دولت لیبی رسماً اعلام داشت که او همان روز آن کشور را به قصد ایتالیا
ترک گفت، اما برخی از نزدیکان امام موسی با توجه به روابط سرد قبلی میان وی
و رهبر لیبی و نیز قرائن و شواهد قابل توجه دیگر، بر این باورند که وی از
لیبی خارج نشده و در همان کشور توسط مأموران امنیتی به صورت مرموزی
ناپدید شده است.
امام موسی صدر عالم، متفکر، سیاستمدار و رهبر شیعیان لبنان در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی است. پدر وی سیدصدرالدین صدر، از علمای برجسته و مبارز قم به شمار میرفت و خاندان صدر نیز از خاندانهای علمی معروف عراق و لبنان در دو قرن اخیر است. پدر مادر او، عالم مبارز، حاج آقا حسین طباطبایی قمی بود که به دلیل اعتراض به سیاستهای ضد اسلامی رضاشاه به عتبات عالیات تبعید شد.
سیدموسی در ۱۴ اسفند ۱۳۰۷ در شهر قم به دنیا آمد. دروس ابتدایی و متوسطه را در آن شهر گذراند و همزمان تحصیلات حوزوی را نیز از ۱۳۲۰ در همان شهر آموخت. استادان دوره سطح او بزرگانی چون سیدرضا صدر (برادر بزرگش)، محقق داماد و علوی اصفهانی و استادان خارج فقه و اصول وی، حضرات آیات: سیداحمد خوانساری، حجت، محقق داماد، امام خمینی و پدرش بودند. علاوه بر آن فلسفه را نیز نزد علامه طباطبایی و برادرش فراگرفت و خود به تدریس مقدمات و سطح پرداخت. خوش فهمی، گیرایی فراوان و نبوغ علمی او از همان زمان زبانزد گردید.
سیدموسی در جنب تحصیل حوزوی و پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ درجه لیسانس اقتصاد گردید و در همان سالها علاوه بر زبان عربی، زبانهای انگلیسی و فرانسه را نیز فراگرفت.
پس از درگذشت پدرش در دی ماه ۱۳۳۲، وی برای ادامه و تکمیل تحصیلات دینی خود، عازم نجف اشرف گردید و از محضر استادان بزرگی چون حضرات آیات: حکیم، خویی، شیخ مرتضی آل یاسین، سیدعبدالهادی شیرازی، شیخ حسین حلی، شیخ صدرا بادکوبهای و سیدمحمود شاهرودی استفاده کرد.
دو سال پس از اقامتش در نجف اشرف به قصد دیدار با بستگان خود در لبنان، عازم آن کشور شد و در شهر صور با عالم بزرگ و معروف و مجاهد شیعه لبنان، سیدعبدالحسین شرف الدین، دیدار و گفتوگو نمود. در حدود ۱۳۳۵، آیت الله بروجردی، مرجع تقلید شیعیان، طی نامهای به وی پیشنهاد کرد تا به عنوان نماینده تام الاختیار ایشان، جهت رسیدگی به امور مسلمانان ایتالیا به آن کشور برود که او بنا به دلایلی، آن پیشنهاد را نپذیرفت. اما سال بعد که شرف الدین در لبنان درگذشت، پسرانش از سید موسی دعوت کردند تا بنا بر سفارش پدرشان، به لبنان رفته و رهبری شیعیان آنجا را برعهده گیرد. در ۱۳۳۷ وی به همراه جمعی از فضلای جوان حوزه علمیه قم و با حمایت آیت الله بروجردی، نخستین مجله حوزوی را به نام درسهایی از مکتب اسلام، انتشار دادند که وی از نخستین شمارة آن، سلسله مقالاتی را با عنوان «اقتصاد در مکتب اسلام» ـ که موضوعی کاملاً جدید بود مینوشت.
در ۱۳۳۸، سیدموسی صدر به منظور تربیت و پرورش کادر متعهد و متخصصی از جوانان در آینده، دبستان و دبیرستان ملی صدر را در شهر قم تأسیس کرد که از نظر علمی و تربیتی، از بهترین مدارس قم محسوب میشد.
در جنب این فعالیتها، وی با همکاری و همفکری جمعی از فضلای جوان حوزه علمیه قم، از جمله آیت الله بهشتی، طرحی مقدماتی را جهت اصلاح امور حوزه تدوین کرد که به دلیل فقدان شرایط مناسب در حوزه، ناکام ماند.
