در چند روز اخیر روزنامه اعتماد ملی یک گفتگو با آقای جلال الدین فارسی در
تاریخ ۲۸ فروردین۱۳۸۵ و همچنین یک مقاله در پاسخ به اظهارات ایشان به قلم م.
فریاد در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ به چاپ رسانده است.
در این مجال به نقل بخشی از اظهارات آقای فارسی که مربوط به قضیه امام موسی صدر ودکتر چمران میپردازیم و شما را به خواندن پاسخ مذکور دعوت میکنیم.
........ س: قبل از این اتفاقات هم البته ما نهضت مقاومت را داشتیم که بعد از کودتای ۲۸ مرداد تشکیل شده بود. گفته می شود همینها هم بودند که با ناصر در مصر تماس داشتند.
نهضت مقاومت یک هیات فعالین داشت که کمیته اجرایی تشکیلات بود و از۴۰ نفر تشکیل شده بود.
فعالیتهایی بعدها در امتداد حرکت نهضت انجام گرفته مانند تماس با ناصر و امکاناتی که او در لبنان و عراق دوران عبدالرحمان عارف در اختیار آنها قرار داد که چون محرمانه بود فقط عده ای مانند نهضت آزادیها می دانند. در این ماجرا دکتر چمران هم از آمریکا به لبنان رفت، هرچند نتیجه این کار با شکست مواجه بود و دوباره به آمریکا برگشت.
س: البته دکتر چمران بعد از آن ماجرا باز هم به لبنان رفت.
بلی، ایشان بعدها زمانیکه یک سال از حضور من در لبنان می گذشت با وساطت صادق قطب زاده و به دعوت آقای صدر وارد لبنان شد. اتفاقا من همان روز هم با آقای صدر در مجلس شیعی ملاقاتی داشتم و حضور شهید چمران را آقای صدر به من خبر داد و خواست که ایشان را به یک هتل ببرم. این را هم از این بابت گفتم که چندسال پیش مقاله ای در روزنامه کیهان خواندم که گویا من به دنبال ایشان رفتم و وسایل استقرارشان را فراهم کردم.
س: این را به خاطر اختلافاتی که با ایشان داشتید بیان کردید؟
اختلاف اصلی بین آقای صدر و امام بود و در آن رابطه ایشان تابع آقای صدر بود در حالیکه من از امام حمایت می کردم.
س: دلیل این اختلاف چه بود*
آقای صدر مسافرتی به تهران داشت و به دیدار شاه رفت. روزنامه کیهان هم با تیتر درشت نوشت که رهبر شیعیان لبنان به حضور شاهنشاه شرفیاب شد. درحالیکه امام به جوانان دستور داده بودند عمامه کسی را که با این رژیم همکاری می کند بردارند و هیچ کس هم با دربار همکاری نمی کرد. از همان زمان اختلاف ما آغاز گردید.
س: البته امام موسی صدر قصد داشت برای اعضای سازمان مجاهدین هم که در اوایل دهه ۵۰ محکوم به مرگ شده بودند نزد شاه وساطت کند.
بلی، وقتی من از آقای چمران در این مورد گلایه کردم، گفت که از او آقای صدر درخواست کرده بود که ایشان برای آزادی اعضای سازمان مجاهدین وساطت کند. البته این صحت ندارد، آقای صدر رفته بود تا برای کمک به شیعیان لبنان کمکهای دربار را جلب کند. شاه هم موافقت کرد تا ۴۰ میلیون دلار پرداخت کند ولی رئیس ساواک منطقه که سفیر ایران در بیروت بود نظر مخالفی داشت و گفت که این پول برای اعتباری که آقای صدر در لبنان دارد زیاد است، چون با این پول هم» کامیل شمعون «را که نفوذ زیادی در شیعیان جنوب لبنان داشت می توان خرید و هم خانواده» الخلیل «را که از خانوادههای معروف فئودال در لبنان است و بیشتر اوقات سفیر لبنان در تهران از این خانواده انتخاب می شد. به همین دلیل هم کارشکنی کرد و این پول به آقای صدر تعلق نگرفت. بعد از آن مرحوم دکتر چمران به مسکو رفت و شورویها قبول کردند مبلغی را برای نفوذ در لبنان بپردازند.
س: اما همین که ۴۰ میلیون دلار به شیعیان لبنان تعلق نگرفت، اصل موضوع را با ابهام مواجه می کند، چون رئیس ساواک منطقه که نمی توانست برخلاف نظر شاه عمل کند.
او قوی بود و کارشکنی کرد تا این پول پرداخت نشود.
س: دکتر چمران چه دیدگاهی داشت.
