زمانها و مکانها در فرهنگ والای اسلامی با یکدیگر متفاوتند. این مبحث به
دلیل جایگاه خود نیاز به کارشناسیهای دقیق دارد که در مجال این گفتار نیست
و مکان و زمان جداگانهای را میطلبد؛ اما در این میانه به این نکته بسنده
میکنیم که در تاریخ هجری شمسی خرداد، ماه خاصی است و شهر قم بیدلیل شهر
خون و قیام نامیده نشده است.
به واژه قیام که رسیدیم، بیاختیار زندگی پرنشیب و فراز رادمرد بزرگ مورد بحثمان در مقابل دیدگانمان قرار میگیرد. درخصوص قضیه امام موسی صدر با دبیرکل حزب الله مصاحبهای صورت دادیم که در جای جای این مبحث از کلام نافذ این رهبر محبوب عربی و شیعی مدد خواهیم گرفت. در اولین سوال از ایشان پرسیدم وضعیت شیعیان لبنان پیش از ورود امام موسی صدر به چه شکل بوده است؟
سیدحسن نصرالله با آرامش همیشگی با دقت به سوالمان پاسخ داد و گفت: «حقیقتا وضعیت شیعیان لبنان پیش از آمدن امام سید موسی صدر در تمامی زمینهها بسیار بد و سخت بود، هم از نظر دینی و هم از نظر علمی. از نظر دینی اهتمام مردم به دین و ایمان و التزامشان به شرع خیلی ضعیف بود و از نظر علمی در میان شیعیان متخصصان علمی بسیار اندک بودند، بویژه در علم روز و جدید. مگر تعداد اندکی از جوانان که برای فراگیری دروس حوزوی وارد حوزه علمیه میشدند. از نظر اقتصادی وضعیت به مراتب بدتر بود در مناطق شیعه نشین فقر، محرومیت و فلاکت بود و به طور خلاصه شیعیان هیچ نوع کیان سیاسی حقیقی نداشتند. آنچه وجود داشت عدهای فئودال محدود بودند که شیعه بودند. چه در بقاع، این فئودالها قراردادهای سیاسی را میساختند آن هم به طور شخصی نه به صورت موسسات. این قراردادها متناسب با مصالح رهبران سیاسی بود و نه متناسب برای مصالح شیعیان، بنابراین به طور خلاصه فقر بود و محرومیت و فقدان هویت سیاسی. البته تلاشهایی نیز از جانب علمای بزرگ آن زمان وجود داشت، مانند مرحوم علامه عبدالحسین شرف الدین که تلاش کرد موسساتی ایجاد کند و بعضی علمای دیگر در جنوب یا بقاع مانند شیخ حبیب مهاجر (رحمت الله علیه)، همچنین تلاشهایی در بیروت از جانب بعضی خانوادههای شیعه وجود داشت؛ اما این تلاشها کلا محدود بود و در سطحی نبود که بتواند مشکلات تمام شیعیان لبنان را حل کند.»
بازسازی هویت و ایجاد یک جامعه مقاوم
مطلب به شهر صور که رسید، برای لحظاتی قلم را از مصاحبه سیدحسن نصرالله جدا کردم و به تحقیقات دیگر در لبنان نگاهی انداختم و به یاد نظم در فعالیتهای امام موسی صدر افتادم. امام موسی صدر اهداف فراوانی در ذهن داشت. او در ابتدای سفر به لبنان و خواندن نماز جماعت فقط و فقط به اندیشیدن پرداخت؛ چرا که اصلاح شوون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان آن روز لبنان از یک سو و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان برای نمایاندن چهره عاقل، عادل، انساندوست و سازگار با زمان مکتب اهل بیت (ع) به جهان از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشکیل میداد. با توجه به عملکردهای امام موسی صدر، میتوان گفت ایشان برای رسیدن به اهداف خود، با توجه به موقعیت خاص لبنان در منطقه و جهان از ابتدای ورود، فعالیتهای خود را در ۳ حوزه اصلی سازماندهی کرد.
۱- بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی طایفه شیعه لبنان.
۲- نزدیکی مذاهب در لبنان به دلیل وجود طوایف فراوان و اختلاف نظرهای متعدد میان مذاهب مختلف.
