فاطمه مریدی دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب قم روز پنج شنبه پنجم آذر با موضوع «الگوی الهیات اجتماعی اسلامی در اندیشه و آثار امام موسی صدر و آیت الله محمد بهشتی: امت واحده» با نمره عالی از پایان نامه خود دفاع کرد.
فاطمه مریدی دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب قم روز پنج شنبه پنجم آذر با موضوع «الگوی الهیات اجتماعی اسلامی در اندیشه و آثار امام موسی صدر و آیت الله محمد بهشتی: امت واحده» با نمره عالی از پایان نامه خود دفاع کرد.
سید علیرضا حسینی بهشتی استادیار دانشگاه تربیت مدرس استاد راهنمای این پایان نامه بوده است. به همین مناسبت روابط عمومی موسسه امام موسی صدر با خانم فاطمه مریدی گفتگویی پیرامون دلایل انتخاب این موضوع برای پایان نامه و دلایل انتخاب امام موسی صدر و آیت الله بهشتی برای الگوهای الهیات اجتماعی انجام داده که از نظرتان می گذرد.
چرا امام موسی صدر و آیت الله بهشتی را برای پایان نامه خود انتخاب کردید؟ این دو چه شباهت ها و قرابت هایی با یکدیگر دارند؟
مطالعه کارنامه علمی گروهی از اندیشمندان مسلمان نشان دهنده تلاشی است که در حوزه اندیشه اسلامی صورت دادهاند، با این همه باید توجه داشت که عالمان اندیشمند در تاریخ معاصر دو گروه هستند: کسانی که تنها در عرصههای علمی و نظری تلاش کرده و به مشکلگشایی پرداخته و میپردازند و کسانی که علاوه بر عرصههای نظری، در عرصههای عملی، کاربردی و اجرایی نیز وارد میشوند و نه تنها اندیشههای خود را با محک تجربه میآزمایند، بلکه در عمل نیز چیزهایی میآموزند که هندسه معرفتی آنان را بیش از پیش استوار و قابل اتکا میسازد. جوهره خردگرایی و به دنبال آن دینداری، در میان این گروه بیش از هر چیز دیگری جلوهگری میکند، این خردگرایی و دینداری با ماهیت رهاییبخش خود، نظر و عمل آنان را به سوی آزاداندیشی، استقلالطلبی، و دادگری سوق میدهد که توسعه و پیشرفت را در رابطه با آنان معنیدار و پایدار میسازد.
سید موسی صدر و سید محمد حسینی بهشتی دو تن از برجستهترین افراد این گروه هستند که با هوش سرشار، استعداد و فهم عمیق، سختکوشی و پشتکار؛ مطالعات عمیق و تحصیل دقیق علوم و معارف اسلامی را با آشنایی با دنیای جدید و معارف دیگر و تحصیل دقیق علوم و معارف اسلامی را با آشنایی با دنیای جدید و معارف دیگر مکاتب و مذاهب قرین ساختند. دانش آنان از فنون مختلفه معقول از فلسفه و کلام و عرفان را با فقه و حدیث به خوبی آمیخته به طوری که در میان صاحبنظران در حد کمال بود. تاریخ گذشته را واکاوی کرده و نیاز امروز را نیز خوب میشناختند. مدیرانی لایق و مدبر، سیاستمدارانی هوشمند و باریکبین و عملگرایانی آرمانخواه و در عین حال واقعنگر بودند و این اوصاف از آنان اسلامشناسانی مجتهد، متعقل، زمانشناس، درد آشنا، خلاق، پویا و اصیل ساخته بود. همه این کمالات در کنار اعتدال، متانت، ثبات قدم و شجاعت، صدر و بهشتی را به مردان آرمانی جهان اسلام مبدل ساخت. با این حال، این دو معلمانی آگاه و مربیانی موفق هم بودند که چه در عرصه تعلیم و تربیت طلاب در حوزههای علمیه و چه در مدارس جدید و در کار تربیت نسل جوان و چه در مقام تبلیغ اسلام و تشیع در ایران، لبنان و اروپا توفیقات شایانی یافته و خدمات ماندگار ارزشمندی ارائه نمودند.
