«حزب الله لبنان» يكى از مباحث پرجاذبه كلاس هاى پژوهشى و درسى بوده است.
اینجا در خیابان فرشته تهران نه خبرى از جنگ است نه صداى انفجارى به گوش مى رسد، اما در سالن کوچک مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر مى توان بوى عشق و ایثار جارى در سرزمینى که روزگارى پایتخت آن عروس خاورمیانه بود، را استشمام کرد. اینجا حرف از تاریخ و اعتقادات حزبى جریان دارد که حالا مى توان آن را تأثیرگذارترین حزب خاورمیانه دانست که بر جریانات و معادلات سیاسى منطقه نیز اثر مى نهد.
در یکى دو ماه اخیر، در مراکز دانشگاهى و تحقیقاتى کشورهاى مختلف جهان، «حزب الله لبنان» یکى از مباحث پرجاذبه کلاس هاى پژوهشى و درسى بوده است و در مناطق گوناگون، حول این موضوع، نشستها و همایش هاى فراوان برگزار شده است که شاید مهمترین آنها دانشگاه الازهر بود که همایشى با عنوان «از عبدالناصر تا نصرالله» را برگزار کرد. جاذبه هاى شناخت این جنبش نوپا بالاخره مؤسسه ایرانى «مطالعات تاریخ معاصر ایران» را برآن داشت تا همایش را با فهرست بلندى از میهمانان محقق، زیر عنوان نوزایى مقاومت اسلامى در خاورمیانه تدارک ببیند.
محققان ایرانى و عرب همواره اشتیاقى از شناخت به سرزمینى که رنگین کمان فرهنگها و قومیتها است ابراز کردهاند و این حس شوق انگیز، روح حاکم بر فضاى اجلاس یکشنبه تهران بود اما سخنرانان و مدعوین مؤسسه تاریخ معاصر، این بار با پوشه اى از یافته هاى تحلیلى و تحقیقى درباره طیف شیعیان لبنان و نماد و نماینده سیاسى آن، جنبش حزب الله آمده بودند. شیعیانى که نقش سیاسى آنان، تا پیش از جنگ ۳۳ روزه در معادلات منطقه چندان مورد توجه نبود. اما این جنگ همه حصارهاى انزوا و فراموشى را از اطراف این گروه برچیده است برخلاف آنچه که برنامه اسرائیل و اندیشه آمریکا بود، شیعیان لبنان و در رأس آنان «حزب الله» در متن معادلات و مرکز توجهات سیاسى قرار گرفتند.
عمر جنگ ۳۳ روزه فقط نگاه محافل جهانى به جنبش حزب الله را دگرگون نکرد بلکه محافل و مردم لبنان نیز به تصویر و برداشتى تازه از موقعیت و توان این جریان دست یافتند. با این تصویر، لبنان پس از جنگ مهیاى ایفاى نقش هاى سیاسى اجتماعى حزب الله شد. رهبرى حزب الله در برهه جدید با رسالت تازه اى براى ساماندهى اوضاع اجتماعى و سامان امور سیاسى لبنان روبرو شد. در این مسیر رفع ناکارآمدى دولت و جناح حاکم که در ایام جنگ به اوج رسیده بود، نخستین مطالبه سیاسى محافل مردمى لبنان از سران حزب الله بود.
در پاسخ به این سیل انتظارات بود که سیدحسن نصرالله دولت و جناح حاکم بر لبنان را نامشروع خواند. او در بیان واقعیات ناکارآمدى دولتمردان بیروت انگشت اتهام خود رابه جانب آمریکا گرفت و این کشور را مسبب و مسئول انفعال دولت برآمده از اراده سیاسى گروه ۱۴ مارس خواند. نصرالله سرانجام در آخرین مانیفست که درگرماگرم همایش محققان ایرانى صادر شد، هواداران اصلاح و تحول در بیروت را به حرکتى قانونمند براى تغییر دولت فراخواند.