۳- ایجاد یک جامعه مقاوم و شجاع در مقابل تجاوزات رژیم اشغالگر قدس.
با این تقسیم بندی کلی به مصاحبه با دبیر کل حزب الله باز میگردیم و از اولین هدف از ایشان سوال میکنیم، خب آقای سیدحسن نصرالله حضرت عالی اقدامات امام موسی صدر را در هویت و عزت بخشیدن به طایفه شیعه چگونه میبینید و اساسا راهکارهای ایشان در نیل به این هدف چگونه بوده است؟ سیدحسن نصرالله دست به سمت عمامه برد و اندکی آن را به جلو هدایت کرد. انگشتر زیبایی سرانگشت کوچک دست راست ایشان نظرم را به خود جلب کرد اندکی اندیشید و در پاسخ گفت: امام واقعا به بالا بردن توانمندیهای علمی و از میان بردن بیسوادی اهتمام میورزید. در آن هنگام مدرسه فنی و حرفهای جبل عامل را تاسیس کرد (این مدرسه همان مکانی است که شهید چمران مدیر آن بود و با دقت به تعلیم و تربیت نوجوانان شیعه در تمامی زمینهها میپرداخت.) از طرف دیگر، امام موسی صدر ثروتمندان شیعه و آنان را که خارج از لبنان زندگی میکردند و از نظر مالی وضعیت مناسبی داشتند و میتوانستند به برادرانشان در لبنان برای درمان مشکلات سخت اجتماعی و معیشتی کمک کنند، به این امر تشویق میکرد. البته امام صدر میدانست تلاشهای فردی برای درمان نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی شیعیان کافی نیست و دولت نیز در این خصوص وظایفی دارد و باید مسوولیت پذیر باشد. به همین دلیل او دائما به سخنرانیهای خاص میپرداخت و دولت را مخاطب قرار میداد. در همین زمانه بنای حرکت محرومین را نهاد و با این حرکت فعالیتهای گستردهای به همراه مردم آغاز شد تا دولت تحت فشار قرار گیرد حق مناطق محروم را ادا کند و از سوی دیگر برای از میان بردن محرومیت و بیکاری در این مناطق تلاش کند آن را در اولویت سیاسی خود قرار دهد.
رسیدن هویت سیاسی جامع و ملی
به این نکته که رسیدیم به یاد کار تاریخی تاسیس «مجلس اعلای شیعیان لبنان» افتادم و از چگونگی تاسیس آن پرسیدم که در جوابم با متانت همیشگی گفت: امام صدر تلاش میکرد برای شیعیان یک کیان سیاسی وجود داشته باشد. البته نه کیانی که از باقی طوایف یا نیروهای دیگر و دولت جدا باشد، بلکه یک هویت سیاسی در چارچوب هویت سیاسی جامع و کامل ملی که همانا هویت سیاسی لبنان است تا قدرت سیاسی در انحصار برخی افراد و خانوادهها نماند. از این رو با جذب مردم و گشودن درها به روی مردم عادی به فکر تشکیل مجلس اعلای شیعیان افتاد که در آن علمای شیعه و سیاستمداران و نخبگان شیعه جمع شوند و هدایت شیعیان لبنان را در دست گیرند. به اینجا که رسیدیم، به نظرم اکثر خواستهها در خصوص برخورد با دولت لبنان جنبه نظری داشت بنابراین راهکارهای عملی را از سیدحسن نصرالله پرسیدم و او در پاسخ با اقتدار گفت: اولین گامی که امام موسی صدر برداشت، گردهمایی شهر صور بود که اعلانی گسترده داشت.
همچنین تظاهرات بعلبک که تعداد فراوانی از مردم در آنها شرکت کردند.