اندیشه امام موسی صدر در کجای الهیات اجتماعی قرار می گیرد؟
طرح الهیات اجتماعی افزون بر ایجاد زمینه شناخت بهتر نظریات جامعهشناختی، میتواند برای نظریه پردازی در علوم اجتماعی ـ انسانی با تکیه بر علومی نظیر فقه، اخلاق، تفسیر، عرفان و کلام اسلامی راه جدیدی را بگشاید. هر چند در این امکان جدید بایستی توجه داشت که میان آموزههای مسیحی و آموزهها و علوم اسلامی، تمایزات و تفاوتهای قابل توجهی نهفته است. در بحث از اهمیت و ضرورت گزینش موسی صدر و محمد بهشتی خالی از فایده نخواهد بود که به برخی از دیگر مختصات حیات این دو اندیشمند اشاره کنیم. مطهری، محمدحسین طباطبایی، محمدتقی جعفری، علی شریعتی، محمد بهشتی و موسی صدر از اندک متفکر نظام مند مسلمانی هستند که تا کنون در دوره معاصر داشته ایم. این افراد متفکران سیستمساز هستند؛ یعنی یک منظومه فکری دارند که عناصر و حوزههای مختلف فکری را در برمیگیرد. به عنوان مثال، برخی از آنان هم شأن کلامی دارند، هم شأن فلسفی و هم شأن جامعهشناسی؛ هم در حوزه اقتصاد وارد شدند، هم در حوزه فرهنگ و هم در حوزه تاریخ. دلیل ورود کردن به حوزههای گوناگون هم این است که اصولاً این متفکران، متفکرانی نظاممند هستند، یک نظام فکری دارند و در چارچوب این نظام فکری به حوزههای مختلف علوم ورود میکنند. حضور همزمان اکثر این اندیشمندان در حوزه نظر و عمل و اجرای آنچه که در مباحث علمی به دست آوردهاند، در عرصه اجتماع و سیاست، اهمیتی خاص به آنان میبخشد. بر این اساس هرگز مطالعه آراء این دو اندیشمند، که در جهت واحدی قرار دارد، کم فایده و کم بهره نخواهد بود.
نکته دیگر این است که آثار باقی مانده از این دو نفر، آنان را در سنت فکری اقبال لاهوری و سید جمال اسدآبادی و احیاگران و اصلاحگران قرار داده است. این نکتهای است که نباید در بررسی اندیشههای اجتماعی و نظریات جامعهشناسانه از آن غفلت کرد. در واقع، به زبان جامعهشناسی امروز، باید چنین گفت که صدر و بهشتی از نوع متفکرانی هستند که حوزه پراکسیس(عمل اجتماعی) و حوزه تئوری(نظریه) را از هم جدا نمیانگاشتند و در اصطلاح، مدل تفکر اجتماعی آنان، یک جامعهشناسی مردممدار بوده است؛ یعنی گفتمانی که به دغدغههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … یک جامعه میپردازد. به اعتقاد آنان، یک روشنفکر باید وجدان بیدار جامعه در برابر قدرت باشد و حکومت و حتی برداشتهای موجود از دین و یا سنت را هم باید با عقل سلیم مورد نقد و ارزیابی قرار داد.
در شرایط امروز پرداختن به اندیشه امام موسی صدر و آیت الله بهشتی چه ضرورتی دارد؟
در ضرورت و اهمیت این بحث میتوان گفت که طرح الهیات اجتماعی، آن هم از منظر صدر و بهشتی، میتواند پرتوی جدیدی بر فهم ما از علوم اجتماعی غرب و بالاخص نظریات جامعه شناختی بیفکند. الهیات اجتماعی در حقیقت روایتی دیگر از نظریات اجتماعی است، که به نظر میرسد با حقیقت تاریخی آن ارتباط بیشتری داشته-باشد. یکی از وجوهی که این مسئله را بالاخص در پرداختن به آراء جان میلبانک، که شباهت هایی با آراء صدر و بهشتی دارد، به خوبی نشان میدهد، ریشهیابی و ارائه راهحل برای بسیاری از مسائل مورد ابتلا نظریات جامعهشناختی نظیر رابطه فرد ـ جامعه یا مسائل فلسفه سیاسی با تکیه بر الهیات اجتماعی است. میلبانک با بهرهگیری از موج متأخر پست مدرنیسم میکوشد تا با رد نظریات مدرن جامعهشناختی، از یک سو نشان دهد که پست مدرنیسم، با شکستن بسیاری از آموزههای متصلب مدرن، زمینه تفسیر دینی از عالم و آدم را فراهم آورده و از سوی دیگر راهحلهایی را با تکیه بر آموزههای دینی ارائه دهد.