انس و علقه هاى دوپاره جهان تشیع
همایش تحلیلى جنبش شیعى لبنان با مبحثى آغاز شد که میزبان اول اجلاس، موسى حقانى آن را ارائه کرد. موسى حقانى که در عین حال ریاست مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر را برعهده دارد به بررسى علقه هاى دوپاره جامعه شیعه ایران و لبنان پرداخت. او گفت: «رابطه سیاسى ایرانیان و لبنانیان به ۴۰۰ سال پیش و دوره سربداران و صفویه برمى گردد، زمانى که روحانیت شیعه از جبل عامل به ایران مهاجرت کرد اما در گستره زمان به ویژه در قرن اخیر این رابطه شکلى گستردهتر گرفت و انقلاب اسلامى ایران در این میان تأثیرى شگرف بر این روابط گذارد. حسب یافته هاى این محقق، امام خمینى (ره) رهبر انقلاب ایران و اعتقاد عمیق او به نقش تفکر مقاومت در نوزایى سیاسى، نقش به سزایى در قدرت یابى جامعه شیعه لبنان داشت. لبنان و خاورمیانه قبل از انقلاب اسلامى تحت تأثیرات شدید جنبش هاى سوسیالیستى، مارکسیستى و کمونیستى قرار داشت و در برهه اى دیگر این منطقه شاهد تاخت و تاز تفکرات ناسیونالیسم و پان عربیسم بود اما میراث و محصول فکرى امام جغرافیاى سیاسى منطقه را تغییر داد. ملموسترین رهاورد فکرى امام در قالب تولد جنبش حزب الله در لبنان پدیدار شد. پس از انقلاب ایران اسلام گرایى در منطقه رشد بیشترى یافت.
به باور این پژوهشگر، قرائت جنبش حزب الله از اسلام گرایى، نحلهها و فرقه هاى دیگرى که با این شعار قد علم کرده بودند را از اعتبار ساقط کرد تا حدى که امروز مردم منطقه آن را نمادى از یک جریان اسلامى حقیقى مى دانند.»
حزب الله لبنان و قرائت او از اسلام در شرایطى پا گرفت که ۱۸ فرقه مذهبى مختلف در لبنان حضور داشتند که عمدهترین آنها مارونى، سنى، دروزى و شیعه بودند.
نا استوارى نظام تقسیم قدرت
«محمدمحسن»، سخنران بعدى همایش «حزب الله لبنان» بحث خود را به نظام حاکم بر صحنه لبنان اختصاص داد. صحنه اى که در آن فرقهها و طوایف نقش بسزا دارند او گفت: «نظام حکومتى در لبنان، برمبناى قانون اساسى، نظام دموکراسى است. اما این دموکراسى تنها توافق گروه هاى مذهبى است. از ابتداى استقلال لبنان در سال ۱۹۴۵ نیز همین توافق نقش کلیدى داشته است. برپایه مطالعات این محقق استقلال لبنان با نقش تعیین کننده فرانسه و توافق گروه هاى مارونى و سنى رقم خورد. مطابق قانون اساسى و آیین نامه تقسیم قدرتى که به دست این فرقهها تدوین شد، پست ریاست جمهورى به مارونىها و نخست وزیرى به سنىها تعلق گرفت و شیعیان در پارلمان دور پله سوم قدرت سیاسى قرار گرفتند که مى توان گفت اختیار رسمى دولتى ندارند.»
