علمای برجسته لبنان و یا برخورد ایشان با شیخ حسین خطیب رئیس اسبق محاکم شرع جعفری لبنان که این دو در جهت تخریب شخصیت امام صدر تلاش میکردند و یا برخورد بزرگوارانه ایشان با سلیمان فرنجیه رئیس جمهور اسبق لبنان که برای انتخاب نشدن امام صدر به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان تلاش میکرد از نمونههای منش و سلوک مصلحانه امام صدر است که فرصت درخشش بیشتر آن بزرگوار را در عرصه سیاسی و اجتماعی لبنان فراهم ساخت.
۵- نتیجه گیری و کلام پایانی در این مقاله تلاش گردید تا از رویکردی علمی شخصیت امام موسی صدر مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بر این اساس تفکر استراتژیک بعنوان موضوعی نوین و اثرگذار در مباحث رهبری و مدیریت استراتژیک مورد بررسی قرار گرفت. پس از آن پنج محور اساسی تفکر استراتژیک در اندیشه و سلوک امام صدر شناسایی و تبیین گردید که عبارتند از نگرش سیستمی، آرمان محوری و هدف محوری، فرصتشناسی هوشیارانه، اندیشیدن همگام با زمان و گفتمان استراتژیک. نتایج بدست آمده نشان میدهد که آن بزرگوار ابعاد شخصیتی را که در حال حاضر در محافل علمی و آکادمیک مورد بحث و تاکید میباشد، در زمان خود با شایستگی دارا بوده است و از این روی با صلابت در مسیر موفقیت حرکت میکرده است.