در زمستان ۱۳۳۸ به دلیل دعوتهای مکرر شیعیان لبنان و نیز پیشنهاد آیت الله بروجردی، به آقا سیدموسی صدر، وی برای بازدید یک ماهه از لبنان و بررسی زمینههای فعالیت و اقامت، به آن کشور سفر کرد و پس از مشاهده اوضاع آشفته آنجا و نابسامانیهای مسلمانان، به ویژه شیعیان جنوب لبنان، تصمیم به اقامت و خدمت در آن کشور گرفت. در آن زمان شیعیان اگرچه اکثریت جمعیت لبنان را تشکیل میدادند و بر طبق قانون اساسی آن کشور میبایست به تناسب، بیشترین قدرت سیاسی را در اختیار داشته باشند، اما نه تنها چنین نبود، بلکه محرومترین گروه مذهبی و در واقع، شهروندان درجه سه به شمار میرفتند.
آقا سیدموسی در شهر صور اقامت گزید و در مسجد جامع آن شهر ـ که تا دو سال پیش از آن شرف الدین امامت آن را بر عهده داشت ـ به اقامه جماعت مشغول شد. وی با مشاهده و مطالعه اوضاع شیعیان، دریافت که علت عمده مشکلات شیعیان لبنان، در فقر فرهنگی و اقتصادی آنان است. از همین رو وی از نخستین ماههای ورودش به صور با یک برنامه ریزی منظم، با حضور در دبیرستانها و مراکز فرهنگی و هنری، با جوانان و روشنفکران دربارة مبرمترین مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی گفتوگو میکرد؛ حتی در مراکز فرهنگی ـ مذهبی مسیحیان حاضر میشد و با بزرگان آنجا بحث و تبادل نظر مینمود.
در اواخر دهه چهل شمسی، آقاسید موسی صدر، «مدرسه صنعتی جبل عامل» را جهت آموزش و تربیت نوجوانان و جوانان بیسرپرست و محروم شیعه لبنان تأسیس کرد. این مدرسه شبانه روزی در هفت رشته مهم فنی مانند نجاری، آهنگری، جوشکاری، برق، الکترونیک، ماشینهای کشاورزی و … فعالیت میکرد و دانش آموزان پس از چهار سال، فارغ التحصیل شده و وارد اجتماع و بازار کار میشدند.
ریاست این مدرسه را به مدت هشت سال شهید دکتر مصطفی چمران که خود فارغ التحصیل فنی از دانشگاههای امریکا بود، برعهده داشت. این مدرسه از سطح علمی و فنی بسیار بالایی برخوردار بود و دانش آموزان، علاوه بر فراگیری فنون مذکور در کلاسهای عقیدتی و بینش دینی شرکت میکردند و با فنون جنگ چریکی هم عملاً آشنا میشدند. فعالیتهای این مدرسه موجب ترس و وحشت فراوان دشمنان گردید و از همین رو بارها، مورد حمله نظامی اسرائیل و احزاب دست راستی و دست چپی لبنان و مزدوران عراق قرارگرفت.
آیت الله صدر، در نخستین سالهای اقامت خود، «جمعیت بر و احسان» را تأسیس کرد. اعضای این جمعیت خیریه، خود مردم بودند که با کمکهای مالی داوطلبانه که هر ماه پرداخت میکردند، بودجة صندوق را تأمین مینمودند. با همین بودجه، دهها نفر از فقرا و مستمندان شیعه، سنی و مسیحی از کوچهها و خیابانها جمع آوری و به کارهای آبرومندانه مشغول شدند. همچنین تعداد قابل توجهی از مسلمانان و مسیحیان لبنان، به ویژه زنان به طور رایگان و داوطلبانه به مداوا و خدمت در این موسسه خیریه پرداختند.
مؤسسه دیگر، «بیت الفتاه» (خانه دختران) بود که در آنجا به دختران بیسرپرست و مستمند، خیاطی و هنرهای دستی آموزش میدادند. «آموزشگاه پرستاری» نیز ویژه دخترانی بود که پس از اخذ دیپلم، زیر نظر استادان باتجربه آموزش پرستاری میدیدند و پس از فراغت از تحصیل، به مراکز بهداشتی، درمانی و بیمارستانی اعزام میشدند. موسسه بهداشتی و درمانی «مدینه الطب» نیز به بسیاری از روستاهای محروم جنوب لبنان خدمات درمانی و بهداشتی ارائه میداد. در «مؤسسه قالیبافی» بیش از سیصد دختر شیعه از جبل عامل مشغول فراگیری قالیبافی بودند که با فروش قالیها و سود حاصله از آن، اوضاع محرومان و بیسرپرستان لبنان بهبود مییافت. «معهد الدراسات الاسلامیه» (مرکز بررسیهای اسلامی) نیز موسسهای فرهنگی بود که به تربیت طلاب علوم دینی از لبنان، کشورهای افریقایی، اندونزی، چین، تایلند، و ژاپن میپرداخت و طلاب فاضلی از این حوزه، فارغ التحصیل شدند.