گزارش این محقق حاکى از این بود که تا دهه، ۹۰ لبنان درگیر عرصه رقابت هاى داخلى بود اما در این دهه و با امضاى توافقنامه طائف، تعدیل هایى در قانون اساسى و ترکیب بندى صورت گرفت. این اصلاحات آرامش را به طور نسبى بر لبنان حکمفرما ساخت. براساس این اصلاحات برخى اختیارات ریاست جمهورى به نخست وزیرى رسید و نسبت ۵ به ۶ کرسى نمایندگان مسلمان و مسیحى در مجلس نیز تغییر کرد. اما همچنان که در گزارش محمدمحسن آمده فضاى اجتماعى ـ سیاسى لبنان دستخوش تغییر بود و این موج تغییر به دنبال خود نظام تقسیم قدرت را در معرض تغییر قرار مى داد. بعد از سال ۱۹۹۰ باز اتفاقاتى روى داد که موجب شد آن حالت توازن از بین برود: «جبهه شیعه انسجام گرفت اما در مقابل منازعه اى چند سویه میان فرقه مارونى که بارزترین نشانه آن تقابل بین گروهها همچون میشل عون و سمیر جعجع پدید آمده و در سمتى دیگر تقابل بین نخبگان مسیحى و رئیس جمهور که هنوز هم باقى است بر عمق این تنشها افزود. در این گیرودار اما حزب الله محور وحدت ملى را مطرح کرد. به باور این پژوهشگر، لبنان در فصل جدید حیات سیاسى خود براى نخستین بار در تاریخ معاصر درگیر گونه جدیدى از تنشها است که دیگر محوریت فرقه اى ندارند زیرا شیعیان توانستهاند طرحى ملى را به انگیزه ایجاد انسجام در لبنان جارى کنند. در پرتو تلاش حزب الله است که منازعه سنتى شیعه و سنى رخت بست. ائتلاف حزب الله با رهبران جناح هاى غیرشیعى نظیر میشل عون نمونه اى از توفیق این جریان در مسیر تأمین منافع ملى در عین حفظ تعهدات دینى بود.
نضج گیرى جنبش شیعه
مباحث میهمانان اجلاس همچنان آهنگ تحلیل چگونگى ظهور و قدرت گرفتن «حزب الله» را داشت. سومین سخنران، دکتر «حسن لاسجردى» نیز محور سخنان خود را به روند شکل گیرى جنبش هاى شیعى لبنان اختصاص داد. او ریشه هاى تاریخى این جنبش را به ابتداى قرن بیستم برگرداند، زمانى که شکاف بین بلاد شیعه و همسایگان آن بیشتر شد. در این زمان بود که فرانسوىها نقشه اى تازه حول اقلیم سوریه و لبنان طراحى کردند.
براساس پژوهش هاى این کارشناس در دو دهه اول قرن بیستم تا سال ۱۹۳۰ شیعیان حضورى صورى در عرصه سیاست داشتند، چنان که پس از ۱۹۴۵ و استقلال لبنان در کشاکش نیروهاى داخلى لبنان، سنىها و مسیحیان قدرت برتر جامعه مى شوند و در کنار آنان شیعیان به حضور نه چندان گسترده خود ادامه مى دهند. در تحولات دهه پنجاه چالشى بین رهبران سنتى و مدرن شیعه پدید مى آید که جلوه و نمود آن در دهه ۶۰ در ظهور امام موسى صدر نمایان مى شود. پس جرقه جنبش شیعه در حالى رخ مى نماید که چپگرایى فضاى سیاسى منطقه را در برگرفته و دولتها و محافل عربى هرکدام به دنبال پایه گذارى الگوى فکرى خود در محیط سیاسى لبنان هستند. در چنین فضایى بود که نیروى سیاسى شیعه بر محور نهضت هاى بیدارى و بر دوش «نسل نو» ى روحانیت ظهور مى کند. دراین اتفاق حوزه هاى علمیه نجف و قم نقشى پررنگ دارند و اندیشه هاى امام خمینى (ره) و امام موسى صدر پشتوانه هاى این نهضتها هستند.
در دهه ۶۰ است که در صحنه منطقه، به ویژه لبنان روشنفکرى دینى در حوزه حرکت شیعى تبلور مى یابد. نسل نو رهبران لبنان و درصدر آنان امام موسى صدر تلاش مى کنند تا براى نخستین بار در جامعه نابرابر لبنان تعادلى قوى به وجود آورند آنها دراین مسیر مى کوشند از شیعیانى که ۸۰ درصدشان با فقر دست و پنجه نرم مى کردند و حتى فاقد شناسنامه بودند، رفع محرومیت کنند، نکته دیگرى که در کانون تفکرات امام موسى صدر در دهه ۶۰ توجه محافل لبنان را بر مى انگیزد وحدت کلمه و همان چیزى است که موردنظر امام خمینى (ره) هم بود.
