چند خاطره از ارتباط شهید بهشتی و امام موسی صدر به مناسبت سالگرد هفت تیر
به گزارش روابط عمومی مؤسسهٔ امام موسی صدر، امام صدر در دوران حضور در ایران، دوستی بسیار نزدیکی با شهید آیت الله دکتر سید محمد بهشتی داشت و چنان که استاد سید هادی خسروشاهی در کتاب «یادنامهٔ امام موسی صدر» میگوید، این دوستی تا آنجا بود که «شهید بهشتی از آلمان برای دیدار ایشان به لبنان سفر میکرد و امام موسی صدر هم از لبنان به همین منظور به آلمان میرفت.»
آنچه در ادامه می خوانید چند خاطره درباره شهید بهشتی و امام موسی صدر است که به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمد بهشتی گلچین شده است.
جلسات امام صدر با دکتر بهشتی در آلمان
روایت مرحوم دکتر صادق طباطباییبعضی از سفرهای داییام به آلمان، برای ملاقات با مرحوم دکتر بهشتی و گفتوگو دربارۀ آخرین تحولات و گامها و اقدامهای بعدی بود. گاه نیز من مأمور میشدم که نامههای آن دو را برای امام خمینی (ره) به نجف ببرم.
من در بعضی از جلساتِ ارزیابیهای کلی شرکت میکردم، اما جلساتی که تصمیم در آنها اتخاذ میشد، پشت درهای بسته تشکیل میگردید. جلساتِ مربوط به ارزیابی، منظم و جالب بودند.
من در یکی از آن جلسات شرکت داشتم. در آن جلسه، داییام تا پاسی از شب صحبت کرد. شب بعد، مرحوم دکتر بهشتی تا دیروقت به صحبت پرداخت و در سومین شب، آن دو به من کارهایی سپردند که در خارج هامبورگ انجام دهم و در حقیقت به شکل محترمانهای مرا دنبال نخود سیاه فرستادند.
{۱}تشییع جنازهٔ پدر امام موسی صدر و حضور شهید بهشتی در کنار او
روایت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین علی حجتی کرمانیدر روز وفات آیتاللهالعظمی سید صدرالدین صدر در قم بودم و در مراسم تشییع جنازۀ ایشان شرکت کردم و در آنجا با امام صدر آشنا شدم. در آن مراسم رابطۀ استواری را که میان شهید بهشتی و ایشان بود مشاهده کردم. در خلال تشییع و دفن جنازه و حتی بازگشت به منزل، شهید بهشتی دست امام موسی صدر را گرفته بود. در اثنای تشییع جنازه عمامۀ امام صدر بر زمین میافتاد و شهید بهشتی فوراً خم میشد تا عمامه را از روی زمین بردارد.
وقتی این رابطۀ گرم و دوستانه میان آن دو را مشاهده کردم، دربارۀ آنان سؤال کردم و فهمیدم که این دو همدرس و هممباحثه و از شاگردان برجستۀ سید داماد هستند.
{۲}نامه ای که امام موسی صدر برای شهید بهشتی نوشت
روایت دکتر سید محمدرضا بهشتیدر سال ۱۳۶۳ -یعنی سه سال پس از شهادت مرحوم شهید آیتالله بهشتی- روزی یکی از دوستان ایرانی مشترک ایشان و امام موسی صدر به تهران آمده بودند. در دیداری که با ایشان داشتیم، نامهای از امام موسی صدر خطاب به مرحوم شهید بهشتی را به بنده دادند که سرنوشت عجیبی داشت؛ چون وقتی به دست ما رسید که نه فرستندهٔ آن دیگر در اختیار بود؛ و نه گیرندهاش در قید حیات. در این نامه آقای صدر مرحوم بهشتی را «دوست عزیز» و «عقل منفصل» خطاب کرده بود؛ و درد دلهایی از اوضاع لبنان داشت.
متن کامل این نامه از این قرار است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
برادر عزیز و عقل منفصل و مکمل وجود و دور نزدیک و دوست ارجمند،
حضرت بهشتی (دام عزه)؛
مدتی است که گفت و شنود با تو رو نداد. به علاوه صدها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل، در پیش داشتیم. سعی کردم یکی دو بار گزارش کوتاه و بلندی تقدیم کنم.
با پارهای از دوستان هم اینجا صحبت شد؛ و حال ابعاد توطئه روشن و روشنتر میگردد؛ و عواطف سیاستهای جهانی، منطقه را برای تحولات عظیم آینده آماده میکند. با وضوح بیشتر صدق نظریات ما، رؤیتهای ما، نصیحتهای ما، صدق فداکاریهای ما، خطرناکتر بودن روش کمونیستها، جنبلاطها و همکاران عربهای لیبی و عراق که مقاومت را در معرض خطرهای جهانی قرار دادند، ثابت میگردد. مقاومت در چند دههی اخیر وضع داخلی خود را تا حدودی تصفیه کرده است. فتح، محور ابوصالح، ابوموسی و حتی ابوایاد را کنار زده است.
از طرف دیگر، روابط بهتر و همکاری بیشتری، تا حد اعلام مشترک و همکاری همهجانبه در جنوب لبنان با جوانان ما میکنند. هر چند زخمهای گذشته فوقالعاده عمیق بود، ولی سعی میکنند -به خصوص ابوعمار [یاسر عرفات] و ابوجهاد- با ملاطفت و تدابیر دیگری جبران کنند.
امیدوارم باز هم بتوانیم دل شکسته و مرغ پریدهی مردم جنوب را – که ثمرهی ده سال فداکاری و صبر و سکوت را که به برکت حقهبازان چپ و خودخواهان جنبلاط صفت، دست از مقاومت کشیدند – از نو رام کرده و آرام نمائیم و باز هم به حمایت از مقاومت موفق شویم.
خوب راستی برادر کتابها، بحثها و نوشتهها، تجربهها و عقائد قرآن چه شد؟ برایم بفرست.
به خانم هم سلام برسان.
1977/1/۱۱
موسی صدر»
{۳}پینوشتها:
{۱} کتاب گذارها و خاطرهها، ص ۶۳ ـ ۶۴
{۲} کتاب گذارها و خاطره ها، صفحه ۹۳
{۳} کتاب یادنامهٔ امام موسی صدر