پس از چند سال فعالیت مستمر فرهنگی و اجتماعی، آیت الله صدر، در صدد برآمد مرکزی را ـ همانند مراکز سایر طوایف قومی و مذهبی لبنان ـ برای شیعیان به وجود آورد تا از حقوق طبیعی و اجتماعی آنها حراست نماید. بدین منظور به پیشنهاد وی، نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، طرحی قانونی در روز ۶ صفر ۱۳۸۷ / ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ تقدیم کردند که بر اساس آن، شیعیان اجازه یافتند تشکیلاتی به نام «المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی» (مجلس اعلای اسلامی شیعه) تأسیس نمایند که پس از گذراندن مراحل قانونی، این مجلس در تابستان ۱۳۸۹ ق/ ۱۳۴۸ به طور رسمی و قانونی شروع به فعالیت کرد و در ۶ ربیع الاول آن سال/ ۱۰ تیر ۱۳۴۸ وی به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعیان انتخاب گردید.
از ۱۳۴۹ / ۱۹۷۰ که حملات چریکی رزمندگان فلسطینی، از لبنان به درون مرزهای اسرائیل آغاز شد، مناطق جنوبی لبنان که صحنه اصلی این عملیات بود، مورد هجوم وسیع هوایی، زمینی و دریایی اسرائیل قرار گرفت و ویرانیها و تلفات زیادی را به بار آورد؛ اما دولت لبنان نه برای متوقف ساختن این تجاوزات اقدامی کرد و نه هیچگاه برای جبران ویرانیها، قدمی برداشت. پس از ان که اعتراضات آیت الله صدر به دولت لبنان سودی نبخشید، او برای وادار ساختن دولت به جبران خسارات، در ربیع الاول ۱۳۹۰ ق/ خرداد ۱۳۴۹ دستور اعتصاب عمومی صادر کرد و به دنبال آن، اعتصاب سراسر کشور را فراگرفت و دولت ناگزیر به ایجاد مرکزی خاص و تخصیص بودجه، دست به یک سلسله اقدامات عمرانی در جنوب لبنان زد و حقوقی برای خانوادههای شهدا تعیین کرد.
به دنبال این پیروزی، وی در ۱۳۹۲ ق / ۱۳۵۱ درخواست بیست گانهای به دولت تقدیم نمود که از جمله آنها مسلح کردن جوانان شیعه جنوب لبنان جهت مقابله با متجاوزان اسرائیلی بود. اما دولت به این درخواست پاسخی نداد. از اینرو برای جلب افکار عمومی در روز ۲۲ صفر ۱۳۹۴ ق/ ۲۶ اسفند ۱۳۵۲ به دعوت او دهها هزار نفر از شیعیان به صورت مسلحانه در بعلبک تظاهرات کردندو آیت الله صدر ـ که در این زمان به دلیل نقش بیبدیلش در رهبری شیعیان لبنان، لقب «امام» گرفته بود ـ سخنرانی شورانگیزی ایراد کرد و به دولت نسبت به قبول درخواستهای مشروع خود هشدار داد. چند روز بعد برای خنثی کردن تبلیغات مخالفان، دستور راهپیمایی گستردهای را در شهر صور صادر نمود که با وجود کارشکنیهای ارتش لبنان، یکصد و پنجاه هزار نفر در آن شرکت کردند. متعاقب آن، قرار شد تا رسیدن به پیروزی نهایی، تظاهرات بزرگ دیگری در دیگر شهرها برگزار شود که به دلیل حوادث سیاسی مهمی که رویاروی کشور قرار داشت، موقتاً به تعویق افتاد.
امام موسی صدر برای حفظ و حراست و سازماندهی فرهنگی، عقیدتی و سیاسی محرومان مسلمان لبنان، سازمان «حرکه المحرومین» را ایجاد کرد که با استقبال عموم اهالی جنوب واقع شد و در دیگر شهرها نیز مشتاقان زیادی داشت. در ۲۶ جمادی الثانی ۱۳۹۵ ق/ ۱۵ تیر ۱۳۵۴ وی طی یک سخنرانی، خبر ایجاد سازمانی نظامی (امل) و متشکل از نیروهای مردمی جهت حفاظت از سرزمین لبنان را اعلام داشت. این سازمان که شاخه نظامی حرکه المحرومین بود، زیر نظر دکتر مصطفی چمران اداره میشد و علاوه بر آموزشهای چریکی به جوانان لبنانی، صدها نفر از جوانان سایر کشورهای اسلامی، از جمله ایران نیز در اردوگاههای نظامی آن، دورههای آموزشی میگذراندند.