«دکتر لاسجردى» بحث تاریخى خود در باره جنبش شیعه لبنان را به وقایع دهه ۸۰ و چگونگى شکل گیرى «حزب الله» ختم مى کند و مى گوید: «تلاقى جریانات فکرى و سیاسى در دهه ۸۰ لبنان منجر به پیدایى حزب الله به عنوان آخرین برگ اسلام گرایى شد. او جنبش شیعه را در لبنان چون نهالى مى بیند که بنیان آن را امام موسى صدر نهاد و ثمرهاش سرانجام بعد از ۲۰ سال به بار نشست و به تولد حزب الله منجر شد.
ادوار پنج گانه حیات حزب الله
«حزب الله» از زمان شکل گیرى رسمى خود یعنى از سال ۱۹۸۲ تاکنون ۵ مرحله را از سر گذرانده است. دکتر «على زعیتر» معاون فرهنگى حزب الله در ایران به یک تقسیم بندى تاریخى درباره این جنبش دست یافته است که شرح آن چنین است: مرحله اول شکل گیرى «حزب الله» که از سال ۸۲ شروع شده و تا ۱۹۹۱یعنى شهادت دبیرکل حزب سیدعباس موسوى ادامه مى یابد. دراین برهه حزب الله بیشتر چهره اى نظامى دارد زیرا دراین برهه اشغالگران پایتخت یک کشور اسلامى را تصرف کردهاند و تفکر ضدیهودى بر ذهن مسلمانان غالب شده است. در آن مقطع لبنان با کشورهاى همسایه مشکلى ندارد و اعتراضها فقط متوجه اسرائیل و تجاوزگرى او است. به اعتقاد این محقق حزب الله در دوره اول حیات خود با مسأله اى به نام شهادت طلبى، موجودیت خویش را به جهانیان اعلام کرد و نشان داد که حاضر است از جان خود بگذرد و اسرائیل را از منطقه بیرون کند. مرحله دوم حیات این جریان از ۱۹۹۲ شروع مى شود و تا ۱۹۹۶ ادامه پیدا مى کند در همین برهه است که توافقنامه «طائف» مطرح مى شود. «حزب الله» در توافقنامه «طائف» شرکت ندارد اما با آن مخالفت هم نمى ورزد زیرا هم خواهان تمام شدن جنگ داخلى است و هم با شرکت نکردن دراین توافقنامه مخالفت خود را با این نوع دموکراسى که بیشتر یک دموکراسى توافقى است تا دموکراسى حقیقى ابراز مى دارد. دراین مرحله دو جنگ نیز رخ مى دهد جنگ هاى ۹۳ و ۹۶ که اسرائیلىها مجبور مى شوند به شکست اعتراف کنند.
مرحله سوم حیات جنبش از ۱۹۹۶ آغاز شده و تا سال ۲۰۰۰ امتداد دارد، دراین مرحله حزب الله مقبولیتى عام مى یابد و اسرائیل مجبور به عقب نشینى ازمواضع اشغالى خود در جنوب لبنان مى شود. در دسته بندى زعیتر جنگ ۳۳ روزه تابستان امسال نیز در چارچوب مرحله سوم حیات حزب الله قابل تحلیل است. او مى گوید: برخلاف آنچه که آمریکاو اسرائیل در رسانهها، بهانه جنگ را اسارت ۲ سرباز اسرائیلى وانمود مى کند دلیل واقعى جنگ ۳۳ روزه شکست اسرائیل در سال ۲۰۰۰ است. یعنى زمانى که حزب الله وارد معادلات سیاسى منطقه شده و آوازه پیروزى و دامنه محبوبیت آن به نقاط دوردست چون آمریکاى لاتین و اروپا نیز گسترش پیدا مى کند.
مرحله چهارم حیات حزب الله از سال ۲۰۰۰ آغاز شده و تا ۱۴ آگوست ۲۰۰۶ طول مى کشد. دراین دوره حزب الله در بازسازى لبنان شرکت مى جوید. همچنین در مسائل اجرایى کشور به ویژه بعداز ترور رفیق حریرى و اخراج سوریه از لبنان حضورى همه جانبه دارد و بالاخره مرحله پنجم حرکت و حیات حزب الله را باید از ۱۴ آگوست امسال علامت گذارى کرد. دراین مرحله است که حزب الله موفق مى شود مرحله به مرحله توانایى خود را به رخ کشد و مقبولیت خود را در سطح لبنان و منطقه گسترش دهد.
