بازگرد ای روزگار امام صدر! بازگرد که روزهای ما را سیاهی پوشانده و کشتهای ما را ملخ۱۷۳;ها خورده۱۷۳; اند و شب ما دهشتناک و آکنده از ترس و کابوس شده است.
به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، عادل عون (ابویاسر) نمایندۀ جنبش امل در تهران، به مناسبت سی و هفتمین سالگرد ربودن امام موسی صدر و دو همراهش، یادداشتی نوشته است، که ترجمۀ متن کامل آن به این شرح است:
تقدیم به پایهگذار عزت و شکوه و تاریخ و سرفرازی
بازگرد ای روزگار امام صدر
بازگرد با روزگار روشنت، با فرش سبزت و با شب درخشانت
بازگرد که روزهای ما را سیاهی پوشانده و کشتهای ما را ملخها خورده اند و شب ما دهشتناک و آکنده از ترس و کابوس شده است. بازگرد همچون خورشید تا کِشته های ما را تغذیه کنی و بیماری را از پا درآوری و به جسم ما گرما ببخشی. بازگرد با روزگار سپیدت و با همۀ آرزوها و دردهایت که در پرتو آنها میتوانیم بر عقب ماندگی و نادانی پیروز شویم و هر غاصب و اشغالگری را شکست دهیم. بازگرد با عمامۀ پیشوای محرومان که دانش و اندیشۀ نهفته در زیر آن، بامدادان و شامگاهان را گشود و فکر فرهیختگان و خرد خردمندان را به حیرت آورد. بازگرد با عبای سید که بر جای جای آن نماز میگزاردیم و در برابر پروردگار جهانیان سجده میکردیم و این، مدیون فکر باز او نسبت به همۀ اندیشهها در جهان و نسبت به همۀ ادیان و گروه های حاضر در عرصۀ لبنان بود.
بازگرد با مهرورزی امام صدر به همۀ دوستان و دشمنانش و به همۀ ادیان و مذاهب. بازگرد با «کلمۀ سواء» و سخن راستینی که آن پیشوای برخوردار از الهام، برای همۀ گروه های جامعۀ لبنان میگفت. بازگرد با شعار «اسرائیل شر مطلق است» شعاری که برخاسته از ایمان او به حقانیت مسئلۀ فلسطین و درک او از مظلومیت فلسطین بود که سرزمینش غصب و حقوقش پایمال و خانه اش ویران و خون بیگناهانش بر خاک مقدس آن ریخته شده است. بازگرد با شعار «ما راضی نیستیم که لبنان لبخند بزند در حالی که جنوب آن در اشغال دشمن است.» او باور داشت که وطن نباید تجزیه شود یا نباید بخشی از آن به سرِ افعی تبدیل شود، تا بخش دیگر را ببلعد.
بازگر دای خاطرات آن روزگار! چه زیبا بودی در آن گذشتۀ پرباری که از چشم و عقل و قلب آن رهبر پیشرو میجوشید. و چقدر ما امروز در این غوغای حوادثی که لبنان و همۀ منطقۀ عربی را درنوردیده است، به آن گذشته نیازمندیم.
دشمن سلطهجو هنوز فلسطین و جولان و بخشی از لبنان را در اشغال خود دارد و آزادی و حرمت بیتالمقدس را مباح میشمرد و به کشتار ملت فلسطین ادامه میدهد و هیچ کس در جهان عرب دم برنمیآورد و حتی برخی از آنان، با این غصبکنندۀ حقوق ملتها روابط سیاسی و امنیتی و نظامی و اقتصادی دارند و میان مردم خود تفرقه میاندازند و نسبت به آتش فرقهگرایی که در سوریه و عراق و یمن و بحرین زبانه میکشد و به آنچه در مصر و لیبی و تونس میگذرد، بیتوجهاند. هیچ صدایی بلند نمیشود تا به این اشغالگری و به فتنۀ تکفیریان و وهابیان، نه بگوید؛ در حالی که این فتنه میکشد و میسوزاند و عبادتگاهها و بناهای کهن تاریخی را ویران میکند و با تعصبورزی و عقبماندگی و نادانی خود، تاریخ را از بین میبرد و در این میان، فکر و نقشه را اسرائیل و آمریکا و سرمایه، با دینار و نفت و گاز تأمین میکنند. اینها انحراف از دین است و اسلام از آنچه اینان میکنند بیزار است.
ای امام صدر! چقدر ما به تو و به مواضع شجاعانۀ تو در برابر هر سلطان ستمگر و دشمن تجاوزکار، برای یاری عدالت و حق و آزادی نیاز داریم.
ای پایه گذار مقاومتی که دشمن را شکست داد و سرزمین را آزاد کرد و کرامت را نجات داد و تنها پرتو نور در شب ناامیدی عربی بود.
تو ای نخستین و بزرگترین مقاوم وای پایهگذار عصر مقاومت! اکنون این شاگردان تو هستند که به دست خود و در روزگار خود پروراندی و در وجود آنان بذر ایمان و حق پاشیدی. اینان شعارهای تو را سرمیدهند و همه، از رهبران و مسئولان و اعضا، دنیا را از تاریخی درخشان، همراه با پیروزیها و نشانههای رهایی، میآکنند.
تو اینگونه بودی ای امام صدر: پیشوا و آموزگار و قانونگذار و پدیدآورندۀ نسلهایی که پس از تو آمدند و از دستاورد تو و از تجربۀ تو بهره گرفتند و توانستند سپاهیان مقاومت را در مسیری سخت و ناهموار، رهبری کنند و سرزمین را آزاد کنند و فتحی را رقم زنند که برای همۀ امت در این عصر ناممکن بود، زیرا این امت، اصولی پوچ در پیش گرفته و برای مقابله با دشمن، خانههایی سستتر از خانۀ عنکبوت ساخته است.
سرور من! وضعی که اکنون ما در منطقه در آن به سر میبریم، سخت نیازمند حکمت و خردورزی و شرح صدر و زبان شیرین و وفاداری و عقیدۀ خالصانه و آموزههای بزرگوارانۀ توست. همۀ این اوصاف در وجود تو برای نجات میهن و امنیت ملت و وحدت امت و ساختن کشوری بود که جنگ و فرقهگرایی، آن را قطعه قطعه کرده و گرگهای محلی و منطقهای و بینالمللی بر سر آن به جان یکدیگر افتاده بودند. برخی نیز سر از سوراخ خود بیرون آورده بودند تا به این سرزمین گزندی برسانند و بر ضد مقاومت آن، توطئه بچینند و شر و کینۀ خود را بر سر سلاح مقاومت فرو ریزند، چراکه از این ملت دفاع کرد و در برابر دشمنی که گفته میشد شکستناپذیر است و عرب را، چون مترسکی به وحشت انداخته بود، توازن در ترس و بازدارندگی ایجاد کرد. اینها اصولی ایمانی است که پیروز شد و آموزههایی اسلامی است که مردانی بزرگ ساخته است؛ مردانی خدایی که باکی ندارند که مرگ بر آنان فرو آید یا آنان بر مرگ فرو آیند.
آنان حقیقتاً مردان بدر و خیبر و دنبالهرو یاران حسین (ع) و علی اکبر (ع) هستند.
همین اصول است که همواره ما را به یاد تو میاندازد و تا زمانی که شب و روز میچرخد و گردبادها وطن را درمینوردد، تو را در قلب و خاطرۀ ما نگه میدارد.
سرورم! در حالی که از درد به خود میپیچم، کلمات را به هم میفشارم تا از حروف آن، گل و شکوفه سر زند، چراکه از سیرۀ خوشبوی تو در چمنزار شهادت و کارآمدی و فداکاری، سیراب میشود.
ما تردید داشتیم که لحظهای به نبودن یا دوری تو فکر کنیم، ولی امروز با حقیقت جاودانگی تو روبهرو هستیم. تو این حقیقت را وقتی رقم زدی که تو را از نزد ما و از میدان جهادت ربودند و ما در درد و رنج باقی ماندیم. ما همچون کسی که بر سرنوشت خویش بیمناک است و همچون کسی که در گذرگاهی ناشناخته قدم میگذارد، گریانیم.
ما از لحظۀ فراق تو هراس داریم، زیرا به تصاویر تو و حضور تو در خورشیدِ روزهایمان و در سرخی غروبمان و ماه شبهایمان عادت کردهایم؛ عادت کردهایم که عمامۀ تو را در وسط نبردها و کنفرانسها ببینیم.
چشم تو روشن باد، که ملت تو خواری نمیپذیرد و سازش نمیکند، بلکه در هر بیشهای به دنبال عزت و افتخار است. ما در مسیر تو و در پرتو مکتب تو حرکت میکنیم و تا پای جان استوار ایستادهایم. ما کسانی هستیم که با لبخند در برابر ناامیدی ایستادیم و در دل بلاها، معجزه آفریدیم. این همان پایداری است که تو به ما آموختی و همان آزادی و پیروزی است که به ما وعده دادی.
دفتر جنبش امل در تهران
عادل عون