فطرت همه انسانها يكسان و كشف اين فطرتها وظيفه ما است، امام موسی صدر از جمله كسانی بود كه اين كار را كرد، او با فطرتها سخن میگفت بدون آنكه به اختلافات اعتقادی و مذهبی توجه كند؛ زيرا امام موسی صدر فرقهگرا نبود.
حجتالاسلاموالمسلمين مير ابوالفتح دعوتی، مشاور قرآنی و محقق و پژوهشگر علوم اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، با بيان اين مطلب گفت: امام موسی صدر سالهای ابتدايی عمرشان را در قم گذرانده و درسهای جديد را در مدارس قم به پايان رساندند و تا مقطع كارشناسی ادامه دادند. پس از اينكه پدر ايشان، آيتالله سيد صدرالدين صدر، در قم فوت میكنند، از آنجا كه مرحوم آيتالله العظمی بروجردی، مرحوم صدر را میشناختند، خيلی مراقب امام موسی صدر بودند كه چه میخواهد بكند.وی افزود: برادر امام موسی صدر، سيدرضا صدر، كه بزرگتر بود، در حوزه درس میخواند، ولی امام موسی صدر جوانتر بود و اهل معاشرت و سياست و ...؛ لذا آيتاللهالعظمی بروجردی به ايشان توجه بيشتری داشت؛ ايشان امام موسی صدر را میبينند و ضمن تسليت فوت پدر، میگويند كه شما بايد درس طلبگی را بخوانيد؛ امام موسی صدر هم تعهد و پيشرفتهايی در اين زمينه حاصل میكنند؛ زمانی كه به مرحوم آيتاللهالعظمی بروجردی پيشنهاد میشود كه كسی را برای لبنان بفرستند، ايشان با توجه به رشته تحصيلی امام موسی صدر، آشنايی ايشان به زبان عربی و اينكه در نجف بزرگ شده و در لبنان نيز بوده است، وی را برای سرپرستی شيعيان لبنان انتخاب میكنند؛ مرحوم آيتاللهالعظمی بروجردی در آلمان و در برخی كشورها نماينده داشتند، بنابراين نماينده ايشان در لبنان نيز امام موسی صدر بود.دعوتی گفت: در يكی از سفرهای امام موسی صدر به ايران، من محصل بودم و دستی به قلم داشتم و درسهای دينی هم خوانده بودم؛ ايشان با پدر من آشنايی داشتند، زمانی منزل ما آمدند و مرا ديدند؛ به تهران كه آمدند با ايشان آمدم و خاطرم هست كه در مجالس بيشتر راجع به ولايت و حكومت صحبت میكردند و در تفاسيرشان هم به سياست يك گريزی میزدند. آن زمان كه طلاب خيلی در سياست نبودند، ايشان در سخنرانیهايشان مسائل اسلامی را از ديدگاه سياسی مطرح میكردند.وی ادامه داد: امام موسی صدر جزوهها و نوشتههايی را در اختيار من گذاشتند و گفتند كه خيلی گرفتار هستم و نوشتهها را با عكسها به شما میدهم و شما آنها را تدوين و مطرح كنيد؛ خودشان هم برای من تعريف كردند كه وقتی وارد لبنان شدم، شيعيان را ضعيفترين طبقات ديدم؛ البته قبل از امام موسی صدر هم ديگر علما كارهايی كرده بودند، ولی پيشرفتی حاصل نشده بود؛ ايشان بعد از ورود به لبنان، فعاليتهای مرحوم آيتالله سيد عبدالحسين شرف الدين(روحانی شيعی و آغازگر حركت سياسی و جنبش استقلالطلبانه در لبنان) را پيگيری میكنند و ابتدا در كارهای فرهنگی وارد میشوند و همزمان كارهای اقتصادی را هم مدنظر قرار میدهند؛ در كنار آن هم، اعانت به شيعيان را ( از قبيل كارهای تعاونی، بيمه، صندوقهای خيريه و ...) را دنبال میكنند؛ به دليل اينكه در جنگ با اسرائيل بيشتر، شيعيان كشته میشدند)؛ بيشتر صحبت ايشان اين بود كه شيعيان لبنان با اينكه جمعيت عظيمی بودند، اما به همان اندازه در دولت اين كشور حضور نداشتند.