دامنه تأثیرات حزب الله در طول این مراحل از لبنان فراتر مى رود و جنبش هاى اسلامى فلسطین و خاورمیانه را فرا مى گیرد. دراین برهه همه چیز گویاى آن است که این حزب، حزبى معمولى که در چارچوب هاى متعارف قرار گیرد، نیست و ویژگى هاى فراملى آن بر ویژگى هاى ملى آن مى چربد. مشخصه اى که الهام گرفته از ویژگى هاى سیاسى جمهورى اسلامى ایران نیز هست.
حزب الله در روند شکل گیرى خود ضمن آنکه قالب مذهبى ایران را اخذ مى کند به بومى سازى آن در صحنه لبنان مبادرت مى ورزد.
نسخه عربى انقلاب اسلامى
این عنوان جالب و جدیدى است که «حسین رویوران» پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه و میهمان همایش، حزب الله را با آن مى نامد و مى شناساند، او مى گوید: «حزب الله در شرایطى متولد شد که اسرائیل نیمى از لبنان را اشغال کرده و ظرف سه روز از جنوب لبنان به بیروت رسید تا دومین پایتخت عربى این گونه، سقوط را تجربه کند. دراین برهه، «ساف» به عنوان ستون فقرات مقاومت ملى از لبنان به تونس تبعید شد. این دوران، دوران سرخوردگى و ناامیدى و بحران هویت سیاسى است و از این فضاى بحرانى جنبش هاى مختلفى در لبنان و فلسطین سر برمى آورند.
براساس یافته هاى این محقق از دل اخوان المسلمین که جنبشى فرهنگى بود، «حماس» و «مقاومت اسلامى» متولد مى شود و ظهور حماس در شرایطى صورت مى گیرد که «چپ» گرایش عمومى منطقه است و مبارزه مسلحانه در رأس کار فعالان خاورمیانه قرار دارد. در بین گروه هایى که در این مقطع به وجود مى آیند، رقابت ناسالم بسیار دیده مى شود تاحدى که حتى به روى هم سلاح مى کشند و در منازعات با یکدیگر کشته هم مى دهند. فضایى که در فلسطین نمونه هاى زیادى از آن پدیدار مى شود.
جریان شناسى منطقه در سخنان این محقق به موضوع ملت سازى راه مى کشد. او مى گوید: حزب الله با طرح ایده آزادسازى لبنان از اشغال یک مقوله ملى را دامن زد و پایگاه اجتماعى خود را فراتر از پایگاه مذهبىاش بنیان نهاد. تأثیر این حرکت حزب الله فوراً نمایان شد. در انتفاضه نخست فلسطین در ۱۹۶۷ هویت سازى ملى در فلسطین به یکى ازمهمترین کارکردهاى انتفاضه تبدیل شد که حتى خط مذاکره را پاتکى به این ایده مى بیند. اسرائیل در یک پاتک سیاسى علیه اسلام گرایان با «ساف» که در انتفاضه نقش قابل توجهى نداشت، وارد مذاکره شد. «ساف» رودرروى «حماس» قرار گرفت اما این موجب نشد، شکاف سیاسى عمیقى به وجود آید و «حماس» با شرکت فعال در هویت سازى توانست در انتخابات ۲۰۰۵ نمایندگى اکثریت مردم فلسطین را به دست آورد.
الهامهاى دیگر حرکت حزب الله آنجا نمایان شد که گروههاى فلسطینى همگام با حزب الله به ریسمان اندیشه سازش ناپذیرى در قبال اسرائیل آویختند. در فلسطین «حماس» و «جهاداسلامى» با وجود تفاوت هاى رفتارى با حزب الله از منطق آن پیروى کرده و منطق مقاومت را پیش گرفتند.