وجود برخی مشکلات و کاستیهایی در بازشناسی اندیشمندانی چون صدر و بهشتی، دشواری مطالعه و تحقیق در این زمینه را دوچندان می کند. نخست این که انتشار مجموعه آثار این دو اندیشمند هنوز کامل نشده است و در نتیجه، آنچه در اینجا مورد استناد قرار گرفته، به آثار منتشر شده محدود است که طبیعتاً نمیتواند آئینه تمام نمای افکار آنان باشد. در حالی که بیش از سی سال از پایان زندگی صدر و بهشتی می گذرد، همه آراء آنان به طور مدون و منسجم جمع آوری و منتشر نشده است؛ به طوری که برخی از این آراء همچنان به صورت نوارهای صوتی غیرقابل دسترس و کاربرد است. دیگر این که میزان ادبیات درجه دوم درباره هر دو اندیشمند نازل است. به بیان دیگر، مقالات یا کتبی که به تجزیه و تحلیل آثار این دو اندیشمند پرداخته باشد اندک است. بنابراین، فقدان و نبود همه منابع دست اول از آثار و آراء آنان، به طور ویژه در خصوص الهیات اجتماعی، و نیز پرداخته نشدن با آراء آنان در قالب منابع دست دوم از مهمترین این مشکلات است. بر این اساس بذل توجه و اهتمام هرچه بیشتر در این وادی، چه از منظر پژوهش و چه از منظر تنظیم و نشر، انکارناپذراست.
آزادی و کرامت در نگاه امام موسی صدر چگونه است؟
از منظر دین حقیقی انسان در جهان آفرینش امتیاز به خصوصی دارد. او در اسماء و صفات الهی بر صورت خداوند خالق آفریده شده است، بدین لحاظ همچون خداوند خیر محض است. سرشت و ذات انسان پاک و پاکیزه است وفطرتش که رنگ الهی دارد کاملاً تمایل به دین حق و حقیقت دارد. انسان تنها موجودی است که می تواند با استفاده از امکانات و استعدادهای بالقوه و بالفعلی که در اختیار دارد، راه درستی که برایش ترسیم شده است را انتخاب و طی کرده و یا از آن منحرف و گمراه شود. او آفریده شده تا در کسب کمال، آزاد و مختار باشد، نه آنکه راهی را جز تسبیح خداوند نتواند و نشناسد. این موجود با کرامت و با شرافت به مقام شامخ نمایندگی خدا در زمین مفتخر و کلید اسرار آفرینش همگی به دست او سپرده شده و راه کشف حقایق و وسیله دست یافتن به همه چیز به وی تعلیم و ارزانی داده شده است. فرشتگان مقرب درگاه حق در برابر او سجده و خضوع کردهاند و مقرر شده است تا همه نیروهای طبیعی و ماوراء طبیعی هستی مسخر وی شوند.
اساسی ترین راهی که انسان برای رسیدن به مقام خلافت خدا در زمین دارد آن است که نیروها و استعدادهای شگرف خود را بالفعل کرده و با معرفت و بصیرت لازم، به حقیقت جهان هستی و نیروهای گوناگون آن واقف شود و قوانین آن را در راستای سازندگی خود، جامعه و محیط پیرامونش کشف نماید. بدین ترتیب دین مبین اسلام همه قوانین خود را با عنایت به این مفهوم انسان شناختی استوار کرده و روابط فرد را با خود و با جامعه و روابط همگی را با هستی بر همین مبنا نظم بخشیده است.
آخرین بیان خود در این قسمت را، جمله و عبارت بسیار زیبایی از امام موسی صدر در مورد انسان و دین به پایان میرسانیم:
برای انسان گرد هم آمده ایم، که ادیان برای او آمدهاند، ادیانی که یکی بوده اند و هر کدام ظهور دیگری را بشارت می دادهاست و یکدیگر را تصدیق میکرده اند. خداوند، به واسطه این ادیان، مردم را از تاریکیها به سوی نور بیرون کشید و آنان را از اختلافات ویرانگر نجات داد و پیمودن راه صلح و مسالمت را آموخت. اینک به راه درست و انسان رنجیده بازگردیم تا از عذاب الهی نجات یابیم. برای خدمت به انسان مستضعف رو به نابودی گرد هم آییم تا در همه چیز و در مورد خدا یکی شویم و تا ادیان همچنان یکی باشند.