اسلحه در تظاهرات بعلبک بیشتر از صور بود؛ چراکه مردم بعلبک بیشتر از عشایر بودند و اسلحه داشتند و امام صدر در آن زمان تشکیلات نظامی و سلاح در اختیار نداشت که بخواهد توزیع کند. بلکه من تصور میکنم این تظاهراتهای مسلحانه کاملا خودجوش صورت گرفت. امام میخواست به شکل مسالمت آمیز به حکومت فشار بیاورد و اصلا نمیخواست سلاح در داخل لبنان استفاده شود. بار دیگر لحظاتی از مصاحبه دبیرکل حزب الله فاصله میگیریم و به تحقیقات مراجعه میکنیم. بله با این تظاهراتهای خاصی که در فاصله یک هفته برگزار شد، دولت و دیگر طوایف لبنان دریافتند که قدرت شیعه بیش از حد تصور آنهاست و باید به خواستههای مشروع و قانونی آنها رسیدگی شود.
به یاد مطلب جالبی از شهید چمران افتادم. او در خاطرات خود در لبنان درخصوص تظاهرات بعلبک میگوید: صبح آن روز دولت و مخالفان در خیابانهای منتهی به بعلبک میخ فراوانی ریختند تا ماشینها پنچر شوند و به گردهمایی نرسند در این وضعیت شهید چمران چند لودر آماده و به جلوی هر کدام دو درخت میبندد و در جاده حرکت میدهد.برگ این درختها میخها را جارو میکند.
در هر لودر هم ۲ نفر از جوانان شجاع بعلبک با لباسهای سیاه خاص خود مسلح قرار داشتند و هنگامی که یک ماشین از طرف مخالفان میخواهد جلوی یکی از لودرها را بگیرد و جوان فقط به آنها نگاه میکند و ماشین بسرعت فرار میکند. سخن از شجاعت جوانان بعلبک به میان آمد. با توجه به بحران اخیر لبنان و پیروزیهای حزب الله از سیدحسن نصرالله درخصوص تاسیس مقاومت از سوی امام موسی صدر سوال میکنیم و او با فروتنی با دقت از آغاز مقاومت برایمان سخن میگوید: از اولین روزهای حضور امام در لبنان یعنی در آغاز دهه ۶۰ میلادی دشمن برای امام شناخته شده بود و ایشان از خطر دشمن سخن میگفت و کمتر سخنرانی و بیانیهای بود که در آن به دشمن اشاره نکند و نگوید که صهیونیست وجود دارد. او در ایجاد بسیج در لبنان علیه اسرائیل غاصب شرکت میکرد.
در آن زمان لبنان از این فضاها دور بود و در منطقه تحرکی نداشت و آن هم به دلیل پیچیدگیهای مسائل داخلی و طوایفی بودن لبنان بود. هنگامی که در سال ۱۹۶۷ میلادی جنوب لبنان از سوی صهیونیستها اشغال شد، فریادهای امام موسی صدر در سخنرانیها به اوج رسید. او در آن زمان مسلمانان را به جهاد دعوت میکرد و از یک سپاه عربی و مقاومت فلسطینی صحبت میکرد. از امور معروفی که همه مردم به آن آگاهند، این است که امام صدر مقاومت در برابر اسرائیل غاصب را بنیانگذاری کرد. در همان زمان بعضی از گروهها و سازمانها که دارای افکار مارکسیستی بودند، با افکار او مخالف بودند و او با اقتدار اعلام کرد که من با عمامه، محراب و منبرم از مقاومت فلسطینی حمایت میکنم.
او از کسانی بود که به اجازه مراجع عظام در نجف و قم بخشی از وجوهات شرعی را به مقاومت فلسطین پرداخت میکرد. این عمل او یک گام موثر و هوشیارانه بود و نسبت به شرایط آن زمان پیشرفت بسیار خوبی بود. در این مرحله نیز امام صدر لبنانیها را دعوت کرد تا در مبارزه شرکت کنند و جوانان لبنانی را آموزش داد و آنها را مسلح کرد. خصوصا در روستاهایی که در مواجهه با اسرائیل بودند و هنگامی که دید دولت لبنان جوابی نمیدهد، اقدام به تشکیل نیروهایی خاص کرد که در آن زمان «افواج المقاومه البنانیه» «امل» خوانده میشد.