بالاخره مشابهت دیگر میان حزب الله و احزاب فلسطینى در پدیده اى به نام مدیریت بحران نقش بست. حزب الله همواره با وجود تضادى که با دولت لبنان داشت، تلاش کرد در تمام شرایط بحرانى بر جریانات غالب شود و فراسوى جناحها حرکت کند. ریوران مى گوید: در فلسطین نمونه این امر در چارچوب اسلو دیده شد که چگونه «مقاومت» کوشید بحران را مدیریت کند و مقبولیت خود را افزایش دهد.
نتیجه آن نیز در انتخابات مشخص شد که حماس توانست ۷۴ کرسى از ۱۲۰ کرسى را به دست آورد.
توافقات پشت پرده و رفتار جهان عرب
همایش تهران، سهمى نیز به تحلیل مواضع دول عربى اختصاص داد. «سیدمحى الدین ساجدى» به عنوان کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در ارزیابى مواضع کشورهاى منطقه در جنگ سى و سه روزه نخستین نکته اى که یادآورى کرد این بود که اگر این فرضیه که حمله تابستان امسال اسرائیل به لبنان طرحى از پیش آماده شده بوده، ثابت شود آنگاه مى توان تصریح کرد که علاوه بر قدرت هاى بین المللى برخى از دولت هاى اسلامى منطقه نیز در بخشى از این طرح حضور داشتند. ساجدى به استناد سخن منبع مطلع گفت: یکى از دوایر اطلاعاتى فرانسه پیشاپیش از تابستان داغ لبنان خبرداده بود:
«طرحى چهارجانبه میان آمریکا، فرانسه، انگلستان و اسرائیل درمیان بود که به واسطه آن ارتش صهیونیستى در عرض یک هفته تا ده روز تشکیلات حزب الله و کل مناطق شیعه نشین را ویران کند.» او سخن پیش از جنگ رئیس دیپلماسى آمریکا را مدرکى قابل اعتنا در این راستا ارزیابى کرد.
کاندولیزا رایس، وزیر امورخارجه آمریکا در همان ابتداى جنگ ۳۳ روزه زمانى که به منطقه آمد، اعلام کرد، مسائل جارى از عوارض زایش خاورمیانه جدید است.
ساجدى، براى اثبات همسویى دول منطقه با برنامه نظامى آمریکاییها، مدارکى ارائه کرد.
چندساعت پس از حمله پارتیزانى نیروهاى حزب الله به مواضع اسرائیلىها بود که دولت عربستان سعودى این اقدام را کارى حساب نشده و ماجراجویى بى فکر خواند. این موضع در جریان اجلاس ناگهانى سران مصر و اردن در قاهره نیز تکرار شد.
موضع عربستان را مفتى سعودى کامل کرد که اجازه دعاکردن براى پیروزى حزب الله شیعى لبنان را روا ندید. هدف گیرى جنگى اسرائیلىها نیز برپایه این فتاوا و براى ایجاد شکاف فرقه اى طراحى شد و دست آخر اولمرت نیز براى اثبات مشروعیت جنگ به مواضع اعراب استنادجست.
اما حلقه دیگرى از دول عرب از این جرگه نامهربان خارج بودند از آن جمله نقش سوریه، موضع عراق و قطر و حتى نگاه شبکه الجزیره که به تمام معنا در کنار حزب الله قرار گرفت.
اثرات پیدا و پنهان عملکرد حزب الله
در ادامه کارشناس سرشناس اجلاس دکتر مهتدى بحث داغ مربوط به ناگفته هاى جنگ۳۳ روزه را نگذاشت ناتمام بماند.
«محمدعلى مهتدى» گفت: «سیمور هرش» ماه آگوست در نیویورکر مدرکى رو کرد که طرح حمله به لبنان طرحى از پیش آماده بود. حتى رایس در دیدار با اعضاى گروه ۱۴ مارس در بیروت به آنها اطمینان داد که «حزب الله را نابود خواهیم کرد و اگر هم کسى زنده بماند، به گوانتانامو منتقل مى شود.»