امام موسی در جریان جنگ داخلی لبنان، حمایت خود را از مبارزان فلسطینی اعلام داشت و به دولت و ارتش لبنان نسبت به سرکوب و کشتار فلسطینیها هشدار داد. سرانجام با وساطت او، آتش بس میان دولت لبنان و احزاب دست راستی با فلسطینیهای ساکن لبنان برقرار شد. او چند بار دیگر و با گفتوگوهای طولانی با رهبران و احزاب مسیحی و فلسطینی و حتی تهدید احزاب دست راستی و دست چپی لبنان، از جنگ و کشتار میان طرفهای درگیر جلوگیری کرد. با وجود تلاشهای فراوان امام موسی، در آشتی دادن میان گروههای معارض، به تحریک رئیس جمهور وقت، مناطق شیعه نشین بیروت مورد هجوم واقع شد. امام موسی برای رفع این فتنه و خودداری از جنگ گسترده مذهبی، با انتشار بیانیه مشترکی با دو تن از علمای اهل سنت، مردم کشور را تا سقوط دولت نظامی به اعتصاب عمومی دعوت کرد که به دنبال این تصمیم قاطع و شجاعانه، پس از چهار روز، دولت سرنگون شد، اما به تحریک احزاب چپ و راست، پس از مدتی جنگ خانگی با انگیزههای مذهبی مجدداً در شهرهای لبنان شروع شد.
امام موسی که آشکارا میدانست انگیزهها و تعصبات مذهبی، بهانهای بیش برای ایجاد این خونریزیها نیست و احزاب دست نشانده، عاملان اصلی این کینهها و خشونتها هستند، برای جلب توجه عموم مردم در ۱۷ جمادی الثانی ۱۳۹۵ ق/ ۶ تیر ۱۳۵۴ دست به اعتصاب غذای نامحدودی در مسجد عاملیه بیروت زد و خواستهای خود را در پنج بند اعلام داشت. مهمترین خواستهای وی. پایان یافتن درگیری میان همه نیروها، تشکیل دولت جدید (حکومت صغیر) بدون شرکت احزاب چپ و راست و ایجاد کمیته تحقیق جهت جبران خسارات وارده بر مردم بود. این اقدام با استقبال بسیاری از مسلمانان و حتی مسیحیان که از این جنگ ناخواسته خانگی خسته و رنجیده بودند، مواجه شد.
به دنبال آن، گروه زیادی از شخصیتهای بزرگ مسیحی، دولتمردان، سیاستمداران، علمای برجسته اهل سنت و رهبران فلسطینی و نیز وزیر امور خارجه سوریه به عنوان اعلام همبستگی با امام موسی، روانه مسجد عاملیه شدند. با وجود کارشکنی احزاب و گروههای مسلح چپ و راست، وی در جمع حاضران به ایراد سخنرانی پرداخت که بسیار موثر واقع شد و نیروهای مردمی یکی پس از دیگری، صفوف خود را از احزاب چپ و راست جدا کرده و به امام موسی پیوستند و دولت نیز تسلیم خواستههای وی شد. و در نتیجه رشید کرامی، داوطلب نخست وزیری که از سوی امام موسی و مسلمانان حمایت میشد، علی رغم میل رئیس جمهور، در چهارمین روز اعتصاب امام موسی به نخست وزیری رسید و بیروت آرامش خود را دوباره بازیافت. اما تحریک دشمنان کماکان ادامه داشت و پس از چندی، درگیری مجدداً آغازشد که بیشتر قربانیان آن شعیان بودند. او ناگزیر. بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و با خواندن آیاتی از قرآن کریم و انجیل و ایراد سخنانی الفت آمیز از امیر مؤمنان (ع) ضرورت همدلی و وحدت میان مسلمانان و مسیحیان را برشمرد و نقش عوامل خارجی را در پشت این توطئهها، یادآور شد. سخنان او تأثیر عمیقی بر مردم نهاد و از فردای آن روز صلح و آرامش برقرار گردید.