موضع دکتر چمران حتی تا مراسم چهلم دکتر شریعتی که به انقلاب هم نزدیک بود تغییر نکرد. در این مراسم که تعداد زیادی از ایرانیان حضور داشتند. شخصیتهایی چون یاسر عرفات، منیر شفیق و آقای صدر سخنرانی کردند، اما من با اینکه خانه ام در نزدیکی محل برگزاری مراسم بود به آنجا نرفتم. هرچند آقای غرضی و علی جنتی در مراسم شرکت کردند و احسان، پسر مرحوم شریعتی هم نزد من آمد و گزارش داد.
س: چرا؟ داستان همان اختلاف قدیمی
در آن مراسم مرحوم دکتر چمران قبول نکرده بود که حتی عکس امام کنار عکس آقای صدر قرار گیرد.
ایشان حتی در ابتدا هم قبول نکرد که عکس آیت ا.. طالقانی را که موسس نهضت آزادی بود در کنار عکس آقای صدر قرار دهد، درحالیکه می دانیم دکتر چمران خودش هم عضو نهضت آزادی بود. هرچند بعد پذیرفت که عکس کوچکی از آقای طالقانی را زیر عکس آقای صدر نصب کند. این امر باعث اعتراض جمع کثیری مانند شهید محمد منتظری و برادر آقای کروبی، شیخ حسن کروبی شد. در همان مجلس شیعی هم این اعتراض مطرح گشت، اما صادق قطب زاده و صادق طباطبایی به نمایندگی دکتر چمران از جمع عذرخواهی کردند.
س: خب، چه دلیلی بر انجام این امر از سوی شهید چمران وجود داشت؟
او فکر میکرد که آقای صدر سیاستمدارتر است. من هم به همین خاطر رابطه خودم را با ایشان قطع کردم، چون آقای صدر علاوه بر این موضع نسبت به شاه در اواخر عمر با سوریه هم در آن زمان همکاری می کرد. ضمن اینکه آقای صدر پیش از این کارهای دیگری هم کرده بود. بعد از فوت آقای حکیم، انتظار می رفت که آقای صدر مقلدین عرب ایشان را در لبنان و سوریه به حال خودشان واگذارد تا حالا عدهای از امام و عدهای هم از آقای خویی تقلید کنند. اما ایشان جلسهای تشکیل داد و ۴۰ نفر را جمع کرد که البته بعضیهایشان هم روحانی نبودند. در آن جلسه رای گیری میکنند و اکثریت به آقای خویی رای می دهند. شهید چمران هم کار آقای صدر را تایید می کرد. البته ایشان تحت تعقیب رژیم بود و در آمریکا فعالیت داشت و آخر عمر هم عاقبت به خیر شد.
س: با اینحال رابطه امام با شهید چمران همیشه خوب بود.
مرحوم چمران وقتی که به ایران آمد همیشه از این موضوع هراس داشت که من مواضع ایشان را افشا کنم چون من اگر این اتفاقات را برای امام میگفتم به او حکم وزارت دفاع نمی داد. البته مرحوم احمد آقا خیلی از شهید چمران دفاع میکرد، میدانید که احمد آقا با آقای صدر نسبت خویشاوندی هم داشت.
س: اما به نظر بعید می رسد که امام در صورت وجود این اتفاقات از آنها اطلاعی نداشته باشد، شما هم که در لبنان تنها نبودید، شهید منتظری بود، آقای غرضی، جنتی و خیلیهای دیگر هم وقایع آن سالها را به یاد دارند.
نه امام خبر نداشت؛ ضمن اینکه دیگر همه درگیر جریان انقلاب بودند که این مسائل کمتر یادآوری می شد
س: یعنی امام در کل هیچ نمی دانست؟
کاملا که نه، من مطالبی برای امام نوشته بودم و ایشان هم در جواب من برای سران مسلمین اظهار تاسف کرده بود. منظور امام آقای صدر هم بود. به همین دلیل هم دکتر چمران در ابتدای پیروزی انقلاب به ایران نیامد، درحالیکه دولت در اختیار نهضت آزادی بود. حتی ایشان در آلمان سخنرانیهای زیادی علیه فلسطینیها کرده بود.
س: پس شاید تلاشی که شهید محمد منتظری برای دیدار قذافی با امام خمینی داشت بیانگر همان خط اختلاف شهید منتظری با امام موسی صدر باشد. در حالیکه میدانیم انقلابیون ایران به دلیل گم شدن امام موسی صدر به لیبی مظنون بودند.
بلی، اما شهید منتظری از وجود آقای صدر و امکانات مجلس شیعی برای پیشبرد خودش استفاده می کرد. البته من در لبنان میگفتم که ایشان ربطی به روحانیت ندارد و مظهر روحانیت امام خمینی است.