مهتدى در ادامه فاش کرد: تمام نیروهاى داخلى مقابل حزب الله در لبنان اطمینان داشتند اسرائیل در حمله به حزب الله موفق خواهد بود. اما حزب الله با عملکرد خود نقطه عطفى را در تاریخ خاورمیانه رقم زد. او نتایج و آثار بیشمار بر پیروزى حزب الله را چنین برشمرد: «تعمیق احساس ملى و تقویت غرور در لبنان کشورى که در آن وفادارى فرقه اى - مذهبى بیش از هر چیز اهمیت داشت اما حزب الله در جنگ این قالب را شکست. هر چند رقیبان حزب الله در گروه ۱۴مارس دیگر بار مى کوشند به احساسات فرقه اى دامن زنند. تأثیر دیگر این جنگ همگرایى در طایفه و جامعه تشیع است.
کلیت شیعه خود را در خطر دید و احساس کرد تمام دستاوردهاى امام موسى صدر که سالها بود براى حفظ آن تلاش مى شد، در خطر قرار گرفته است. آنها در جهت گیرى آتش حملات مى دیدند فقط مناطق مسیحى و سنى نشین در امان هستند.
بحث مهتدى به پس از جنگ نیز کشید «حزب الله در برهه بازسازى مدیریت بحران با یارى خسارت دیدگان مسیحى وسنى جلوه هاى دیگر از وحدت ملى در لبنان را رقم زد و در این برهه است که رقیبان حزب الله را تدبیر دیگرى افتاده است.» واضعان طرح چهار جانبه هنوز سعى در تقویت ۱۴مارس در رویارویى سیاسى جدید با حزب الله دارند اما حزب الله در موضع قدرت در روزهاى پیش رو باید منتظر پیامدهاى مهم و دراماتیکى این رویارویى باشد.
ضلع سوم بحث نتایج جنگ ۳۳روزه را سخنان دکتر مجید صفا تاج تکمیل کرد او سخن را از شکستن اسطوره شکست ناپذیرى اسرائیل آغاز کرد: «یکى از ویژگى هاى منحصر به فرد حزب الله الهام گیرى آن از سیره امام اول شیعیان بود که صرفنظر ازنژاد و مذهب یارى رسانى به همه قشرها و طوایف شتافت». اوخصایص رهبرى دینى رهبرى حزب الله «سیدحسن نصرالله» را با اشاراتى به الهام گیرى او از آیات قرآن و شریعت تحلیل کرد.
«نصرالله به مردم خود دروغ نگفت و بزرگنمایى نکرد. هرگز نیز در پى آن نبود که بر سر مخالف خود چماق بزند و دیگران را بکوبد.»
حزب الله از زبان خویشاوندان جنبش
اما همایش در حلقه مدعوین خود عضوى از تبار حزب الله را همراه داشت. دکتر سید عبدالله صفى الدین، نماینده جنبش حزب الله در تهران. او به نقش تاریخى رهبران انقلاب اسلامى در شکل گیرى جنبش حزب الله پرداخت. «تحت تأثیر حقیقت امام (ره) بود که از سال۸۲ تا ۲۰۰۰ مقاومت در لبنان به ثمر نشست طورى که اسرائیل سال۲۰۰۰ مجبور به عقب نشینى شد. جنگ ۳۳روزه نیز دومین برگ از پیروزى مقاومت براى جهان اسلام و به قول حضرت آیت الله خامنه اى جنگ خندق بود. جنگ رویارویى کفر و ایمان.» او تأکید کرد که اگر حزب الله موفق نمى شد کل جهان اسلام به تدریج با خطر نابودى مواجه مى شد. به اعتقاد صفى الدین هر دو جنگ، حمله آمریکا به عراق و تهاجم ۳۳ روزه به لبنان به تحریک اسرائیل صورت گرفت.
نماینده حزب الله از دمسازى جناح ۱۴ مارس با اشغالگران سخن گفت و از مقاومت هاى بشار اسد در ایام جنگ که روزهاى سختى را بر سر اتهام اعطاى موشک به حزب الله از سر گذراند.
«سوریه نقطه عطفى براى ایران و لبنان است و اگر این کشور آسیب ببیند یقیناً حزب الله و ایران باید پیامدهاى آن را تحمل کنند».