حجتالاسلام والمسلمين دعوتی يادآور شد: با توجه به فعاليتها و قابليتهای شخصی امام موسی صدر ـ سخنرانیها، ملاقاتها، رفتو آمدها در ميان قبايل، احزاب و جمعيتها ـ ايشان وارد فعاليتهای سياسی میشوند و در مجلس وقت لبنان تصرفاتی میكنند و در واقع در مسئله سياست لبنان سهمی پيدا میكنند.وی افزود: يكی از كارهای ايشان ـ كه من از ايشان نشنيدم و شايد مصلحت نبود تا برای من بگويند ـ فعاليتهای نظامی بود و چون شيعيان در جنوب لبنان كه هممرز اسرائيل است، سكونت داشتند، ايشان با شهيد چمران و اشخاص ديگری كه از ايران، مصر و ديگر كشورها آمده بودند، تمرينهای نظامی را به شيعيان ارائه میدادند و يك بنيه نظامی و قدرتی را برای آنان فراهم میكردند كه به دنبال آن حزبالله به وجود میآيد و رشتهها و قدرتهای نظامی و انديشههای سياسی از سوی امام موسی صدر پيگيری میشود.دعوتی گفت: مرحوم شرفالدين زياد در اين رشته نبودند چون موقعيت مناسب نبوده است، ايشان بيشتر به اين فكر بودند كه لبنان تثبيت شود زيرا موقعيتش در خطر بوده است؛ اما امام موسی صدر بعد از تثبيت لبنان برای تمام لبنانیها كار میكند به ويژه برای شيعيان و به ويژه در رشتههای نظامی هم ايشان غفلت نمیكند و تيرههای نظامی راه میافتند كه بعدها منجر به پيدايش حزبالله میشود و در واقع حزبالله مديون كارهای امام موسی صدر است.وی خاطرنشان كرد: امام موسی صدر بالاخره برای كارهای خود به سرمايه نياز داشتند؛ امدادهايی میشد ولی كفايت نمیكرد؛ ايشان مسافرتهای گوناگونی هم به كشورهای آفريقايی داشتند و با سران عرب ملاقات میكردند برای دريافت كمك؛ «معمر قذافی» در عين اينكه وابسته به اسرائيل و آمريكا بود؛ ولی خود را يك شخص مبارز و ضد يهوديت معرفی میكرد و مردم، قذافی را به عنوان سرهنگ قذافی مبارز میشناختند ولی نمیدانستند كه او خود را فروخته است و فقط از آن سابقه مبارزهای استفاده میكند؛ همينطور كه «ياسر عرفات» هم به اين مشكل مبتلا بود؛ بنابراين قذافی مثل «جمال عبدالناصر» كه داعيه سروری كشورهای عربی را داشت، كمك مفصلی هم به امام موسی صدر داده بود (!) كه امام موسی صدر و افرادش را شناسائی كنند.دعوتی ادامه داد: در آستانه پيروزی انقلاب اسلامی ايران به رهبری امام خمينی(ره) و نگرانی اسرائيل از قيام شخصی همچون ايشان در لبنان، امام موسی صدر در جريان رفتوآمدها به ليبی، با هماهنگی قذافی، ربوده و در ليبی زندانی شد و بعد از آن، دو نفر را به نام امام موسی صدر و دوستشان كه در واقع آنها مشابه اين افراد و بلكه مزدور بودند به ايتاليا فرستادند و امام موسی صدر را در همان ليبی زندانی میكنند.وی گفت: اميدواريم در اين حركتهای مردمی در ليبی و انشاءالله سقوط نظام قذافی لااقل اخبار صريحی از وضعيت امام موسی صدر به دست ما برسد و دعا كنيم كه ايشان به سلامت از زندان بيرون بيايد و همانطور كه مرحوم آيتالله طالقانی سقوط شاه را ملاحظه كردند، امام موسی صدر نيز، خود شاهد سقوط قذافی باشند و ما نيز آزادی ايشان را جشن بگيريم.