هدف اصلی تشکیل این نیرو، آموزش و مسلح کردن و تجهیز جوانان لبنان برای مقابله با دشمن صهیونیستی بود. نزد او همیشه تصور روشنی از اسرائیل وجود داشت و او اصل وجود دولت اسرائیل را قبول نداشت. این کلام دبیرکل حزب الله که نقلی از افکار امام موسی صدر بود، مرا به یاد کلام امام راحل انداخت که اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود و این کلامی است که این روزها در سخنان مسوولان جمهوری اسلامی بیش از پیش به گوش میرسد. بویژه در سخنرانیهای ریاست جمهور، جناب آقای احمدینژاد. با این دیدگاه شاید هر اندیشمندی به این فکر بیفتد که این روزها در مقابل سرنوشت امام موسی صدر چه اقداماتی در حال انجام است؟ جواب آنکه هیات تحقیق در این قضیه به ریاست سعید ابوطالب به نتایج قبلی صحه گذاشته و در حال پیگیری است؛ اما به راستی این اقدامات پس از ۲۸ سال از ربوده شدن امام موسی صدر که به دعوت رسمی معمر قذافی به کشور لیبی رفتهاند و ناپدید شدهاند، کافی بوده است. در این خصوص از سیدحسن نصرالله نیز پرسیدیم پاسخ صریح ایشان جالب توجه بود که با کشیدن آهی جانسوز آغاز شد.
وی گفت: پس از سفر امام موسی صدر به لیبی، دیگر اثری از ایشان دیده نشد و لیبیها چیزی در این باره نگفتند. ما معتقدیم امام صدر در لیبی است و از لیبی خارج نشده و همچنان زنده است و ما هیچ دلیلی بر شهادت ایشان نداریم. بنابراین آنچه از لیبی میخواهیم، این است که امام صدر را پس از این همه سال از ربوده شدن، زنده به خانواده و امت خود بازگردانند.
در ایران هم رهبر معظم انقلاب به این قضیه اهتمام ویژهای دارند. در پایان از سیدحسن نصرالله پرسیدم حال که حزب الله در محبوبیت و در اوج قرار دارد، چه موضعی در مقابل قضیه امام موسی صدر اتخاذ کرده است؟ و ایشان با تبسمی دلچسب پاسخ دادند: «موضع حزب الله همانند موضع همه لبنانی هاست؛ چراکه این قضیه فقط مربوط به شیعیان نیست و همه ما به لیبی فشار خواهیم آورد تا امام صدر آزاد شود و ما امیدواریم این قضیه سرانجام خوبی داشته باشد. ما هم گفتیم ان شائالله و از دبیرکل حزب الله بسیار تشکر کردیم، بویژه از یکایک دوستانی که ما را در لبنان و ایران برای این تحقیقات و مصاحبه یاری کردند. مطلب که تمام شد با دلی شکسته تفالی به دیوان خواجه شیراز زدیم و چه زیبا گفت: یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور.
اولین دیدار
از سید حسن نصرالله ابتدای آشناییشان را با امام موسی صدر جویا شدیم. با دقت فراوان از کودکی خود آغاز کرد. زمانی که در یک روستا در نزدیک شهر صدر زندگی میکرد و پدرش مغازهای کوچک داشت و بر دیوار آن مغازه تصویری از امام موسی صدر با جذابیت مثال زدنی سید بزرگوار حزب الله را به خود جلب کرده بود. ایشان ادامه داد: وقتی ۱۴ سال داشتم، برای اولین بار امام موسی صدر را در مسجد صور دیدم، آن زمان امام در روزهای جمعه به یک مسجد در صور میآمد. من هم از روستایمان به صور میرفتم تا در صف نماز جماعت ایشان شرکت کنم. تعداد حاضران ۴تا ۵صف بیشتر نبود و از آنجا که سن ما کمتر بود، امام موسی صدر توجه خاص به ما داشت و حتما از نزدیک با ما حال و احوال میکرد و ما را در آغوش میگرفت. از دبیر کل حزب الله پرسیدم: در آن زمان از اولین اقدامات امام موسی صدر چه خاطرهای دارید؟ و او پس از اندکی تفکر پاسخ داد: امام خیلی سریع اقدامات اقتصادی را آغاز کرد. تلاشهای شخصی او در شهر صور شروع مناسبی داشت. همان جا انجمن «جمعیت برو احسان» را راه اندازی کرد که با این تلاش با ایجاد یک صندوق قرض الحسنه، گدایی و تکدیگری بسرعت در شهر صور برچیده شد.