میهمان لبنانى همایش در ادامه ابراز عقیده کرد که شکست در عراق به زنجیره اى از ناکامى در لبنان و فلسطین را براى واشنگتن در پى دارد. «آمریکا تضعیف شده است و براى همین مجبور خواهد بود با ایران و سوریه در مورد عراق به مذاکره بنشیند. روزى که نیروهاى آمریکایى از عراق خارج شوند، اسرائیل نیز از فلسطین خارج مى شود».
نقش پدیده رسانه اى حزب الله (المنار)
گویى همایش بحث حزب الله کامل نمى شد اگر یک ناظر رسانه اى از دریچه دوربین حوادث این خطه را براى حاضران روایت نمى کرد. این وظیفه بر دوش دکتر «محمد شمس» مدیر دفتر المنار بود. فضیلت حضور نماینده المنار در همایش بر این بود که جهان رسانه اى را صداى زنده و آشناى حزب الله در جنگ ۳۳ روزه و پس از آن مى شناسد.
او گفت: در برهه جنگ تلاش این شبکه باعث شد، مردم مأیوس عرب با واقعیت هاى جنگ در روزگار یکه تازى رسانه هاى غرب آشنا شوند.
مدیر المنار نیز چون نماینده حزب الله معتقد است «حزب الله از قدرتى الهى سرچشمه مى گیرد و پیروزىاش نیز یک پیروزى الهى است و آنها که این واقعیت را برنمى تابند مى گویند این پیروزى موشک هاى سورى و ایرانى است».
کلام آخر دکتر شمس شنیدنى بود که گفت: «حتى مردم اسرائیل نیز به سیدحسن نصرالله بیش از رهبران خود، اطمینان دارند».
استراتژى حریفان صهیونیستى حزب الله
رفتارشناسى اسرائیل در تقابل نظامى با حزب الله را «هادى محمدى» پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه انجام داد.
او گفت: در خلال جنگ شاهد نتیجه نظرسنجى هایى در اسرائیل بودیم که مردم اسرائیل خواهان جنگ هستند اما آنها فقط پیروزى مى خواستند که عایدشان نشد.
براساس برآورد تحلیلى این سخنران «اصول جنگ در اسرائیل چند پایه مشخص دارد. سریع، ناگهانى و غافلگیرانه است تا سطح آسیب هاى احتمالى پایین آید. ضمن آنکه همواره سعى مى کند، جنگ را درخاک حریف پى بگیرد تاخود متضرر نشود.»
«اسرائیل در این جنگ سعى در الگوبردارى از جنگ کوزوو دارد که بر نیروى هوایى تکیه مى کند حتى پس از عقب نشینى دو هزار مدرسه عالى نیروهاى زمینى تعطیل مى شود. اما این جنگ نشان داد الگوى کوزوو کارساز نشد.
در قامت یک جنبش انقلابى ـ دموکراتیک
همایشى که نقطه شروع آن تاریخ پیدایى حزب الله بود به نگاهى تحلیلى ـ تاریخى که مدیر کل خاورمیانه وزارت خارجه ارائه کرد ختم یافت. على اصغر محمدى که با سابقه اى از تجربه فعالیت دیپلماتیک در لبنان و خاورمیانه به همایش آمده بود از تأثیر و تأثر جنبش هاى اسلامى سخن گفت و اینکه سرآمد جنبش هاى اسلامى (انقلاب ۵۷ ایران)، خاورمیانه را وارد مرحله جدیدى کرد که با محورى شدن سیاست در حیات مسلمانان شکل مى گرفت. او اضافه کرد بسیارى از جنبش هاى اسلامى با الهام از انقلاب ایران بود که بر آن شدند، از طریق دموکراسى پیش بروند. او موقعیت امروز حزب الله را از همین منظر مهم خواند که به نیرویى واجد مشروعیت انقلابى، دموکراتیک و ایدئولوژیک تبدیل شده است. امتیازاتى که نه از راه توسل به زور بلکه از تدبیر و مجاهدت جوانان خود به دست آورده است.