امام موسی صدر، حل مسأله فلسطین را مبرمترین مسئله میدانست و آن را نه تنها مسألهای اسلامی، بلکه انسانی تلقی میکرد و میکوشید تا وجدانهای بشری را متوجه خطر صهیونیسم و مظلومیت مردم فلسطین کند. وی از جمله گفت: «تلاش برای آزادی فلسطین، تلاش برای آزادی مقدسات اسلامی و مسیحی و تلاش برای آزادی انسان است. همچنین تلاشی است برای جلوگیری از آلوده شدن نام خداوند روی زمین؛ زیرا صهیونیسم با رفتارهای خود، نام خداوند را آلوده میسازد». و به دنبال آن با صدور فتوایی، هرگونه معامله با اسرائیل را تحریم کرد.
با وجود اشتغال فراوان امام موسی به امور شیعیان لبنان، وی در طول بیست سال اقامت خود در لبنان، سفرهای متعددی به شهرهای مختلف لبنان کرد و با اغلب رهبران مذهبی و سیاسی و قومی کشور دیدار و گفتوگوهای سازنده و مؤثر نمود. همچنین به بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی سفر کرد و مصاحبههای متعددی با رسانههای گروهی این کشورها نمود و در آنها بر همزیستی مسالمت آمیز میان همه فِرَق مذهبی لبنان، کسب حقوق پایمال شده فلسطینیها و تلاش و کوشش آحاد مردم لبنان در عمران و رفاه و پیشرفت کشور تأکید کرد.
احاطه او بر مبانی عقیدتی ادیان و مذاهب گوناگون و تلاش و کوشش صادقانه وی در نزدیکی میان ادیان و پیروان آنها و نیز آگاهی کامل به سیاست و روابط بینالملل و استقلال فکری و سیاسی او، وی را به عنوان یکی از برجستهترین رهبران مسلمان مشهور ساخت و از احترام ویژهای در میان رؤسای کشورهای اسلامی و غیراسلامی و احزاب و گروههای سیاسی و به ویژه مردم لبنان برخوردار نمود و همه بر متانت، تدبیر والا، سلامت نفس و صلح خواهی او برای سربلندی مردم لبنان اذعان داشتند.
با اوج گیری انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی در ۱۳۵۷، وی طی مقالهای در شهریورماه آن سال که در روزنامه لوموند پاریس به چاپ رسید، انقلاب اسلامی را ادامه حرکت انبیا دانست و امام خمینی را یگانه رهبر بزرگ انقلاب به جهانیان معرفی کرد.
امام موسی صدر در ۱۹ رمضان ۱۳۹۸ ق/ ۲ شهریور ۱۳۵۷ به دعوت رسمی دولت لیبی ـ و علی رغم روابط سرد میان وی و رهبر لیبی ـ از الجزایر وارد لیبی شد و پس از یک هفته اقامت در آن کشور در روز ۲۵ همان ماه تصمیم به بازگشت به لبنان را گرفت اما در ساعت ۳۰/۱۴ همان روز، روبروی هتل محل اقامت خود به همراه دو تن از همراهانش ناگهان ناپدید شد و تاکنون هیچگونه اطلاعی از او به دست نیامده است. دولت لیبی رسماً اعلام داشت که او همان روز آن کشور را به قصد ایتالیا ترک گفت، اما برخی از نزدیکان امام موسی با توجه به روابط سرد قبلی میان وی و رهبر لیبی و نیز قرائن و شواهد قابل توجه دیگر، بر این باورند که وی از لیبی خارج نشده و در همان کشور توسط مأموران امنیتی به صورت مرموزی ناپدید شده است.
خبر ناپدید شدن امام موسی صدر، موجی از غم و اندوه در میان عموم مردم لبنان، به ویژه شیعیان جنوب لبنان پدید آورد و اعتصاب سراسری همه جا را فراگرفت و راهپیماییهای بینظیری در شهرهای بعلبک، صور و صیدا برپا شد که در آن صدها هزار نفر شرکت کردند. امام خمینی که در آن زمان در نجف اشرف به سر میبرد، در گرماگرم تحولات سیاسی شتابندة ایران، طی دو تلگراف برای رهبران سوریه و سازمان آزادیبخش فلسطین، از آنان خواست تا اقدامات مؤثری جهت آزادی وی بنمایند. بسیاری از مراجع و علمای بزرگ قم و نجف، تلگرافهای مشابهی برای سران کشورهای لیبی، سوریه و الجزایر ارسال داشتند و نیز اقدامات و پیگیری فراوانی نیز از سوی مقامات مذهبی و دولتی جمهوری اسلامی ایران به عمل آمده که تاکنون ثمری به دنبال نداشته است.
منبع: دایره المعارف علمای مجاهد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی