نخستین جلسه از سلسله نشستهای اقتصاد اسلامی کانون با عنوان «درس گفتگوی رهیافتهای اقتصادی اسلام از اندیشههای امام موسی صدر و مقایسه با آثار اقتصادی شهید صدر» سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ در سالن همایشهای کانون اندیشه جوان برگزار شد.
نخستین جلسه از سلسله نشستهای اقتصاد اسلامی کانون با عنوان «درس گفتگوی رهیافتهای اقتصادی اسلام از اندیشههای امام موسی صدر و مقایسه با آثار اقتصادی شهید صدر» سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ در سالن همایشهای کانون اندیشه جوان برگزار شد.
این نشست که که با همکاری موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر و همچنین دارالصدر قم، برگزار شد، دکتر عادل پیغامی پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه به تشریح مبانی فکری و فقهی امام موسی صدر و شهید صدر پرداخت و سپس دکتر سید حسین رضویپور، پرسشهایی را پیرامون آن مطرح کرد.
حسین رضویپور درباره اندیشه اقتصادی شهید علامه محمد باقر صدر گفت: کتاب اقتصادُنای ایشان و مقالاتی که ایشان در زمینه اقتصاد اسلامی و بانکداری بدون ربا منتشر کردند، اندیشههای اقتصادی را در اذهان اندیشمندان جوامع اسلامی و به خصوص جامعه شیعه ایجاد کرد.
وی افزود: در این نشست سعی شده به آشنایی با اندیشههای این دو بزرگوار در زمینه اقتصاد اسلامی و نیز اشاره به مبانی فکری و فقهی که آن دیدگاه را به وجود آورده و در نهایت اینکه امروز در مباحث اقتصاد اسلامی مطرح شده، تکیه ما به این مبانی فکری و فقهی چقدر است و آیا جایگاه واقعی خود را در مباحث فعلی اقتصاد اسلامی ما دارد یا خیر؟؛ پرداخته شود.
سپس عادل پیغامی با اشاره به اینکه امام موسی صدر تنها فردی است که قبل از انقلاب از مجموعه فضلا و مجتهدین حوزه علمیه قم، لیسانس رشته اقتصاد از دانشگاه تهران میگیرد گفت: دنیای اهل تسنن با فاصلهای زودتر از دنیای تشیع وارد مباحث اقتصاد اسلامی شدند. میراث فکری و فرهنگی حوزه اقتصاد اسلامی خیلی عمیق است به طوری که فقهای اسلامی، نگاههای نظاممند اقتصادیشان به تمامی مکاتب اقتصادی اروپاییان برتری دارد.
از ایشان در قبل از انقلاب هیچ کدام از فضلا و عرفای ما که مباحثی را در زمینه اقتصاد اسلامی مطرح میکردند، علم اقتصاد را به صورت آکادمیک مطالعه نکرده بودند. همچنین ایشان جزء اولینها در تشیع بودند که عقاید خود را مطرح کردند و اولین مقالات اقتصاد اسلامی را ارائه دادند. ایشان وقتی وارد مباحث اقتصاد اسلامی شدند به مقوله اخلاقیات و فلسفه اقتصادی اسلام اکتفا نکردند. وقتی وارد مباحث فقه شدند و خواستند که مباحث فقه الاقتصاد را مطرح کنند یک نظام واره از فقه ارائه میدهند. علم اقتصاد شاخههای مختلفی دارد اما دانش اقتصاد چندتا سؤال اصلی دارد که جواب آنها را ما در مباحث فکری این دو بزرگوار مشاهده میکنیم.
ایشان در ادامه تأکید کردند که علم اقتصاد میگوید من سؤال از تولید، توزیع و مصرف دارم که اغلب اقتصاددانان دنیا، پایه تئوریک علم اقتصاد را در توزیع میبینند که در همان توزیع یک سؤال بنیادین وجود دارد (به عنوان توزیع درآمدها): سهم هرکس از تولید محصولی که حاصل از فعالیتی که کارفرمایان راه انداختند چقدر است؟ و همچنین سؤال از ارزش افزوده دارد؛ که امام موسی صدر نیز وارد این مباحث شده و پاسخ آن را داده است.
موضوع دیگری که این عالم اقتصاد را در نظر دکتر پیغامی خاص میسازد اولین بودن در طرح مباحث اقتصاد اسلامی است. ایشان در این باره افزودند: امام موسی صدر در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ با راه اندازی مجله «مکتب اسلام» به انتشار مقالات خویش در حوزه اقتصاد اسلامی دست زدند. این در حالی است که علمای دیگر از جمله آیت الله طالقانی دیرتر از ایشان به این مباحث ورود پیدا کردند. کتاب اقتصادُنای شهید محمدباقر صدر انگار شرح و بسط آن سه مقالهای است که امام موسی صدر ۳الی ۴ سال پیش از انتشار کتاب، ارائه کرده بود.
معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق در ادامه افزود: ایشان برخلاف بسیاری از فقها، نه تنها اقتصاد اسلامی را به صورت تئوریک بیان کرده بلکه در عمل جامعه سازی خُرد کرده است که در تاریخ میتوان به ایشان را در این زمینه به شیخ بهایی مثال زد. در لبنان ایشان به عنوان یک اقتصاددان از لحاظ توسعهای، زیرساختهای سرمایههای فرهنگی و اجتماعی و انسانی و عمرانی و... را بررسی کرده و سپس این فقیه پایه اقتصادی را شروع و آن نقطه اهرم برای بلندکردن شیعه و احیای انسان شیعی و در ادامه، کل انسان، قرار داده است.
تفاوت فقه سنتی و فقه امام موسی صدر و شهید صدر موضوع بخش بعدی سخنان این استاد دانشگاه بود که چنین بیان شد: فقه سنتی وظیفه خود را بیان فقه مکلف میداند، اما فقه صدرین بیان تئوری اداره انسان است. این دو عالم بزرگوار معتقدند ما مکلف نیستیم بدانیم معصوم چگونه زندگی میکرد و آن گونه زندگی کنیم؛ ما مکلفیم بدانیم اگر پیامبر امروز بودند چگونه عمل میکردند. آنها دین را برای انسان میدانند که آن را براساس دیدگاه خلیفه اللهی مطرح میکنند. با توجه به این اصل پایهای است که این دو عالم و فقیه شهیر از تقدم آزادی بر عدالت سخن میگویند و بر کرامت انسانی تأکید میکنند.
دکتر پیغامی گفت: اندیشه امام موسی صدر با خلیفه اللهی و کرامت انسانی شروع میشود. ایمان و اعتقاد راسخ به نگاه حداکثری به دین، که حداکثری توانایی کارآمد اداره انسان را باید داشته باشد و رسالت اصلی آن همین است. ایشان انسان را هم فرد و هم جامعه میبیند یعنی انسان بدون جامعه معنایی ندارد.
وی افزود: متأسفانه امروزه اکثر اندیشمندان اقتصادی جامعه ما و حتی در خود لبنان، در مباحث خود، اندیشه ایشان را کنار گذاشتهاند و مربوط به گذشته میدانند.
تفاوت بین مباحث فلسفه اقتصادی اسلام با مباحث فلسفه اقتصاد اسلامی
نویسنده و محقق در حوزه اقتصاد اسلامی در پاسخ به این پرسش گفت: فلسفه اقتصادی معرفت درجه اول است ولی فلسفه اقتصاد معرفت درجه دوم. برای مثال میتوان گفت انسان عاقل در اولین مواجهه با واقع خارجی تعقل میکند مثلاً به جسمی دست میزند و میگوید آن سخت است ولی یک نفر دیگر میآید و میگوید روش این انسان در کشف این گزاره علمی، تجربی بود. معرفت اولی، معرفت درجه اول بود ولی دومی معرفتِ معرفت تولید کرد یعنی درجه دوم.
در اقتصاد اسلامی هم همین طور است گاهی ما میگوییم که ارزش چیست؟
جواب آن را میتوان یا با روش تجربی یا عقلی یا فقهی و نقلی بدست آورد که اینها میشود معرفت درجه اول اما کسی میآید و در مقام یک عالِم درجه دوم بررسی میکند که مثلاً انسان اولی با چه روشی آن گزاره ارزشی را پیدا کرد؟ مثلاً میگوییم به روش تجربی؛ میگوییم چه نوع تجربه گرایی داشت؟... اینها میشود معرفتِ معرفت.
چون نوعی اجتهادگونه و فلسفی به انسان نگاه شده است، اسمش را فلسفه اقتصادی گذاشتهاند. حقوق اقتصادی، جامعهشناسی اقتصادی، روانشناسی اقتصادی و... هیچ کدام خود اقتصاد نیست؛ زمینههای شکل گیری اقتصاد است.
اقتصاد اسلامی علم است یا مکتب؟
این استاد دانشگاه برای پاسخ به چنین پرسشی، به علم به معنای ساینس (science) اشاره کرد و با توجه به جدید بودن این پدیده، آموزهها و نظریههای ۱۴۰۰ سال پیش را علم ندانست و واژه مکتب را برای آن به کار برد.
او کتاب «رهیافتهای اقتصادی اسلام» را که پیش رویش بود ورق زد و با خواندن جملهای از آن، نظر نویسنده را منطبق بر این بینش دانست، اما «منظور از واژه علم در حدیث «اطلبوا العلم و لو بالصین» چیست؟» این پرسشی بود که دکتر پیغامی مطرح کرد و در ادامه کلام، برای پاسخ به آن، تقسیم بندی ارسطو درباره علم را توضیح داد: ارسطو علم را به دو گونه نظری و عملی تقسیم میکند.
شرح این دو گونه علم و تفاوتهایشان موضوع صحبت بعدی نویسنده کتاب «اقتصاد هترودوکس» بود. ایشان پس از آن، سخن خویش را چنین ادامه داد: صاحب نظران غربی ساینس را برای علم نظری به کار میبرند و مرادشان از ایدئولوژی، علم عملی است. بر این اساس، نویسنده کتاب «رهیافتهای اقتصادی اسلام» علم اقتصاد اسلامی را در دسته علوم عملی قرار میدهد.
.