گردآورنده و مترجم كتاب «مسلمين شيعه در لبنان» (مجموعه خاطرات امام موسی صدر كه به سفارش خود ايشان و برای نخستينبار در سال 1354 در ايران به چاپ رسيد) در بخش ديگری از اين گفتوگو به فعاليتهای تقريبی امام موسی صدر اشاره و تصريح كرد: امام موسی صدر از تقريبی كه ما از آن سخن میگوئيم نيز پيشتر رفته است؛ زيرا با مسيحيت هم همكاری داشت؛ مستضعفان مسيحی، مسلمان(اعم از سنی و شيعه) و حتی خود يهودیها در يك چيز مشترك هستند و آن هم اين است كه حقوق آنها را به تاراج میبرند؛ اكنون اسرائيل بدترين ظلم را در حق يهوديت انجام میدهد؛ خود يهودیهای اصيل راضی به اين كار نيستند.وی توضيح داد: فطرت همه انسانها يكی است؛ فطرتهای يكسان را ما بايد كشف كنيم؛ امام موسی صدر اين كار را كرد؛ او با فطرتها سخن میگفت؛ در عين حال كه با شيعه صحبت میكرد اما فرقهگرا نبود كه مثلاً اين حق را برای شيعه قائل شويم ولی برای ديگران نه؛ سفارش ائمه (ع) است كه شما با پيروان ديگر اديان رفتوآمد داشته باشيد و برای ما زينت باشيد؛ بنابراين دستور مذهبی ما اين است كه با ديگران معاشرت كنيم؛ در دوره صفوی و عثمانی كه هنوز اروپا قدرت نداشت، ما قدرت را بدست گرفتيم ولی جنگ شيعه و سنی را راه انداختند و بالاخره هم ما زمين خورديم و هم عثمانیها، ما از اينكه اختلاف داشته باشيم در طول تاريخ هيچ سودی نديديم؛ مشكلات ما يكی است و در اينكه به ما ظلم میشود با پيروان ديگر اديان شريك هستيم و از اين ظلم، شيعه و سنی و مسيحی يكسان رنج میبردند و اين رنجهای مشترك باعث میشود كه بايد با يكديگر همكاری داشته باشيم.حجتالاسلام والمسلمين دعوتی افزود: امام موسی صدر هم به آن ملاكی كه امام خمينی(ره) میفرمايد كه بايد تقريب وجود داشته باشد و هم به آن ملاكی كه مرحوم آيتالله العظمی بروجردی كه مستحكم در تشيع است ولی میداند كه بايد تقريب وجود داشته باشد، پايبند و در اين مكتب، پرورش پيدا كرده است.وی تأكيد كرد: امام موسی صدر به عنوان معلم تفسير عمل نمیكرد و اصلاً فرصت اين كار را نداشت و تفاسيرشان هم سخنرانیهايی بود كه در جلسات مناسبتی مثلاً در ماه رمضان ايراد میكردند؛ مثل مرحوم علامه طباطبائی ريشههای لغت و علوم متداوله تفسير را بررسی نمیكردند؛ ايشان در حين سخنرانی، بحثهای اجتماعی، جامعه بشری و نيازهای روز را نيز مطرح میكردند؛ مثل تفاسيری كه استاد شهيد مطهری دارند؛ شهيد مطهری هم تفسير برخی سورهها را دارند.حجتالاسلام والمسلمين دعوتی گفت: تفاسير امام موسی صدر هم تفاسيری نيست كه به اصلاح همچون ديگر تفسيرها وارد شوند يا آيه را بخوانند و معنا كنند؛ مخاطب ايشان تمام مردم هستند و بنابراين به صورت ساده از اين آيات عبور و مسائل اجتماعی و اعتقادی را به صورت همهفهم مطرح میكنند؛ بحثهای تفسيری ايشان حوزوی نيست به آن ترتيبی كه يك نفر مثل مرحوم آيتاللهالعظمی «خوئی» وارد میشود؛ با توجه به اينكه به مسائل تفسيری آشناست ولی در ميدان حرفهای تفسيری سنگين وارد نمیشود.حجتالاسلام والمسلمين مير ابوالفتح دعوتی، نويسنده و قرآنپژوه، در پايان تأكيد كرد: تفاسير امام موسی صدر حاوی نكات مهم و اجتماعی است؛ تفاسير ايشان هر كدام برای يك هدف بوده است و بعد از سخنرانی، آن هدف محقق میشده است؛ امام موسی صدر غافل از تعليم قرآن نبوده است؛ در لبنان مؤسساتی وجود دارد كه با نام ايشان اداره میشود و طبيعتاً با توجه به جوّ خود لبنان كه قرآنی است، وقتی ايشان مدرسهای را افتتاح كرده يا ساختهاند، مسئله قرآنی حتماً در آن ملاحظه شده است.