وقتی سخنان بسیار غرا و زیبای او را میشنیدم و تأثیر آن بر مخاطبان را میدیدم، به این همه کمال و توان و استعداد او غبطه میخوردم. من از نزدیک میدیدم که چقدر نزد همۀ مردم اعم از سنی، شیعه و مسیحی محبوبیت دارد. مسیحیها وقتی ایشان را میدیدند، گویا به جمال عیسی نگاه میکنند.
آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی، فرزند مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدعلی شاه آبادی، استاد برجستۀ عرفان و اخلاق با اظهار امیدواری نسبت به سلامت امام موسی صدر او را ذخیرۀ خداوند برای آینده دانست و گفت: ما قبل از رفتن به نجف در سال ۱۳۲۹ با آقا موسی صدر و مجموعهای از دوستان رفاقت بسیار گرمی داشتیم و هروقت از تهران به قم میرفتیم، آنها را ملاقات میکردیم. بعد هم که به نجف مشرف شدیم، امام موسی پس از مدتی به آنجا آمدند که به دیدنشان رفتیم و ایشان هم بازدید آمدند و رفاقت ما در همان دوران نجف هم بود و بعد که به لبنان رفت، باز هم این دوستی ادامه پیدا کرد.
این استاد سرشناس حوزۀ علمیۀ قم با اشاره به وضعیت علمی و درسی امام صدر در حوزۀ علمیۀ نجف گفت: آقا موسی درس آقای خویی و آسید عبدالهادی شیرازی و آقای حاج حسین حلی میآمد و در روابط و گفتوگوهای علمی که با هم داشتیم کاملاً پیدا بود که معلوماتش بسیار خوب است. مرد فاضل و زحمتکشیده و درسخواندهای بود.
آیتالله شاهآبادی که با گروه تاریخ شفاهی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر سخن میگفت: با یادآوری دو خاطره از سفر به لبنان و سوریه افزود: «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» این خاطرهها را برای شما نقل میکنم. اول اینکه در یک سفر من ساعت ۲ نیمه شب به بیروت رسیدم. همان جا تاکسی گرفتم و به هتل رفتم. صبح آفتاب نزده بود که دیدم امام موسی صدر - حفظه الله - تشریف آورد هتل سراغ ما و پرسش از اینکه چرا اینجا وارد شدی؟ چرا پیش ما نیامدی و سخنانی از این دست. خلاصه ما را به منزلشان در همان مجلس اعلا برد و چند روزی میهمان ایشان شدیم.
خاطرۀ دیگر مربوط به سفری است که هنگام بازگشت از عمره به سوریه رفتم و نتوانستم برای دیدن امام موسی به بیروت بروم. باید به بغداد و بعد به نجف میرفتم. آنجا استخاره کردم که با چه وسیلهای بروم. سواری و اتوبوس بد آمد، اما هواپیما خوب آمد و ترک آن بد. این در حالی بود که پول تهیه بلیط هواپیما را هم نداشتم و نمیخواستم از رفقا هم قرض کنم. دوباره استخاره کردم، باز هم هواپیما خوب آمد. در همین حال و هوا یک روز آمدم زیارت حضرت زینب (س). در آنجا آقایی به من رسید و سلامعلیک کرد و گفت که امام موسی صدر اینجا بود و دنبال شما میگشت که نبودید. نمیدانست کجا هستید؟ به شما سلام رساند و گفت: چون باید سریع برگردم، این پاکت نامه را به شما بدهم. خب ما ناراحت شدیم از اینکه ایشان را ندیدیم. پاکت را گرفتم و باز کردم. دیدم در یک کاغذ نوشته خرج هواپیما و همراه آن مبلغی هم هست.
مانده بودم که خدایا حکمت آن استخاره و این نامه چیست؟ این آخرین تماس ما بود و پس از آن این فرصت فراهم نشد تا از ایشان بپرسم که چگونه از این موضوع اطلاع پیدا کرد.
وی خاطرنشان کرد: امام موسی شخصیتی خدمتگزار بود. اگر کسی به او مراجعه میکرد دست رد به سینهاش نمیزد. اما به همین اکتفا نمیکرد، خودش به سراغ مردم و نیازمندان میرفت و تلاش میکرد تا مشکلات مردم را حل کند. به نظر من یکی از ویژگیهای مهم او مبتکر بودنش است. یعنی در میان روحانیت از این نظر یک استثنا بود. برنامههایی را اجرا میکرد که اصلاًبه ذهن علمای دیگر نمیرسید، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر معنوی.
آیتالله شاه آبادی، همچنین، دربارۀ روابط امام صدر با سایر فرق و مذاهب گفت: گاهی همراه ایشان به برخی جلسات که مسیحیها دعوت کرده بودند، میرفتم. وقتی سخنان بسیار غرا و زیبای او را میشنیدم و تأثیر آن بر مخاطبان را میدیدم، به این همه کمال و توان و استعداد او غبطه میخوردم. من از نزدیک میدیدم که چقدر نزد همۀ مردم اعم از سنی، شیعه و مسیحی محبوبیت دارد. مسیحیها وقتی ایشان را میدیدند، گویا به جمال عیسی نگاه میکنند.